Sunday, November 30, 2008

کمپین جمع اوری امضا برای آزادی فرزاد کمانگر_لطفا شما هم کمک کنید

http://hra-iran.org/campin/farzad.html

شما هم لطفا از لینک بالا امضا کنید
گیرم که در باورتان به خاک نشستم و ساقه‌های جوانم از ضربه‌های تبرهاتان زخم‌دار است
باریشه چه می‌کنید؟
گیرم که بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده‌ای،پرواز را علامت ممنوع می‌زنید
با جوجه‌های نشسته در آشیانه چه می‌کنید؟
گیرم که می‌زنید،گیرم که می کشید،گیرم که می‌برید
با رویش ناگزیر جوانه چه می‌کنید؟

کراک شوالیه مرگ_نقشه شوم جدید دیکتا توری حکومت اسلامی برای جوانان


تاثیر مصرف كراك روی فرد




تاثیر مصرف كراك روی فرد

به علت چندش آور بودن از آوردن برخی‌ عکسها خوداری کردیم
كراك چیست؟
كراك ، ماده ایست محرك كه از تصفیه كوكائین به دست میاد و به اشكال مختلف مصرف میشه ؛اما کراکی که در ایران وجود داره از مشتقات هروئینه البته در صورتی که بصورت علمی تولید بشه! كراك ماده‌ای بی‌بوست، مصرفش خیلی راحته و با یه فندك هر جایی كه باشی می‌تونی مصرف كنی، درست برخلاف تریاك و یا هروئین

اثرات مخرب مصرف كراك
اعتیاد به كراك باعث از بین رفتن درد ، استرس ، اضطراب و احساس سرخوشى و همینطور تحرك زیاد میشه ؛ افرادی كه به این ماده اعتیاد پیدا میكنن بعد از مدتی اثرات كراك در اونها بعد از 3 تا 5 ساعت از بین میره ، بنابراین باید حداقل هر چهار ساعت یك بار مصرف رو تكرار كنن ؛همچنین اثرات دیگه ای كه مصرف بلند مدت این ماده بجا میذاره اینهاست
از بین رفتن اشتها، كاهش شدید وزن، شكنندگى پوست، پیرى زودرس، افزایش فشار خون و ترشح هیستامین كه باعث خارش در فرد میشه؛ كراك شدیدا باعث خواب آلودگی یا به قول خودمون " چرت " میشه ؛ مصرف این ماده اگه بصورت كوتاه مدت ولی مداوم باشه اثرات مخرب جبران ناپذیری روی بدن فرد مصرف كننده میذاره مثل : عفونت اعضای داخلی بدن ، پوسیدگی دندونها ، سرطان حنجره و ریه و نابودی كبد
بطور كلی تمام اجزائیكه تحت تاثیر مستقیم كراك هستن ذره ذره نابود شده و می پوسن ؛ در بعضی افراد معتاد به كراك، عفونت به حدیه كه اجزای بدنشون از هم جدا می شه و گوشت عفونت پیدا میكنه و به قول معروف "كرم" میزنه؛ حتما شنیدین بعضی از معتادین به كراك وقتی میمیرن اونها رو غسل نمیدن چون هنگام شستشو اجزای بدنشون از هم جدا میشه ؛ نمیدونم این مساله تا چه حد درسته اما شنیدم مصرف چهار روز كراك باعث مى‌شه كه تاثیرش به مدت چند سال باقى بمونه و موجب اختلالات حركتی و تضعیف حس بینایى و لامسه بشه
اثرات كوتاه مدت مصرف کراک
معمولا بعداز مصرف كراك، احساس افزایش انرژی و سرخوشی زیاد به انسان دست میده، ضربان قلب بالا میره، درجه حرارت بدن زیاد میشه، فشار خون افزایش پیدا میكنه، همینطور رنگ پریدگی، كاهش شدید اشتها ولرزش به خصوص در دست ها بوجود میاد، اما این ماده تاثیر خیلی بدی روی چشمها داره تا جاییكه در بعضی موارد به انحراف مردمك یا " لوچی كاذب " منجر میشه (البته این حالت موقتیه و با ترك مواد از بین میره)؛

اثرات دراز مدت مصرف کراک
كاهش شدید وزن بدن، یبوست، بی خوابی شبانه، ضعف جنسی، رنگ پریدگی، تعریق شدید، سردرد، لرزش دست ها، پریدن عضلات، آب ریزش دائمی بینی، اضطراب و بیقراری شدید، گیجی، رفتار تهاجمی، افسردگی و حتی تمایل به خود كشی از اثرات بلند مدت مصرف این ماده ست؛
توجه داشته باشید كه مصرف حتی یک بار کراک اعتیادآوراست*
کراک بر خلاف هروئین، تریاک، حشیش و… بدون بوست و مصرفش خیلی ساده ست و به وسایل زیادی نیاز نداره و میشه در چند دقیقه اونو مصرف كرد؛ بنابراین جاسازی اون خیلی ساده ست و پیدا كردنش برای خانواده‌ها راحت نیست؛ چیزی شبیه یه تکه گچ از دیوار کنده‌شده كه توجه هیچکس رو جلب نمی‌كنه؛
نشانه های فرد معتاد به کراک
بعد از تمام شدن آثار نشئگی اثرات زیر ظاهر میشه:نگرانی و بیقراری شدید برای تهیه دوباره كراكسر درد وافسردگی شدید
از بین رفتن شدید انرژی بدنی و بی اشتهایی
داشتن حس نفرت نسبت به خود
عوارض اجتماعی مصرف کراک
معمولا افراد معتاد - به هر نوع ماده مخدر- ، مواد رو از راههای خلاف تهیه میكنن اما دراین مورد - مصرف كراك - فرد به دلیل توهمات زیاد و حالت هذیانی، حتی دست به كارهایی مثل دزدی و گدایی میزنه و بكلی گذشته اش رو فراموش میكنه در حالی كه ممكنه فردی بسیار آبرومند و متشخص بوده باشه؛

آنجا که به نام خدا شرافت و خرد رنگ میبازد _عکس

انیشتن: دو چیز انتها ندارد نادانی و کهکشان
چرا این انسان به راحتی میزند در حالی که حتی خیلی‌ طاقت دیدن این توحش را ندارند
شستشو ی مغزی برای جنایت مقدس و موضوع تجاوز جنسی در محیط آخوندی و بسیج انسانها را بی‌ عاطفه و بی شرافت و غلام حلقه به گوش ظالم میکنند

تصویر سنگ قبر شهید راه آزادی زنده یاد اکبر محمدی

مادر زنده یاد با لباس قرمز در روز خاکسپاری
گیرم که در باورتان به خاک نشستم و ساقه‌های جوانم از ضربه‌های تبرهاتان زخم‌دار است
باریشه چه می‌کنید؟
گیرم که بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده‌ای،پرواز را علامت ممنوع می‌زنید
با جوجه‌های نشسته در آشیانه چه می‌کنید؟
گیرم که می‌زنید،گیرم که می کشید،گیرم که می‌بریدبا رویش ناگزیر جوانه چه می‌کنید؟

