Monday, April 12, 2010

جوابيه اميد حبيبي نيا با نام عوضي خودتي در پاسخ به سيد ابراهيم نبوي


ابراهیم نبوی در کنار لاجوردی در دهۀ ۶۰

مقاله جوابيه اميد حبيبي نيا با نام

عوضي خودتي

اصطلاح «عوضي» به دو معنا به كار برده مي شود. من در اينجا هر دو معنا را توضيح مي دهم تا خواننده خود تصميم بگيرد كه اغلب نويسندگان مستخدم سايت وزير ارشاد اسلامي سابق در ايالات متحده آمريكا از كدام دسته هستند.

يك تعريف ممكن است شامل حال گروهي كه اشتباها خود را جاي روزنامه نگار، طنزپرداز، تحليل گر سياسي و سرانجام تئوريسين جنبش سبز جا مي زنند، بشود و تعريف ديگر شامل كساني كه در قالب ناسزا ، مردم آنها را خائن، بي شعور، نان به نرخ روز خور، چماقدار سابق، و... به شمار مي آورند.

امروز ابراهيم نبوي در سايت جرس كه برخي آن را «كيهان سبز» مي خوانند، نوشته اي با عنوان «عوضي ها» درج كرد و من و همه كساني را كه با اشغال مسالمت آميز سفارت جمهوري اسلامي همدلي كرده بوديم با همان ادبيات سخيف هدف گرفت، اين نوشته پاسخي ست فراخور همان نوع ادبيات.

نبوي نوشته است «عوضي ها» يي كه به سفارت ايران (اين سفارت ايران يعني جايي كه شما دائم در آن بيتوته مي كنيد نيست، سفارت جمهوري اسلامي است) در هلند حمله كردند «نه انقلابي اند، نه مخالف حكومت اند، نه جزو نيروهاي جنبش سبز اند، نه سلطنت طلب اند، هيچ كدام نيستند، فقط يك مشت موجود بي فكر و رهبري طلب هستند كه مي خواهند جلب توجه كنند و از اين مسير آبروي يك جنبش بزرگ اجتماعي را هم مي برند»

شيوه منطق و استدلال واضع دكترين «اسب تراوا» بهتر از اين نيست، يعني گروهي كه مخالف حكومت يا انقلابي نيستند بي هيچ دليل آشكاري به قول وي به سفارت «حمله مي كنند»!

و بعد هم تكليف شان را مشخص كرده كه اين ها جز نيروهاي جنبش سبز هم نيستند، اين اظهر من الشمس است جنبش سبزي كه شما روشنفكر و رهبرش باشيد همان بهتر كه چنين پيرواني نداشته باشد. به گمان نبوي اين افراد تنها در پي جلب توجه بوده اند و حتي آبروي جنبش بزرگ اجتماعي موسوي كه بزرگترين دستاوردش تا به اينجا دعوت عام براي شركت در يك «نمايش انتخابات» ديگر بوده، را هم مي برند.

بايد پرسيد كه آبروي اين «جنبش» تا به حال چه بوده است كه با يك اعتراض در سفارت جمهوري اسلامي برده مي شود؟ اگر اين جنبش شما آبرويي داشت آن وقتي كه در كمال وقاحت و ساده لوحي، گوسفند وار در برابر همين سفارتخانه ها صف كشيديد و به مشروعيت نطام جمهوري اسلامي راي داديد و معترضان را ريشخند كرديد، آبرويش را از كف داد.

و اساسا چه بهتر كه آبروي اين جنبش شما با چنين اعتراضاتي از بين برود وقتي نهايت تدبير و درايت شما سر از «اسب تراوا» در مي آورد كه يك فرصت بي نظير را از دست جنبش مردم مي ربايد! و كساني شما را نفوذي و عامل وزارت اطلاعات براي خاموش كردن اعتراضات مي خوانند.