نامه همسر يکي از اعضاي زنداني جامعه بهايي به قوه قضائيه

به نام آزادي
همسر انورمسلمي از اعضاي جامعه بهايي استان مازندران در طي نامه اي به دادگاه مربوطه نسبت به ظلم وارده به خود و نقض حقوق قانوني خانواده خود اطلاع رساني نموده و خواستهاي خود را در اين نامه اعلام نموده است ، وي در ابتداي نامه چنين عنوان ميدارد « به استحضار مي رساند اينجانبه فرزانه شاه بهرامي همسر آقاي انور مسلمي دچار مشکلي بحراني گشتم که علاوه بر من، عدالت محوري و عدالت خواهي جامعه زير سوال رفت.»وي در شرح بازداشت همسر خود مي نويسد : « روز شنبه 2/9/1387 حدود ساعت 11 صبح آقايي به نام موحد با چند نفر ديگر با يک برگ که عبارت وزرات اطلاعات به چشم مي خورد بدون آنکه متن آن را بخوانيم يا مهر دادگاه را نشان دهند، اعلام نمودند که اجازه ي تجسس منزل و دستگيري آقاي انور مسلمي را دارند، اگر اين حکم درست است چرا اجازه ي رويت کامل و خواندن آن را به ما ندادند. در هر صورت مامورين با رعب و وحشتي که براي من و فرزندانم ايجاد کردند تمام وسايل ما را بهم ريختند و تمام عکسهايي که براي ما تقدس روحاني داشت و حتي وسايل پدرم را بردند و به من گفتند که همسرم تا 13:15 فرصت دارد که خود را به حراست و ستاد خبري استان معرفي نمايد. در هر صورت ايشان رفتند و حدود 20 ساعت بعد هيچ گونه اطلاعي از ايشان به ما ندادند که با پيگيري و تلاش من يک خبر جزيي از ايشان گرفتيم.»همسر اين زنداني عقيدتي سپس با برشمردن مورادي از قانون اساسي و آئين نامه هاي مربوطه که حقوق مدني و اجتماعي را تعريف مينمايد به موارد نقض حقوقي مربوطه اشاره مي نمايد همچون « اصل 14 قانون اساسي: دولت ايران موظف است نسبت به افراد غير مسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامي عمل نمايد و حقوق انساني آنان را رعايت کند. اصل 20: همه ي افراد ملت اعم از زن و مرد يکسان در حمايت قانون قرار دارند... اصل 21: حيثيت، جان، حقوق، مسکن، شغل اشخاص از تعرض مصون است.اصل 23: تفتيش عقايد ممنوع است و هيچ کس را نمي توان به صرف داشتن عقيده اي مورد تعرض و مواخذه قرار داد. بند 4 بخشنامه ي 716/83/1 قوه قضاييه : با اشخاص مظان اتهام و در برخورد با مردم لازم است اخلاق و موازين اسلامي کاملا ً رعايت گردد.بند 5: اصل منع دستگيري و بازداشت افراد ايجاب مي نمايد که در موارد ضروري به حکم و ترتيبي باشد که در قانون معين گرديده است...بند 12: محاکم و دادسراها بر بازداشتگاه هاي نيروي ضابط يا دستگاه هايي که به موجب قوانين خاص ... و متصديان مربوط با متهمان نظارت جدي کنند...»و در پايان خانم فرزانه شاه بهرامي خواستهاي خود را به استناد به موارد فوق به اين شرح اعلام مينمايد :« الف: درخواست ملاقات اينجانب و فرزندانم با همسرم و اعضاء درجه يکب: تماس تلفني همسرم با اعضاء خانوادهج: اجازه ي ملاقات وکيل با همسرم و سرعت در انجام بازجويي و آزادي همسرم حتي با کفالت و يا وثيقهد: برخورد جدي با مامورين و ضابطيني که اين چنين شان و شخصيت دولت جمهوري اسلامي ايران و مسئولين زحمتکش آن را زير سوال مي برند و با کينه توزي و غرض ورزي لطمه به حقوق شهروندي افراد مي زنند
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران

فریدون فرخزاد شهید راه آزادی

روانش شاد و یادش گرامی باد
آرامگاه فريدون فرخزاد (گورستان نوردفریدهوف در خیابان کلن، شهر بن، آلمان) با شعرى از او بر مزارش

جسد شادروان فریدون فرخزاد ساعت ۱۱شب پنجشنبه ۱۶ امرداد ماه ۱۳۷۱ برابر با ۶ آگوست ۱۹۹۲ در خانه اش در شهر بن آلمان یافت شد.پلیس آلمان اعلام کرد که او پیشتر با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است.شادروان فریدون فرخزاد متولد تفرش و به هنگام فوت ۴۸ سال داشت.شادروان فریدون فرخزاد از اواخر دهه ۱۳۴۹ ابتدا با آهنگ های زیبا و مردم پسند و سپس با شو موفق تلویزیونی " میخک نقره ای " در ایران میلیونها طرفدار پیدا کرد. شادروان فریدون فرخزاد در آلمان تحصیل کرده بود و دارای درجه دکترا در رشته علوم سیاسی بود.از جمله سرود هایی میهنی که شادروان فریدون فرخزاد ساخته بود (
تیمسار سپهبد مهدی رحیمی و زنده باد پادشاه و تبریز بپاخیز ) است.شادروان فریدون فرخزاد بدست قاتلان جمهوری اسلامی به قتل رسید. پیکر شادروان فریدون فرخزاد در گورستان شهر بن کشور آلمان به خاک سپرده شد.بر روی سنگ قبر شادروان فریدون فرخزاد این سرود زیبا از خود او نگاشته شده است
اینک از عشق پاک پاکم من
گرچه خاکی درون خاکم من

فريدون فرخزاد درآلمان تحصيل كرده و داراى درجه دكتراى علوم سياسى بود. متولد هزار و سيصد و پانزده در شهر تفرش، و برادر شاعره مشهور فروغ فرخزاد بود
فريدون فرخزاد، به جز دكتراى علوم سياسى، شاعر، نويسنده، هنرپيشه ، خواننده ومبتكر چندين برنامه و شو تلويزيونى، از جمله شو موفق (ميخك نقره اى) در ايران بود
كتاب شعر: (در نهايت آغاز جمله است عشق) به فارسى، وكتاب شعر ديگرى به زبان آلمانى از آثار اوست. آخرين كتاب او به نام (من از مردن خسته ام) در مورد قدرت طلبى عناصر مذهبى بود
فرزندش رستم، از آنيتا، همسر آلمانى اوست. دومين همسر او‌ايرانى بود
پس از حكومت رژيم اسلامى، مجبور به زندگى مخفى و بالاخره، ترك وطن شد. در كشور هاى مختلف همراه با ميليون ها ايرانى ديگر طعم آوارگى را چشيد تا نهايتأ در آلمان، كه قبلأ ازآنجا فارغ التحصيل شده بود، ساكن شد
در سال هاى جنگ ايران و عراق، بار ها به اردوگاه اسراى ايرانى در عراق، سفر كرد و بسيارى از كودكان اسير ايرانى را به اروپا انتقال داد، كه با خانواده هاى پذيراى، ايرانى و اروپائى به زندگى پرداختند
در فيلم(وين عشق من) در كنار هنرپيشه معروف زن اطريش، نقش يك حزب اللهى را ايفا كرد
ازآن پس بر عليه جمهورى اسلامى به افشاگرى پرداخت. بى توجه به تهديد هائى كه ميشد: نوشت، سرود، آواز سر داد، به كشور ها مسافرت كرد، فرياد زد، سخنرانى كرد و بدون هيچ سازش و زد و بند مالى .. با همه علم، هنر، استعداد و انرژى، ايران و جهانيان را به دورى و مبارزه با رژيم جمهوری اسلامی فرا خواند
سرانجام
با ضربات متعدد چاقو كشته شد
پنجشنبه ساعت يازده شب، شانزدهم مرداد هزار و سيصد و هفتاد و يك - ششم آگست هزار و نهصد نود و دو ، در شهر بن آلمان درمحل سكونتش او را يافتند

Saturday, November 29, 2008

اخراج استاد دانشگاه به جرم ۵ دقیقه انتقاد از دولت در ازادترین کشور جهان

لطفا روی تصویر کلیک کنید


من مدرس دانشگاه هستم وامسال ترم تابستان قرار شد که برای دو کلاس درس جامعه شناسی را تدریس کنم. نود درصد دانشجویان این دانشگاه شاغل هستند و اکثرشان هم در نهادهای امنیتی کار می کنند.من بنا به عادت و روش تدریس ام، برای فهم بهتر مباحث از مثال استفاده می کنم و سعی هم می کنم که به جای اینکه از کره مریخ و کهکشان مثال بیاورم از جامعه خودمان که کلکسیونی از پدیده هاست، مثال بزنم. در دو جلسه مانده به اتمام کلاسها موضوع درس، درباره نهادهای سیاسی و نقش آنها در جامعه بود.من هم طبق روال همیشه سعی کردم،ازساختار دولت کشور خودمان(توجه داشته باشید نه حکومت ونه نظام بلکه فقط دولت) را به عنوان نهاد سیاسی برای عینیت بخشیدن به موضوع درس آنالیز کنم.خلاصه آنکه من پنچ دقیقه ای درباره عملکرد دولت نهم و کارنامه دولت احمدی نژاد و مقایسه آن با دولت خاتمی صحبت کردم.درحین صحبت دیدم که برخلاف همیشه که من دانشجویان را موظف کرده بودم که موبایل شان را حتما در کلاس خاموش کنند، دانشجویی دارد با گوشی موبایلش بازی میکند. چندان توجهی نکردم وفقط تذکری دادم و گذشتم. این دانشجو که”ایوبی” نام دارد از بچه های تیم حفاظت ریاست جمهوری و عضو تیم حفاظت حاج داوود احمدی نژاد بود.کلاس تمام شد و قرار شد هفته بعد آخرین جلسه ترم تابستان برگزار گردد.در دفتر کارم بودم که موبایلم زنگ زد.از دانشگاه بود. مسئول حراست دانشگاه که خانمی به نام دهنوی بود وتازه از همان دانشگاه فوق دیپلم گرفته بود، با تکبر و غرور وتحکم خاصی گفت:”آقای ذوالقدر تمام کلاسهای شما حذف شده و شما دیگر حق ندارید به دانشگاه بیایید” پرسیدم چرا؟ گفت: “حکم از بالا بوده و از نهادهای مختلف از جمله نهاد ریاست جمهوری تماس گرفتند ودستور داده اند که کلاسهای شما همه لغو بشود و اسمتان هم از سایت هیات علمی دانشگاه حذف شده است”در کمال ناباوری پرسیدم به چه علت؟گفت:” صحبتهایی که در کلاس داشتید توسط فلانی ضبط شده و در اختیار حراست مرکز و چند نهاد دیگر قرار گرفته است و درنهایت شورای حراست تشکیل جلسه داده و تصمیم گرفته شد که تمامی کلاسهای شما حذف شود و اسمتان هم از سایت دانشگاه حذف شود در این رابطه نامه ای هم حراست برای شما تهیه کرده که بیایید و نامه را تحویل بگیرید.حق التدریس تان هم پرداخت نمی شود.”فورا رفتم سراع اینترنت و دیدم بله.راست میگفت. اسمم از سایت اساتید دانشگاه حذف شده و جلویش نوشته شده که باید برای تعیین تکلیف به امور مدرسان مراجعه کنم. این دیگراوج عدالت دولت مردمی! و عدالت محوراحمدی نژاد بود که در گرمای تابستان روزی شش ساعت سرکلاسها حاضر شده بودم و حال دانشگاه حق و حقوقم را نیز نمی دادند.بلافاصله گوشی همراهم زنگ زد، شماره نیفتاده بود.گوشی را برداشتم. مردی با صدای لرزان وعصبانی شروع کرد به فحش دادن که فلان فلان شده حالا به رئیس جمهور توهین میکنی؟ حالا ببین چطوری به غلط کردن می افتی. پرسیدم شما کی هستی که داری خط و نشون میکشی؟ هیچ غلطی نمی تونید بکند.گفت حالیت می کنیم.خلاصه از آن لحظه مزاحمت ها شروع شد ومن هم ناچار فردای همانروز دوتا سیم کارتم را از بین بردم تا اعصابم به هم نریزد.دو روز بعد به دانشگاه مراجعه کردم تا نامه ای که حراست برایم نوشته بود را تحویل بگیرم.در بین دانشجویان ولوله بود.با دیدن من همه شان بطرفم آمدند و می گفتند: استاد چرا نمی خواهید از ما امتحان پایان ترم بگیرید.گفتم که من مشکلی ندارم دانشگاه اجازه نمی دهد.فهمیدم که به دانشجویان گفته اند خود استاد نمی خواهد امتحان بگیرد.دانشجوها می گفتند ما در گرما آمدیم سرکلاس حالا چرا باید این درس را یکبار دیگر در ترم بعد از اول باید بگذرانیم؟ گفتم از مسئولان بپرسید.وقتی نامه حراست را نشان دادم و ماجرا را گفتم همگی واکنش نشان دادند که یعنی چی؟ با حذف کلاس شما مشکل مملکت حل میشه؟ یکی میگفت پس باید استاد در کلاس لال بشه؟ یکی میگفت فلانی صدای شما رو ضبط کرده و برده ریاست جمهوری. یکی میگفت اینهم شد مملکت داری.خلاصه هر کس چیزی میگفت.این بحث ها همه در بیرون دانشگاه وپنجاه متر دورتر از دانشگاه انجام می شد که یکباره دیدم نگهبان دانشگاه به طرفم آمد و با کلی عذر خواهی گفت که مسئول حراست دانشگاه می گوید شما باید هر چه زودتر از اینجا بروید و حق ندارید تا یک کیلومتری دانشگاه هم بیایید.این حرف باعث واکنش دانشجویان وخود من شد که آقا جان ما جلوی در مردم هم نمی تونیم وایستیم؟

من نامه را گرفتم (نامه ای که تصویر آن را اینجا می بینید) چند روزی هم گرفتار مشکلات شخصی بودم تا اینکه بعد از دو هفته برای پیگیری موضوع به اداره کل حراست مرکزی دانشگاه رفتم. گفتند باید با فردی به نام آقای ظهوری صحبت کنم. موضوع را همین طوری که الان نوشتم با ایشان در میان گذاشتم و یک شماره از مجله ام را که همراهم بود را نیز به وی دادم و از من شماره تلفن گرفت وقول داد که موضوع را پیگیری کند. رفت با مدیرکل حراست صحبت کرد و برگشت و گفت که ما از اقدامات انجام شده بی خبریم وحراست استان تهران این کار را کرده و من پیگیری می کنم و نتیجه را به شما اطلاع می دهم.سه چهار روز بعد از آنروز فردی با من تماس گرفت وگفت که نامش الهی است مدیر کل حراست استان تهران دانشگاه علمی کاربردی است.موضوع را جویا شد.جریان را گفتم. با اظهار تاسف ساختگی از مشکل بوجود آمده گفت:” شما یک شخصیت فرهیخته هستید و نباید کسی مثل خانم دهنوی که تازه سر از تخم بیرون آورده با شما اینطوری برخورد کند.من حتما با ایشان برخورد خواهم کرد.”خودش را به آنراه زد که گویا اصلا روحش هم خبر ندارد که خودشان چه توطئه ای به نام ریاست جمهوری و نهاد های امنیتی درست کرده اند.قول داد که هفته بعد جلسه ای با هم داشته باشیم تا مسئله حل بشود.قرار جلسه گذاشته شد و من طبق عادت، سر وقت در محل دفتر این فرد (الهی) در خیابان کبکانییان در خیابان فلسطین حاضر شدم. یک ربع هم گذشت. مسئول دفترش که جوانکی تازه به اسلامیون پیوسته و بر پشت لبش مو سبز شده بود، گفت حاج آقا! ( منظور حتما رئیس خودش الهی بود که قطعا تا شاه عبدالعظیم خودمان هم نرفته بود چه برسد به مکه) رفتن جلسه. گفتم مگر قرار نداشتیم.گفت حالا یک روز دیگه. گفتم شماره اش را بگیرید تا صحبت کنم. حاج آقا!! را گرفت و الهی در کمال بی ادبی گفت روزهای دیگه بیایید تا موضوع را بررسی کنیم. گفتم شما با چه مجوزی و بر اساس کدام رای دادگاه صالحه اسم من را از لیست اساتید حذف کردید؟ من اگر از اینجا بروم مستقیم می روم و این موضوع را رسانه ای می کنم.با کمال بی شرمی گفت :” ما نیاز به حکم نداریم خودمان هرطور تشخیص بدهیم عمل می کنیم. من سی دی شما رو دارم که به احمدی نژاد انتقاد کردی ما از خدامونه که شما اینو بنویسید و یا مصاحبه کنید اونوقت دیگه ثابت میشه که شما ضد انقلابید!!.”گفتم حتما این کارو میکنم که شما هم تکلیفتان را بدانید.حالا هم این موضوع را نوشتم تا خود شما قضاوت کنید در این مملکت چقدر آزادی پس از بیان وجود دارد.؟ هنوز هم نه حق و حقوق بنده را داده اند و نه اجازه تدریس می دهند.حالا آقای احمدی نژاد باید پاسخگو باشد که چطوری یک نفر عضو تیم حفاظت ایشان که هنوز فوق دیپلم هم ندارد به خودش اجازه می دهد به نام “نهاد ریاست جمهوری”مسئولان دانشگاه را تحت فشار بگذارد تا تمامی کلاسهای یک استاد را حذف کنند و او را ممنوع التدریس کنند؟؟این بود عدالتی که ایشان میخواست به ملت هدیه بدهد؟ آنهمه ادعا در مصاحبه با رسانه های خارجی و دم ازوجود آزادی در ایران زدن یعنی همین؟ واقعا جا دارد ایشان حداقل!! برای مادام االعمر رئیس جمهور شوند. ده دور ریاست جمهوری هم برای ایشان کم است. ریئس جمهوری که روی گروهبان تیم حفاظت خود کنترل ندارد چگونه می خواهد بر مملکت کنترل داشته باشد؟ در دوران هشت سال ریاست جمهوری خاتمی ، انواع لجن پراکنی ها از سوی کیهان و رسالت و انحصار طلبان بر علیه این فرد و دولت اصلاحات انجام شد آیا کسی ممنوع التدریس شد؟ آیا درس استادی بخاطر انتقاد حذف شد؟جالب اینجاست که خانم دهنوی مسئول حراست دانشکده می گفت فلانی اگر مسئله اخلاقی بود خیلی راحت قابل حل بود. ولی چون با سیاست ارتباط پیدا کرده نمی شود کاری کرد!!! بی اختیار یاد فردی افتادم که می خواست با مبارزه اخلاقی و بوسیله ازاله بکارت با رژیم شاه مبارزه کند.هرچند که خدا اجر این فرد را نداد اما دولت نهم اجرش را داد و حسابی رنج مبارزاتش را تلافی کرد