نبوي سپس چنين ادامه مي دهد: «مي گويم " عوضي" ها و مقصودم انقلابيوني است كه انقلاب كردن را از راه دور دوست دارند، اگر بنا به شهامت باشد، لابد بايد اين انقلابيون كفش و كلاه كنند و به ايران برگردند و مثل بسياري از آنها كه در اعتراض به حكومت، به خيابان مي روند، با دولت استبدادي بجنگند، اما انقلابي عوضي، يا انقلابي قلابي كسي است كه شهامت جنگيدن ندارد، به همين دليل خودش را تندتر از همه انقلابيون نشان مي دهد. او به قلب حكومت حمله مي كند، ولي نه در تهران، بلكه در لاهه، او توسط پليس دستگير مي شود، ولي نه توسط وحشي هاي جمهوري اسلامي، بلكه توسط پليس مودب و تميز هلند، او به زندان مي رود، ولي نه در كهريزك، بلكه در زنداني تميز در قلب هلند. انقلابي قلابي چنين است.»

نبوي براي آنكه عده اي هوادار نوجوان ش را كه كتاب خواندن را دوست ندارند سر موضع نگه دارد، همان مهملات هميشگي سبزها را رديف مي كند و خودش را به كوچه علي چپ مي زند!

مثلا نمي گويد زماني كه «انقلابيون» گروه گروه به فتواي امام خميني ش تيرباران مي شدند، خودش كجا بود؟ من آدرس ش را بلدم، وزارت كشور جمهوري اسلامي!

نبوي نمي گويد كه اين «انقلابيون» جان بدر بردگان شكنجه ها و قتل عام هاي دهه شصت به دست همكاران خودش در وزارت اطلاعات و وزارت كشور هستند كه همان همكاران اكنون رسانه هاي اصلاح طلب را مي گردانند!

نبوي نمي گويد كه اين «انقلابيون» هر لحظه آماده برگشتن و گذشتن از مرزها هستند اما عوضي هاي اصلاح طلب ما در عافيت نشسته اند و هر از چند وقت در مهماني سفارت و نمايش انتخابات حضور بهم رسانده و تنور مشروعيت جمهوري اسلامي را گرم نگه مي دارند.

نبوي نمي گويد زماني كه يك نوجوان چهارده ساله را به اتهام داشتن يك برگ اعلاميه زير شكنجه متلاشي مي كنند و همان شبانگاه بي هيچ دادگاهي پيكر نيمه جانش را به رگبار مي بندند و حتي نشان گور دستجمعي را هم به خانواده ش نمي دهند اما بابت پنج گلوله، پنچ هزار تومان طلب مي كنند او و امثال او كجا بودند؟ نخست وزير محبوب امام شان كجا بود؟ رئيس مجلس و رئيس بنياد شهيدشان كجا بود؟ وزير ارشاد و معاون وزير اطلاعات شان چه مي كردند؟

نبوي نمي گويد كه اغلب نويسندگان «كيهان سبز» در آمريكا نه تنها رنگ زندان را نديده اند بلكه حتي تجربه يك بازجويي تشريفاتي ساده را هم ندارند، او نمي گويد كه اگر هم كسي مانند خودش زنداني شده با نوشتن توبه نامه و تن دادن به رذالت مصاحبه تلويزيوني و اعترافات ساختگي عليه ديگران و لودگي از بند رهايي يافته است و اكنون كنج عافيت نشسته است.

نبوي نمي گويد كه در حالي كه بسياري از همين «انقلابيون» سالها ممنوع الخروج بوده اند او و امثال او با ويزا و دعوتنامه سوار هواپيما شده و محترمانه به خارج از كشور «صادر» شده اند!

نبوي نمي گويد كه اين «انقلابيون» زماني كه او در دفترش در وزارت كشور نشسته بود و چايي و كشمش و كلمپه ش را مي خورد و براي سركوب «ضد انقلاب» مانند همان اسب تراوا يش طرح و برنامه مي داد، جنگ شان را كرده بودند، آن هم وقتي كه بهاي همراه داشتن يك اعلاميه سرب داغ بود.