دلاوران ایستاده می میرند


نزدیک به ده سال است که در هفته پایانی آبان ماه قلبهایی که برای ایران، آزادی و آزادی ایرانی می تپد گویی طپشی دو چندان دارد. به راستی که خون قلبهای تپنده این انسانها از خونهای به زمین ریخته ای سرچشمه می گیرد که که با ضربه های چاقو خون آزاد اندیشی بر خاک ایران می ریزد
آری بغض ها فرو خفته در گلو طپش قلب را دو چندان می کند. به راستی هفته پایانی آبان ماه صدا شوق فریاد، دستها شوق اتحاد، مشتها شوق فشردن و اشکها شوق فرو ریختن دارد
روز یکم آذر ماه داریوش فروهر که به تازگی عمی جراحی را پشت سر گذاشته و از درد پا نیز رنج می برد با 26 ضربه چاقو به شهادت می رسد و پروانه یار همیشگی وی که آن روزها به شدت اسیر بیماری آنفلونزا است با 25 ضربه چاقو به شهادت می رسد و یار خود را حتی در آن لحظه مرگ تنها نمی گذارد
اما به راستی فروهر از درد پا رنج نمی برد، از کوته فکری انسان نماها در رنج بود، از این ایرانی در رنج است و تو ای پروانه! تو اسیر بیماری آنفلونزا نبودی. تو، او، ما و همه اسیریم. اسیر در خانه خود، زمین خود و سرزمین خود
تو ای فروهر که دوستانت زندان را خانه دوم تو می خواندند. برخیز و بنگر هنوز ما در خانه خود در زندانیم. زندانی که زندان بانانش جهل می فروشند. اما خون تو صدای ما را فریاد و دستهای ما را متحد کرد و ببین که مشتهای گره خورده ما چگونه جهل زندان بانان را خورد خواهد کرد
به امید ایران آزاد و ایرانی سربلند
پاینده ایران
مرز پر گهر- تهران- 24 آبان ماه 1387 خورشیدی

وبلاگ بچه حزب‌اللهی توسط هکرهای مرزپرگهر هک شد

وبلاگ این بچه حزب‌اللهی به نام مصطفی رهدار در پاسخ به حملات مدام هكرهاي مزدور جمهوري اسلامي توسط گروه هکرهای مرزپرگهر هک شد و به تصرف ایران دوستان درآمد
مشاهده كنيد لطفا
http://elahi007.blogfa.com/
Zahedan Hezbollah Weblog
جواب ظالم سكوت نيست

بخشی از مراسم دهمین سالگرد قتل فروهرها که توسط حزب مرزپرگهر و حزب ملت ایران برگزار گردید

که در تاریخ ۲۳/نوامبر در دانشگاه شهر لس انجلس و با شرکت ۵ حزب مخالف جمهوری اسلامی برگزار گردید

جمهوری اسلامی و شب زفاف _عکس


عزیزم تو از فقر خود احساس شرم میکنی‌ و من از شرم تو احساس ننگ_عکس

دختر خردسال آدامس فروش در حال انجام تکالیف مدرسه سهم نفت این دختر فقیر کجا رفته

تصویر خبرنگاری که شلاق خورد


محمدجواد روح روزنامه نگار.. به 35 ضربه شلاق و يک ميليون ريال جريمه محکوم شد. روح در اين مقاله ديدگاه يک جناح سياسي را که به زعم وي از سياست کنترل فرهنگي و مميزي و سانسور حمايت مي کند، مورد نقد قرار داده اما در آن نامي از کسي نبرده است
محمد جواد روح به دليل نوشتن برخي از افكارش بر روي كاغذ روزنامه، آن هم چهار سال پيش، مجازات شد؛ از جنس مجازاتي كه معمولاً براي مفسدين و بدكاران و هرزه‌نگرها در نظر مي‌گيرند ... محمّد را 3۵ بار شلاق زدند ، آن هم در سرزمين مولانا، فردوسي، حافظ، ابوريحان تا ديگر كسي به مخيله‌اش هم اين خيال باطل را راه ندهد حرمت قلم و «قلم به دست» جايگاهي والا دارد

شعر وطن در شب شعر(شیره) مقام عظما



وطن يعني عرب را چاق کردن
معلم هاي خود را داغ کردن
وطن يعني خريد تايد و شامپو
وطن يعني رئيس جمهور هالو
وطن يعني صف نون و صف شير
وطن يعني همش درگير درگير
وطن يعني همين بنزين، همين نفت
همين نفتي که توي سفره ها رفت
وطن يعني که اصلاحات "چيني
وطن يعني که روي خوش نبيني
وطن يعني همين آيينه دق
وطن يعني خلايق هر چه لايق

عکس کودکی که جسد مادرش که در جنگ کشته شده می‌خواهد از زمین بلند کند

بنی آدم اعضای یکدیگرند که در افرینش ز یک گوهرند
لینک ِ اصلی عکس:https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhrdea5BFCPT6Smlrcj_R35rm0Mg6SpZ_RpW4fDgK_VWTooMpKQAvUfxZLWI4ytFxC3_aTBigH7LxzH2_UcL0ueEv0u8op9Km1r3O86Xc1CGZdop7_XrrZ-EOSQCdMDYMWmlxVWXFaSE5g/s1600-h/sh5.jpg

Friday, November 28, 2008

۱۱وزیر منتخب رهبری برای چهار سال اینده معرفی شدند

رهبری برای رئیس دولت اینده
آقای دکتر پاسدار محمود احمدی نژاد

وزیرانی که مورد تائید او هستند را رسما معرفی کرد



عکس قاتلی که جاودانه شد


جرم کشتن یک قاضی آخوند( قاضی مقدس) جمهوری اسلامی
گیرم که در باورتان به خاک نشستم و ساقه‌های جوانم از ضربه‌های تبرهاتان زخم‌دار است
باریشه چه می‌کنید؟
گیرم که بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده‌ای،پرواز را علامت ممنوع می‌زنید
با جوجه‌های نشسته در آشیانه چه می‌کنید؟
گیرم که می‌زنید،گیرم که می کشید،گیرم که می‌بریدبا رویش ناگزیر جوانه چه می‌کنید؟

مراحل آخوند شدن_شغل شریف مفت خوری

ولتر
نخستین اخوند یک شیاد بود، که به یک ساده لوح رسید

سند دیگری از جنایات حکومت جمهوری اسلامی
























لطفا روی تصویر کلیک کنید

آیت اله یا بیماران روانی‌ با عقده‌های جنسی‌




خمینی / کتاب نکاح صفحه 15 مسله 12
کسیکه زوجه کمتر از 9 سال دارد، وطی او برای وی جایز نیست و چه اینکه زوجه دایمی باشد و چه منقطع ؛ و اما سایرکام گیریها از قبیل لمس به شهوت وآغوش گرفتن و تفخیذ اشکال ندارد هرچند شیرخواره باشد و اگر قبل از 9 سال او را وطی بکند اگر افضا نکرده باشد به غیر از گناه چیزی بر او نیست و اگر افضا کرده باشدیعنی مجرای بول و مجرای حیض او را یکی کرده باشد و یا مجرای حیض و غایط او را یکی کرده باشد تا ابد وطی بر او حرام می شود لاکن در قسمت دوم، حکم بر احتیاط است و درهر حال بنا بر اقوی بخاطر افضا از همسری او بیرون نمی شود در نتیجه همه احکام زوجیت بر او مترتب می شود
.صانعی مجمع المسائل

س 1307 ـ مردى به عنوان حلّيت در روابط و رفت و آمد، دخترخردسالى (حدود پنج ساله) را به مدت چهار سال صيغه نموده است؛ اينك در صورت بذل وقت،آيا ازدواج با مادر اين دختر، شرعاً امكان پذير است يا حرمت ايجاد شده، و امكان ندارد؟
ج - خیر ازدواج با مادر اين دختر، شرعاً حرام می شود
خامنه ای توضيح المسائل
٢٤١٠ - اگر كسى دختر نابالغى را براى خود عقد كند و پيش از آنكه9 سال دختر تمام شود، با او نزديكى و دخول كند، چنانچه او را افضا نمايد هيچ وقت نبايد با او نزديكى كند
٢٤٢٩ - پدر و جد پدرى ميتوانند براى محرم شدن، يك ساعت يا دوساعت زنى را به عقد پسر نابالغ خود در آورند و نيز ميتوانند دختر نابالغ خود رابراى محرم شدن، به عقد كسى در آورند ولى بايد آن عقد براى دختر مفسده نداشته

قتل فروهرها و نکته ای دربارۀ قتل های زنجيره ای



پيام به گردهمآئی حزب «مرز پر گهر» در لوس انجلس


با سلام خدمت بينندگان و شنوندگان اين پيام، و تشکر از گردانندگان اين برنامه که حزب مرز پر گهر آن را بمناسبت سالگرد قتل فروهرها برگذار می کند و در عين حال ما عادت کرده ايم که قتل های ناجوانمردانه و وحشيانۀ دو تن از شجاع ترين فرزندان سرزمين مان را از موارد، يا حتی اوج، جريانی بدانيم که «قتل های زنجيره ای» نام گرفته است. و نيز تشکر می کنم که از من هم خواسته اند تا از اين راه دور در آن اندک شراکتی داشته باشم
من امروز، قبل از هر چيز، می خواهم بگويم که دربارۀ موضوع و هدف قتل های زنجيره ای هنوز تحليل کافی نشده است و ما صورت مسئله را بديهی انگاشته و قبول کرده ايم که حکومت اسلامی ايران قصد داشته برای ايجاد ترس ـ که روش اصلی اوست ـ عده ای از مخالفانش را از ميان بردارد و قرعۀ فال به نام چند نويسنده و روشنفکر، و سپس، به نام زنده يادها پروانه و داريوش فروهر خورده است. ما، با پذيرفتن اين صورت مسئله، توجه اصلی خود را معطوف چگونگی انجام اين قتل ها کرده ايم؛ که مثلاً دوست زنده ياد من، محمد مختاری، را چگونه از برابر خانه اش ربودند و يا پروانه و داريوش فروهر را چگونه کشتند
اما، من فکر می کنم که اکنون، آن هم پس از بيش از يک دهه، وقت آن رسيده باشد که ما در خود صورت مسئله تجديد نظر کنيم. البته انجام اين کار و ارائۀ دلايل و شواهد، آن در گفتار کوتاه امروز من ممکن نيست و،لذا، سخنان امروز مرا بعنوان يک نظر و يک پيشنهاد منفرد گوش کنيد تا بوقتش دلائل و شواهد را نيز ارائه کنم
من اعتقاد دارم که قتل فجيع و وحشيانۀ دو آشنای قديم من ـ زنده يادها پروانه و داريوش فروهر ـ بخشی از جريان اصلی موسوم به قتل های زنجيره ای نبوده و دلايل آن با دلايل آنچه سعيد امامی آن را «قتل عام درمانی» می خواند نمی تواند يکی باشد. اما همزمان شدن قتل اين دو با آن قتل عام موجب شده که ما همۀ آنها را يکی بگيريم
من فکر می کنم که اگر در سخنان سعيد امامی دقيق شويم و اگر با افکار و کارهای روشنفکرانی که طی اجرای پروژۀ او از ميان برداشته شدند آشنا باشيم بلافاصله می فهميم که طرح قتل عام درمانی در واقع کوشش کل دستگاه حکومت اسلامی ـ از تند رو گرفته تا اصلاح طلب و دوم خردادی ـ بوده است برای از ميان برداشتن يک «فکر» از راه کشتن حاملان آن فکر. غافل از اينکه با اين کارشان موجباتی را فراهم می کنند که آن فکر بشدت رشد کند و در جامعه ريشه بدواند؛ بطوری که ديگر نتوان با هيچ طرحی آن را متوقف کرد
اما آن فکر چه بود و چرا حکومت اسلامی خيلی زودتر از بسيارانی از ما متوجه آن شد و به از ريشه کندنش اقدام کرد؟ بنظر من، از آنجا که حکومت اسلامی در ديد آيت الله خمينی و به بيان سيد حسن مدرس، چنين تعريف شده: «سياست ما عين ديانت ما و ديانت ما عين سياست ما است» معنای اين نظريه هم جز اين نمی تواند باشد که دشمن اصلی حکومت اسلامی ما آن مکتب فکری است که می گويد «سياست را بايد از ديانت جدا کرد و شريعت را در قانونگزاری و دادگستری و ادارۀ مملکت مداخله نداد». حال اگر به حرف های سعيد امامس خوب دقت کنيم در می يابيم که هدف اصلی پروژۀ او برانداختن فکر سکولاريسم در ايران بوده است. اما آنانکه روشنفکران سکولار ما را درو کردند نمی دانستند که اين خون های ارزشمند تنها به مدد آبياری سکولاريسم در ايران خواهند آمد و از نهال بی رمق آن در آغاز انقلاب 57 درختی ريشه در ژرفاهای هويت ايرانی ما و شاخه گسترده در آفاق تاريخ معاصر کشورمان بوجود خواهند آورد
بله، به اين دليل است که می گويم قتل فروهرها ـ و بخصوص داريوش فروهر ـ جزو اين پروژه نبود و آنها را بعنوان زوج پر جاذبه ای که می توانستند مليون جوان ايران را به سوی خود جلب کرده و در داخل کشور نوعی آلترناتيو را برای رژيم بوجود آورند به قتل رساندند
البته، اگرچه فروهرها هيچگاه به اعتقادی نسبت به سکولاريسم اشاره نکرده بودند، اما از نظر من خودشان، در سال های آخر زندگی بخوبی متوجه آن شده بودند که شرکت شان در دولت موقت، که به معنای شراکت در تشکيل رژيمی ضد سکولار بود، يک اشتباه فاحش بوده است و لذا ـ اگرچه هم داريوش و هم پروانه مسلمانانی معتقد بودند ـ درست مثل خود مهندس بازرگان از تجربۀ دولت موقت اين درس را گرفته بودند که اگر راه ايران آينده تنها از جدائی دين و حکومت می گذرد. اما، در هر صورت، آنان قربانی نظريه پردازی سکولاريستی نبودند و خطر سياسی شان برای حکومت چنان شده بود که چاره در از ميان برداشتن آنان ديدند
من روشنفکران و نويسندگانی که قربانی پروژۀ سعيد امامی شدند خطر سياسی نداشتند بلکه آنها دست به معرفی فکر سکولاريسم ـ و تبعات آن که حقوق بشر و کثرت گرائی و آزادی و دموکراسی است ـ زده بودند. من بسياری شان را از نزديک می شناختم و از ميان روشنفکران سکولاری که در جريان قتل های زنجيره جان خود را از دست دادند چند تنی دوستان من و چند نفری هم از آشنايان و همکاران قلمی من در کانون نويسندگان ايران بو همگی روشنفکرانی سکولار بودند. بخصوص توطئۀ سرنگون کردن اتوبوس حامل اعضاء کانون نويسندگان ايران، اين نکته را بخوبی روشن کرد که هدف حکومت اسلامی برانداختن دسته جمعی همۀ کسانی است که در هوای حقوق بشر دم می زنند و می توانند سخنگوی مکتب سکولاريسم باشند. دکتر غفار حسينی، اين روشنفکر تماماً سکولار و حتی ضذ مذهب، رفيق همچون برادر من بود، محمد مختاری را از سال های دور می شناختم و در آخرين ديدارمان در تورنتوی کانادا اين سعادت را داشتم تا بار ديگر دستان پر هنرش را بفشارم و فکر روشن و سکولارش را در کتاب های پس از انقلابش تحسين کنم. احمد ميرعلائی، مترجم توانا و رفيق دوران جنگ اصفهانم، بی شک يکی از درخشان ترين سکولارهای ايران محسوب می شد. با ابراهيم زال زاده از طريق شکوه ميرزادگی آشنا شدم و در سخن او عشقش به احمد شاملو و نگاه سکولار اين شاعر بزرگ را کشف کردم. بيشترين آنان که در آن اتوبوس عازم ارمنستان نشسته بودند نيز ياران سکولار من بودند، با هم کانون نويسندگان و فضای روشنفکری مدرن ايران را ساخته بوديم و برای آزادی قلم و بيان تلاش می کرديم
اجازه دهيد سخنانم را با يک خاطره از روزهای قبل از انقلاب به پايان برم. فردای نماز عيد فطر در قيطريه و پياده روی مردم از قيطريه تا دانشگاه بود. من، همراه با دو تن ديگر از اعضاء کانون نويسندگان ايران برای مذاکره ای با سخنگوی جبهۀ ملی ـ که فروهر بود ـ به دفتر او رفته بوديم. هنوز تصوير اين آخرين ملاقات با پروانه و داريوش فروهر پيش چشم من است. روی ميز فروهر يک شماره روزنامهء آيندگان قرار داشت که تيتر زده «راهپيمائی س از نماز عيد فطر به رهبری جبهه ملی انجام شد». می شد فهميد که گردانندگان روزنامه خواسته اند «نماز عيد فطر» و «راهپيمائی اعتراضی مردم» را از هم جدا کنند. نوعی بيان ديدگاه سکولار آيندگان. فروهر روزنامه را نشان مان داد و گفت «از صبح تا بحال تلفن من از کار نيفتاده و از من، بعنوان سخنگوی جبهه ملی،می خواهند که اعلام کنم رهبری پياده روی هم با روحانيت بوده است و نه ما». می پرسم «شما چه خواهيد کرد؟» شانه بال می اندازد و می گويد: «آنها برده اند. از دست ما کاری ساخته نيست». و اين آغاز اشتباه بزرگ جبهۀ ملی بود
از دفتر آنها که بيرون می آئيم باد خزانی را می بينيم که در پياده روهای ميدان فردوسی می چرخد و نوعی مرثيه را زمزمه می کند و گوئی خبر می دهد که حکومت خونريز اسلامی در راه است و می آيد تا ميانۀ يلدای تاريخ ما بتازد. و می آيد. جهان ما را زير و رو می شکند. مختاری و حسينی و علائی و فروهر ها را می کشد، هزاران جوان برنای ايران را در عرض يک ماه قتل عام می کند و سی سال تلخ می گذرد. دو نسل پشت سرهم جای ما را پر می کنند. و اکنون می بينم که جوان ترين نسل ايرانی، در سالگرد مرگ فروهرها، ياد بزرگانشان را زنده می دارند. آری، زمانۀ نسل ما در خون و بيهودگی گذشته است. ما چندتائی که مانده ايم «بازماندگان» قطاری هستيم که ابتدايش مدت هاست از ايستگاه بيرون رفته. و شما لابد به دليلی مرا به اينجا فرا خوانده ايد. من حاصل عمرم را در اين چند کلام برايتان می گويم و سخن را تمام می کنم
ياران جوان و پر آرزويم؛ آن مرز پر گهر که دلتان به عشقش می تپد هيچگاه آباد نخواهد شد اگر شما سکولاريسم را بر همۀ اهداف ديگر خود اولويت ندهيد. سياست ما بايد از همۀ ديانت ها و ايدئولوژی ها جدا شود تا باغ رنگارنگ عقايد در کشورمان به گل بنشيند، آزادی از خاک استبداد بيرون زند و قد بکشد، دموکراسی شاخ و برگ دهد و در اين آتش بازی آرمان و واقعيت، آن مرز پر گهر بتواند گهرهايش را به تماشای چشم های جهان بگذارد و نشان دهد که گهرهاي او هيچگاه از جنس افسانه و خيال نبوده اند
برايتان پيروزی، سرفرازی و افتخار آرزو می کنم