«عوضي واقعي» چنين مهملاتي را براي گروهي نوجوان سبزالله به هم مي بافد!

نويسنده در استخدام سايت جرس سپس براي زهرآلود تر كردن نوشته خود مي افزايد: «عوضي ها جنس اصلي نيستند، كپي اند، رونوشتي مخدوش كه كارنامه شان را خودشان مي نويسند، دوازده مدرك دكترا دارند، اما ديپلم شان را نگرفته اند، از سن شش سالگي عضو سازمانهاي چريكي بوده اند، اما زماني طرفدار مبارزه مسلحانه شده اند كه همه اجداد تاريخي شان دست از آن ماجراجويي ها برداشتند. روزنامه نگاراني بسيار باسابقه اند، اما عجيب است كه تعداد مقالات شان در عصر درخشان روزنامه نگاري شان به تعداد انگشتان دست نمي رسد. كمونيست هاي دوآتشه اي هستند كه كلاه چه گوارا هم براي سرشان گشاد است. وقتي كمونيست شده اند كه همه كمونيست ها در ديدگاه شان تجديد نظر كرده اند.»

متلك پراكني نبوي البته آن چنان جاهلانه است كه نيازي به پاسخ ندارد اما شايد بد نباشد اشاره كنم كه «عوضي هاي واقعي» كساني هستند كه در همه دولت ها در ده جا كار مي كردند و ده جا همزمان «كارت ساعت» مي زدند! عوضي ها كساني هستند كه وقتي مردم شعار «مرگ بر جمهوري اسلامي» مي دهند به دنبال «انتخابات» ديگري هستند و وقتي مردم شعار «مرگ بر خامنه اي» و «مرگ بر اصل ولايت فقيه» مي دهند از شعارهاي ساختارشكنانه اعلام برائت مي كنند و به تقدس اصل ولايت فقيه و اعلام بيعت با رهبرشان مي پردازند.

عوضي هاي واقعي كساني هستند كه با سهيمه يا بدون كنكور به دانشگاه رفتند و با ضرب و زور مدركي گرفتند در حالي كه بسياري از «انقلابيون» از ورود به دانشگاه و ادامه تحصيل محروم بودند، عوضي هاي واقعي كساني بودند كه در دانشگاه چماقدار بودند و يا سردسته «انقلاب فرهنگي» بودند و بعد به لطف دوستان روزنامه نگار شدند و گاه هم كه سنبه پر زور بود در روزنامه آن يكي جناح طنازي كردند!

عوضي هاي واقعي نه پرنسيب دارند و نه اخلاق، عوضي اند و هميشه دنباله روي قدرت!

نبوي در «عوضي نامه» ش نوشته است: «عوضي ها، از همه تندرو ترند، آنها به خاتمي و موسوي فحش مي دهند، چون خاتمي و موسوي در موضع قدرت نيستند، اما از آنها نمي شنويد كه كلمه اي عليه خامنه اي و احمدي نژاد كه در موضع قدرت اند چيزي بگويند. آنها وقتي در سوئيس هستند، و همزمان با حضور احمدي نژاد و مرتضوي و لاريجاني كه تصويري مخدوش از واقعيت نشان مي دهند، گم مي شوند، اما در سخنراني اكبر گنجي حاضر مي شوند تا او را به اتهام اينكه سي سال قبل انقلابي بوده، محاكمه كنند. آنها فقط مي توانند ضعيف كشي كنند. آنها فقط مي توانند در كشورهاي دموكرات چهره انقلابي بگيرند، آنها فقط عليه زندانيان شعار مي دهند ولي نمي دانيم چرا كاري به زندانبانان ندارند.»