دکتراسماعیل نوری علا

Thursday, November 27, 2008

هشدار,سرقت اطلاعات کاربران ايرانی سرويس ايميل ياهو؟هشدار

يادداشت زير برای ما ارسال شده است که با وجود ناتوانی در تاييد يا تکذيب محتوايش نظر به اهميت آن عينا درج می شود:"آيا درست است يا نه؟ ولی بايد احتياط کرد. 20 آبان به بعد به تمام کسانی که از ياهو توی ايران استفاده می کنند يک ايميل از طريق دولت ايران فرستاده می شود و شما نمی دانيد که اين ايميل از طريق دولت ايران است....عنوان ايميل هست: "کارت اينترنتی مجانی"/ وقتی شما اين ايميل را باز کنيد يک کی اوگر که فقط 32 کيليوبايت حجم دارد اينستال (ضبط ) می شود و از آن به بعد تمامی چيزهايی که تايپ کنيد هر 20 دقيقه به آدرس ايميل دولت جمهوری اسلامی در شرکت مخابرات ايران که هست فرستاده می
research@irantelecom.ir می شود اين ايميل را اصلا و تحت هيچ شرايطی باز نکنيد. چه در ايران, چه در خارج

کودکی که جسم مادرش را که در اثر جنگ کشته شده می خواهد اززمین بلند کند


نماز خانه برادران_خطر سرقت کفش _عکس


سقوط اخلاقیات از برکت ۳۰ سال اخوندیسم

عکس کودکی گل در دست که داغدار پدر بیگناه اعدام شده خود است



گیرم که در باورتان به خاک نشستم و ساقه‌های جوانم از ضربه‌های تبرهاتان زخم‌دار است
باریشه چه می‌کنید؟
گیرم که بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده‌ای،پرواز را علامت ممنوع می‌زنید
با جوجه‌های نشسته در آشیانه چه می‌کنید؟
گیرم که می‌زنید،گیرم که می کشید،گیرم که می‌برید
با رویش ناگزیر جوانه چه می‌کنید؟

آدرس و نشانی 30 گور دسته جمعی از مبارزان سياسی

گورستان دسته جمعی خاوران
آدرس و نشانی 30 گور دسته جمعی از مبارزان سياسی لکه ننگی در کارنامه جمهوری اسلامی
از لکه های ننگی که توسط آخوندهای پليد در طی 30 سال گذشته برجای مانده است بوجود آوردن چندين گورستان دسته جمعی در گوشه و کنار کشور است ، روزی که خمينی وارد ايران شد در سخنرانی خود در گورستان بهشت زهرا ضمن انتقاد ازحکومت شاه ، محمد رضا پهلوی را به آباد کردن قبرستان ها متهم کرد – اين بخش سخنان خمينی در سالهای بعد هرگز از تلويزيون رژيم پخش نشد – در حالی که رژيم منحوس خودش نه تنها تمام قبرستان های رسمی را پر کرد بلکه در هر گوشه ای از کشور مان که ردپای يک انسان در آن ديده می شد قبرستان های مخفی ايجاد کرد و هزاران تن از مخالفان و زندانيان سياسی را روانه گور کرد . اکنون از آنجا که روند فرو پاشی رژيم ملاها تشديد گرديده و افق های تازه ای در برابر آينده ميهن مان باز شده جا دارد که ياد و خاطره ده ها هزار مبارز سياسی را که در گورهای دسته جمعی آرميده اند را گرامی بداريم به همين مناسبت اسامی و آدرس 30 گوردسته جمعی در اقصی نقاط کشور را به اطلاع خوانندگان می رسانيم
تهران : جاده خاوران ، پشت گورستان ارامنه جنب گورستان بهايي ها
تهران : بهشت زهرا ، قطعه 93 و برخی نقاط پراکنده ديگر
مشهد : بعد از هاشم آباد ، جاده اصغريه و برخی نقاط پرت گورستان قديم
اهواز : جاده کوت عبدالله نزديک گورستان بهشت آباد
اهواز بزرگراه سوسنگرد ، پشت روستای آفاق ، نزديک گورستان جهاد و چند نقطه ديگر
تبريز : گورستان پشت جاده قديم تبريز ، خيابان راه آهن گورستان وادی رحمت
شيراز : گورستان قديم
شيراز : قطعه 38 دارالرحمه
شيراز : ميدان تير \" چوگياه\" ، که محل تير باران کردن زندانيان نيز بوده است
اصفهان : قطعات 41 – 9 – 8 – 7 – 7 – 5 و چند قطعه ديگر در انتهای باغ رضوان
اصفهان : باغ کاشفی
اصفهان : قبرستان تخت فولاد
اصفهان : بازداشتگاه سيد علی خان واقع در کمال اسماعيل و چند نقطه ديگر
اصفهان : يک قبرستان دور افتاده در بالای قبرستان ارامنه
اصفهان : دهکده ای بنام قدريجان در نجف آباد اصفهان
گناوه : قبرستان قديم نزديک امامزاده
کرمانشاه :باغ فردوس ،جاده سيلو ، نزديک قبرستان کودکان
رشت : گورستان قديمی واقع در جاده رشت به لاهيجان در قسمت پرت افتاده ای از قبرستان تاز آباد
لاهيجان : گورستان قديمی سيد مرتضی کاشف غربی منطقه کاروانسرا بار و چند محل ديگر
لنگرود : گورستان وادی شهر در قسمت انتهای ضلع غربی
لنگرود : پشت غسالخانه معروف به مشهدی اسماعيل باغ و گورستانهای اطراف چمخاله و روستای جاف و چند نقطه ديگر
زاهدان : جاده بهشت مصطفی گورستان زاهدان خيابان گاراژ
گرگان : گورستان بهاييان راه جوپاری بهشت زهرا
آمل : خيابان طالب آملی موازی استاديوم آمل
شهسوار : قبرستان قديمی شهر و در نقطه ای پرت
همدان : در جاده ملاير گورستان باغ بهشت زهرا
ايلام : امامزاده صالح آباد دست چپ روی تپه
اروميه : روبروی ساختمان صدا و سيما ، بلوار راديو تلويزيون ، قبرستان شهر
گچساران : گورستان بهائيان
اراک :اتوبان اراک - بجنورد در 6 کيلومتری اراک
حزب مرز پر گهر

Wednesday, November 26, 2008

ويديوافشاي جنايات وحشيانه حكومت جمهوري اسلامي از زبان رضا ملك معاونت سابق وزارت اطلاعات در زمان اخوند فلاحيان _يك


معاون سابق وزارت اطلاعات افشاگري ميکند رضا ملک (ملکيان) معاون سابق تحقيقات و بررسي وزارت اطلاعات در زمان تصدي گري علي ... معاون سابق وزارت اطلاعات افشاگري ميکند رضا ملک (ملکيان) معاون سابق تحقيقات و بررسي وزارت اطلاعات در زمان تصدي گري علي فلاحيان که ارتباط و همکاري با سعيد امامي، معاون اسبق آن وزارتخانه داشت پس از واقعه قتلهاي زنجيره اي و مرگ مشکوک سعيد امامي اقدام به نگارش و انتشار جزوه اي بالغ بر هشتاد صفحه در افشاي پشت پرده قتلهاي زنجيره اي و مرگ سعيد امامي نمود. نامبرده در حدود هشت سال پيش بازداشت و تا ابتداي سال جاري در بند امنيتي 209 نگهداري ميشد ، نامبرده از سالهاي زندان خود بيش از 30 ماه را در سلولهاي انفرادي بند 209 به سر برد و در زمان بازداشت هشت ساله خود به کرات مورد شکنجه قرار گرفت که آلزايمر ، شکستگي جمجمه ، دندانها ، ناراحتي قلبي ، ميگرن و بيماريهاي ديگر از نتايج بازداشت بلند مدت وي در اين بازداشتگاه امنيتي مي باشد. در حدود يکسال قبل امکاني براي ضبط گفته هاي اين مقام سابق ارشد امنيتي در بازداشتگاه امنيتي مورد اشاره فراهم آمد و يکسال تلاش مجموعه براي انتقال و انتشار گزارش ويدئوي مذکور به ثمر نشست و ويدئويي که در اين مورد مشاهده مي نماييد حاصل آن تلاش گروهي است. در ويدئوي ذيل اين مقام اسبق وزارت اطلاعات اقدام به افشاي ناگفته ها مي نمايد ، وي در اين گزارش به مواردي چون شکنجه خود ، شکنجه گاههاي 209 ، شهادت در مورد قتل زهرا کاظمي ، بازداشتگاههاي مخفي ، قتل و عامهاي دهه شصت ، تجويز داروهاي روان درماني براي زندانيان عقيدتي ، بررسي اسناد ساواک ، انتخاب آقاي خامنه اي به رهبري ، نقش دستگاه امنيتي در سياست خارجي ايران ، نقش دستگاه امنيتي در توسعه تروريسم بين الملل و موارد بسيار ديگري مي پردازد. به دلايل امنيتي قسمتهاي بسياري از ويدئوي مذکور حذف گرديده است اما اين مجموعه يقين دارد آنچه به معرض ديد عموم گذاشته ميشود ميتواند تنوير و روشنگري به همراه بياورد ، لازم به توضيح است اين مجموعه هيچ مسئوليتي در قبال مدعيات آقاي ملک ندارد و تنها بر اساس اصل آزادي بيان به اين مهم پرداخته است. آقاي ملک در آغاز سال جاري به زندان قزلحصار منتقل و در شرايط بسيار بد جسمي و روحي و ابتلا به بيماري آلزايمر حاد که به دليل تزريق مستمر داروهاي روانگران و آرامبخش در دراز مدت حاصل گرديده است به سر مي برد

ويديوافشاي جنايات وحشيانه حكومت جمهوري اسلامي از زبان رضا ملك معاونت سابق وزارت اطلاعات در زمان اخوند فلاحيان _دو

جزييات افشا نشده در رابطه با قتل ناصر عبدالهي به وسيله حكومت اخوندي- ويديو و توضيحات

ويديوافشاي جنايات وحشيانه حكومت جمهوري اسلامي از زبان رضا ملك معاونت سابق وزارت اطلاعات در زمان اخوند فلاحيان _يك
یكى از مقامهاى رژیم آخوندى به اعدام 33هزار و 700نفر در جریان قتل عام سال1367 اعتراف كرد معاون تحقیق و بررسی وزارت اطلاعات ... یكى از مقامهاى رژیم آخوندى به اعدام 33هزار و 700نفر در جریان قتل عام سال1367 اعتراف كرد معاون تحقیق و بررسی وزارت اطلاعات آخوندها در دوران آخوند فلاحیان در یك نوار ویدئویی كه اخیرا منتشر شده برای اولین بار در یك اعتراف تكان دهنده اعلام كرد رژیم آخوندی در جریان قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367، 33 هزار و 700نفر را اعدام كرده است. اعدام شدگان در گورهای جمعی دفن شدند وی كه رضا ملك نام دارد و از همكاران سعید امامی بوده، پس از مرگ سعید امامی در جریان افشای قتلهای زنجیرهیی و درگیریهای باندی برسر آن، دستگیر شده و در بند 209وزارت اطلاعات نگهداری می شده است. رضا ملك پس از هفت سال در سلولهای انفرادی وزارت اطلاعات در یك نوار ویدئویی خطاب به دبیركل ملل متحد به اعترافات تكان دهندهیی از جنایاتی كه توسط وزارت آدمكشان صورت می گیرد، اذعان كرده است. به اعتراف معاون سابق اطلاعات آخوندها، 170تا190گور جمعی در نقاط مختلف وجود دارد. تنها در تهران بیش از 100زندان و شكنجه گاه مخفی مربوط به وزارت اطلاعات دایر شده است. به بخشهایی از این اعترافات توجه كنید: عالیجناب 209 با بیش از یكصد سلول مدتی است وسعت پیدا كرده، تعدادی سلول جدید و بیغوله ساخته اند، دو اتاق ساختند و تعدادی از سلولهای قدیم را دو تا یكی كردند. اتاقهای شكنجه و آگوستیك حتی درهایش ایزوله است، مگر سیاهچالی وحشتناك زیر ساختمان كه در و دیوارش آگوستیك است، صدا بیرون نیاید و این تازه یك نمونه كوچكی در اوین است. ساواما بیش از یكصد زندان مخفی و اقماری در تهران دارد. آری عالیجناب این سیاهچالها را در كل كشور هم‌چون سلاخ خانههای سنتی اداره می كنند. و تعداد سلولهایشان در كل كشور عالیجناب اگر شما به دنبال نسل كشی و جنایتكاران می گردید، در ایران بیش از 170تا 190 شاید هم بیشتر گور دستجمعی وجود دارد. عالیجناب در واقع از یك كامیون كوچك تا سه چهار كانتینر حتی در صد بسیار زیادی از گورهای از گورهای از جنازه است. اونها را خالی و تهی از جنازه است. آنها را خالی از جنازه تحویل خانوادهها داده اند. توضیح بیشتر بدهم، عالیجناب در بعضی از آن لباس را زیر مقداری بتون آماده مدفون كردند و سنگ روی آن گذاردند كه خانواده حتی نتواند نبش قبر كند. اجساد این گروهها عمومی به طور دستجمعی در عمق زمین مفقود گشتند. جوانان و نوجوانانی كه از یازده و دوازده ساله به بالا البته زنان باردار نیز شامل می شود. عالیجناب این جنایتها به دست همین انسان نماها كه شعار دروغین اسلام و انقلاب و صدور آن به دنیا را می دهند انجام می پذیرد، بله به دست همین آخوندهای فریب كار و مستبد صورت می گیرد. عالیجناب جنایت این رژیم به حدی است كه در طی چند شب در سال 67 بیش از 33هزار و 700نفر زندانیان دارای حكم پنج سال دو سال، یك سال حكم داشتند، اعدام و در گورهای دستجمعی توسط كانتینرها و بلدوزرها به خاك سپرده شدند. و در مقابل این رژیم سفاك و ملایان فریبكار و جنایت پیشه بسیار مظلومانه به خاك سپرده شدند. این
است ثمره حكومت ولایت مطلقه فقیه همه چیز انسان را به كام مرگ و آتش كشیده است بازجویی از رضا ملک