مصرف داخلي اين «عوضي نامه» فقط براي شستشوي مغزي سبزالله است همانطور كه وقتي خامنه اي آسمان و ريسمان را به هم مي بافد و همه چيز را به «توطئه دشمن» ربط مي دهد تا ذهن حزب الله ش را مطابق مشي خود «فرمت» كند.

والا چه كسي نمي داند كه مخالفان جمهوري اسلامي مخالف هر دو جناح و هر دو پادگان جمهوري اسلامي هستند و طبعا هيچ دريغي ندارند كه عليه خامنه اي يا عليه خاتمي- موسوي سخن بگويند. نبوي تصور مي كند كه كسي به سايت ها، نشريات و رسانه هاي اپوزيسيون واقعي يا مخالفان جمهوري اسلامي دسترسي ندارد و به يمن فيلترينگ گسترده برادرانش، هر كسي هر چه او بگويد مي پذيرد؟

نبوي در روز روشن دروغ مي گويد و منكر تظاهرات و اعتراضات «انقلابيون» عليه حضور هر يك از مقامات جمهوري اسلامي در سالهاي اخير در هر نقطه از جهان مي شود و از اين ميان براي او مهم اين است كه كسي به گنجي اعترض نكند!

عوضي هاي واقعي نه تنها دغلكارند بلكه مانند پينوكيو هنگام دروغگويي دماغ شان هم دراز مي شود!

نبوي سپس مي نويسد: «عوضي ها، در زماني كه مردم آرام مي روند تا به مقصدشان برسند، تند مي كنند و زماني كه همه مردم در صحنه حاضر مي شوند، به مهماني رفقايشان مي روند. عوضي ها در تهران با يك متر سبيل مي شوند چپ طرفدار دولت ديكتاتور كه فقط عليه زندانيان و مردم حرف مي زنند، در هلند مي شوند تندرو تر از سبزهايي كه بآرامي مقابل سفارت تظاهرات مي كنند و مودبانه اعتراض مي كنند و در آمريكا مي شوند منتقدين جدي خدا و پيغمبر»

.

با همين شيوه عوضي نامه مي توان گفت: عوضي هاي واقعي زماني كه مردم براي رسيدن به خواسته هاي دهها سال مبارزه براي آزادي و حقوق دمكراتيك، موتور جنبش انقلابي را به حركت در مي آورند، فرمان عقب گرد مي دهند و به مهماني سفارت مي روند و عليه هر كسي كه در حزب آنها نباشد لجن پراكني مي كنند ولي وقتي مخالفان اعتراضات مسالمت آميز در برابر سفارتخانه ها برگزار مي كنند به آنها مارك «عوضي» و تندرو مي چسبانند و در آمريكا مي شوند جيره خوار بنگاه هاي مختلف براي تامين هزينه حق التحرير دوستان و شركاء و «تفريحات سالم» و مسافرت هاي دائمي و البته نماز خواندن پشت سر حاج آقا.

دو هفته پيش از «نمايش انتخابات» در يك مناظره آن لاين با نبوي گوشزد كردم كه اين «انتخابات» نيست! نتيجه ش روشن است و فقط به رژيم مشروعيت مي دهد كه مخالفان را از دم تيغ بگذراند اما عوضي هايي مانند اصلاح طلبان فتواي شركت در انتخابات دادند، حالا كه پس از ده ماه مردم، آشكار و روشن از اصلاح ناپذير بودن رژيم و لزوم سرنگوني آن سخن مي گويند، عوضي ها باز از سازش و «دعواي خانگي» و فراخوان براي شركت در انتخاباتي ديگر حرف مي زنند.

عوضي ها هميشه سد راه تغيير و دگرگوني زيربنايي هستند اما هميشه هم چون برف در برابر خواسته هاي مردم آب مي شوند.

بهرام بيضايي فيلمي دارد به نام «سگ كشي» پيشنهاد مي كنم اگر نديده ايد، ببينيد!