انتشار بخشی از اعترافات متهمین قتل های حکومتی(قتل های زنجیره ای) پاییز ۱۳۷۷ خورشیدی

برای گرفتن طلاق از شوهر معتادم مجبور به سکس با آخوند قاضی رئیس شعبه شدم

ویدئو کوتاه از ریاکاری و فریبکاری آخوند_۱۰ ثانیه

یک آخوند جمکرانی در حال دختر بازی

فیلم کامل آخوند گلستانی به مدت ۱۵ دقیقه--+18

ویدئو حاج هلالی: مداح اهل بیت در حال خانوم بازی

ويديو كوتاه اخوند خاتمي فريبكار و دختر جوان-20 ثانيه

التماسهاي دختري براي رهايي از دست ماموران

-ويديوبر اين صحنه خون بايد گريست ـ
ويديو
فقر در مجاورت نيروگاه اتمي بوشه
-مروري بر 30 سال جنايت جمهوري اسلامي در 3 دقيقه -

..التماسهاي دختري براي رهايي از دست ماموران

وضعيت اسفبار زنان فروخته شده ايراني در افغانستان - ويديو
..ويديوتجاوز به دختري توسط اخوند محمودي رييس حوزه علميه و پسر امام جمعه ورامين
-ويديواخوندي با ذهن و فكر خبيث

-videoعاطفه سحاله اعدامی ۱۶ ساله _2

videoعاطفه سحاله اعدامی ۱۶ ساله _

2video(1)عاطفه سحاله اعدامی 16 ساله

ويديو كوتاه لخت شدن يك زن در اعتراض با طرح مبارزه با بد حجابي-15 ثانيه

وضعيت اسفبار زنان فروخته شده ايراني در افغانستان - ويديو

ويديو كوتاه از كودكان كار كه بجاي درس خواندن و بازيهاي كودكانه مجبور به كار هستند

ويديوتن فروشي از فقر و بي پناهي-

ويديودر افشاني برادر حزب الهي در توجيه توحش شلاق

-ارشاد دختري به وسيله سربازان مقام عظما به بهانه بد.
احساس خمینی در بازگشت بعد از پانزده سال دوری از ای..

جمهوري اسلامي و اموزش عملي توحش به كودكان-عكس

ويديو كوتاه لخت شدن يك زن در اعتراض با طرح مبارزه
اثار شكنجه بر روي جنازه زنده ياد اكبر محمدي - عكس
گذری اجمالی بر خانواده دیکتاتور ایرانبه ياد شهيد راه ازادي زنده ياد اكبر - ويديو
حکومت جنایت و مرگ پرستی‌ _ویدئو
ويديو كوتاه شلاق زدن در ازادترين كشور جهان
از تخت بيمارستان تا جوخه مرگ جمهوري اسلامي-عكس
من هم دوست داشتم كه در كلمبيا(دانشگاه)صحبت مي كردم.
..شعار مرگ بر ديكتاتور دانشجويان در شانزده اذر

تخريب قبرستان بهاييان قايمشهر از تهديد تا اجرا در

ویدئو کوتاه دروغ شاخ دار سلطان علی‌ خامنه ا ی

ویدئو کوتاه شعر دروغ تقدیم به محمود احمدی نژاد و اربابانش

حکومت نظامي در شهر کامياران

در پي قوت گرفتن احتمال اجراي حکم اعدام فرزاد کمانگر ، معلم و فعال حقوق بشر کامياراني از صبح روز جاري در زادگاه آقاي کمانگر بصورت خودجوش و پراکنده تجمعاتي از مردم شکل گرفت به طوريکه نيروي انتظامي براي کنترل اوضاع وارد صحنه گرديد .گزارش گرديده است روزجاري شهر کامياران شاهد صحنه هايي از درگيري نيروي انتظامي و تجمعات خودجوش مردم معترض بوده است. در مورد برخوردها و احتمالا بازداشتهاي مروبطه تاکنون گزارشي دريافت نگرديده است.همچنين مردم پيگير وضعيت فرزاد کمانگر با تماس هاي مکرر خود و مراجعات حضوري خود به منزل مادري آقاي کمانگر حمايت خود را از اين معلم دربند به اشکال گوناگون اعلام نمودند.قابل توجه است که تعدادي از کاروانهاي عازم سفر حج از شهر کامياران با توجه به احتمال اجراي حکم اعدام کمانگر و فضاي شهر قصد لغو نمودن برنامه زيارتي خود را داشته اند که با ممانعت مادر فرزاد کمانگر از اين عمل منصرف گرديدند.مادر آقاي کمانگر از مردم و پي جويان مسئله فرزاد درخواست صبر و بردباري داشته اند
دبيرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران
تهران - 6 آذر 87 برابر با 26 نوامبر 2008

Tuesday, November 25, 2008

وطنم ایران،پرنده پر در خون دوباره میسازمت وآزادت میکنم



تصویر دستخط خمینی در دادن مجوز شرعی برای اعدام زندانیان سیاسی در پاسخ به احمد خمینی

آقای خمینی اخرت که ندادی دنیای این مردم را گرفتی

خانه نخرید همه را صاحب خانه می‌کنیم

امام خون و دروغ


قوت گرفتن احتمال اجراي حکم اعدام فرزاد کمانگر


فرزاد کمانگر ، معلم و فعال حقوق بشر بازداشت شده در سال 85 که پس از طي نمودن پروسه پر ابهام قضائي توام با آزار و اذيت و شکنجه که منجر به آسيب ديدگي فک ، اعصاب ، دست و سر نامبرده گرديد از سوي دادگاه انقلاب به اعدام محکوم و اين حکم نيز در ديوان عالي کشور قطعيت يافت ، وي در مرداد ماه سال جاري پس از اعلام سخنگوي قوه قضائيه مبني بر قطعي بودن حکم اعدام اين معلم ، بصورت غير قانوني به بند امنيتي 209 زندان اوين منتقل گرديد.آقاي کمانگر در اين مکان مدت مديدي را محروم از حقوق خود مبني بر تماس با خانواده يا وکيل به سر برد و پس از آن نيز تماس يا ملاقات وي منوط به اجازه و حضور بازجوي ايشان گرديد.بنابر گزارشات دريافتي ظهر روز گذشته مورخه 4/9/87 پس از يورش نامتعارف ماموران امنيتي به اتاق 121 بند 209 ، فرزاد کمانگر را در مقابل ساير زندانيان مورد ضرب و شتم قرار داده و به همراه لوازم شخصي خود به نقطه نامعلومي منتقل نمودند.گزارش گرديده است که آخرين بار آقاي کمانگر در بهداري زندان و در وضعيت بد جسمي مشاهده گرديده است. شاهدان عنوان مي نمايند ماموران امنيتي در هنگام انتقال توام با ضرب و شتم آقاي کمانگر ، وي را در شرف اعدام مي خواندند و با لحن شهيد او را مورد تمسخر قرار ميدادند. نظر به عدم محکوميت آقاي کمانگر به زندان و همچنين قطعي گرديدن حکم اعدام وي که با دستور رياست قوه قضائيه به مرحله اجرا در مي آيد و همچنين افزايش روزافزون موج سرکوب فعالان مدني و سياسي و همينطور انتقال ايشان به محلي نامعلوم ، مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران خطر اعدام اين معلم و فعال مدني را قريب الوقوع ارزيابي ميکند و از تمامي سازمانهاي مدافع حقوق بشر و فعالان اين حوزه توجه ويژه به وضعيت بغرنج اين معلم محکوم به اعدام را درخواست ميکند
دبيرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران
تهران - 5 آذر 87 برابر با 25 نوامبر 2008

Monday, November 24, 2008

ویدئو داستان اجبار یک زن به سکس با یک آخوند

لطفا به لینک زیر گوش دهیدhttp://www.kvinnonet.org/audio2/AF0725.ram
این ویدئو صوتی مربوط به چند سال پیش است

تصویری از توهین و بی‌ حیایی حکومت جمهوری اسلامی نسبت به ملت ایران


عکس دختری که به جائ درس خواندن از فقر سر چهار راه شیشه ماشین تمیز میکند

راز بدبختی و فلاکت این کودک بی‌ خانمان خیابان خواب پاهای رهبر عظما و چفیهٔ برادر چاوز است

نرخ رشد جمعيت کودکان معروف به خيابانی، يعنی کودکان بی‌خانمان، در ايران به شدت روبه افزايش است و بر اساس آمارهای
موجود، در مدتی کمتر از هفت سال، از ۲۰ هزار نفر به حدود يک ميليون نفر رسيده است