چرا جمهوری نمی تواند از بمب اتمی صرفنظر کند؟
نگاه مثبت جامعه جهانی و بخصوص آمریکا به مذاکرات اتمی با جمهوری اسلامی از ابتدای ماه اکتبر با چالشهای پیچیده ای به پیش می رود. اول اکتبر گروه پنج بعلاوه یک و جمهوری اسلامی فقط برای نشان دادن تمایل مثبت برای یافتن راه حل از طریق مذاکره با یکدیگر در یک مکان نشستند. نه صحبت از توقف غنی سازی شد و نه اینکه تهدید به افزایش تحریمها مطرح گشت. اما چند روز بعد، خانم کلینتون، وزیر خارجه آمریکا در نشستی در دانشگاه واشنگتن با حضور رابرت گیت وزیر دفاع این کشور و با میزبانی سی ان ان گفت که سه توافق ضمنی در مذاکرات اول اکتبر صورت پذیرفت *. اول اینکه ایران موافقت کرده است که اورانیوم عنی شده با غلظت پایین را به خارج (روسیه و فرانسه) ارسال کند و در مقابل سوخت اتمی دریافت کند. دوم، تهران اجازه بازرسی به آژانس بدهد و سوم با ادامه مذاکرات با شرکت تیم کارشناسی دو طرف در 20 اکتبر همراهی کند. در همان جلسه که خانم امانپور گرداننده اصلی برنامه بود، آقای گیت وزیر دفاع در برابر این پرسش قرار گرفت که آیا به نظر او منظور ایران از برنامه اتمی اش نظامی است یا نه؟ آقای گیت با صراحت اعلام کرد که شخصا معتقد است که قصد اولیه رژیم از برنامه اتمی نظامی بوده اما آمریکا و متحدان اروپایی قصد دارند تا محاسبات رژیم ایران را از نظر منافع وارد شدن در چنین پروژه ای تغییر دهند. خانم کلینتون همچنین در مقابل سوال خانم امانپور که سران رژیم با آنکه هنوز چند روزی از نشست اول اکتبر نگذشته است، به انکار هرگونه توافقی پرداخته اند، گفت که جمهوری اسلامی� این بار زمان زیادی برای نشان دادن جدی بودن خود ندارد و حداکثر تا دو یا سه هفته باید حرفهایش را عملی کند
نشست 20 اکتبر با حضور نمایندگان رژیم و کشورهای پنج + یک در وین آغاز شد اما بدون هیچ گونه توضیحی به روز دوم کشیده شد (ظاهرا غربی ها با عدم فشار یا تهدید، خواستار نگه داشتن رژیم بر سر میز مذاکره بودند و با بهانه جویی ها بر علیه فرانسه با آرامی برخورد کردند). در روز دوم یعنی 21 اکتبر آقای البرادعی سخن از پیش نویس توافقتنامه ای به میان آورد که می تواند راه حل بدون تنش را میان طرفین میسر کند. سپس سرتیتر خبرگزاری های بین المللی به قبول این توافق از سوی نماینده رژیم در مذاکرات وین اختصاص یافت. پس از آن قرار شد که رژیم تا بعداظهر جمعه پاسخ خود را از سوی رهبرانش اعلام کند. در عوض نمایندگان رژیم ایران اعلام کردند که پاسخگویی را به اواسط هفته بعد موکول می کنند و در عوض آژانس می تواند در روز یکشنبه 25 اکتبر از سایت جدیدالاعلام قم بازدید کند
توافق بر مبنای تحویل 1200 کیلوگرم اورانیوم غنی شده از سوی جمهوری اسلامی به غرب در مقابل دریافت سوخت برای راکتورهای تحقیقاتی، آنچنانکه در پیشنهاد پیشنهادی البرادعی آمده است، آنقدر شکننده است که هم غرب و هم رژیم ایران ضرر و زیانهایی از دیدگاه خود در آن می بینند. برای رژیم ایران از دست دادن 1200 کیلوگرمی که در دو دهه گذشته همه هست و نیست خود را بر روی آن قمار کرده است و متحمل فشارها و تحریمهای کمر شکن شده است به مثابه از دست دادن برگ برنده و قدرت چانه زنی است. نقطه مثبت برای رژیم در این توافق، پذیرش ضمنی غنی سازی در ایران با درصد کم است که به نوعی نقض قطعنامه های پیشین شورای امنیت در این زمینه است. التبه این قطعنامه ها همیشه تضمین عملی دارد و به هیچ روی از ابطال آنها در این توافق سخنی به میان نیامده است
از نظر غرب تحویل گرفتن 75 تا 80 درصد از کل اورانیوم غنی شده (آنچنانکه به صورت رسمی اعلام شده است و مقادیر پنهانی احتمالی را شامل نمی شود) حداقل رژیم را تا یکسال دیگر از دستیابی به بمب اتمی دور نگاه می دارد. این در حالی است که در مقابل این عمل، تحریمهای کنونی برداشته نمی شود و صرفا وضع و اعمال تحریمهای بیشتر فعلا متوقف می گردد. سیاستهای اوباما در حال حاضر از جنبه ای با سیاستهای بوش و هیات حاکمه گذشته آمریکا در یک مسیر است و آن پیشبرد و اعمال سیاستی متفاوت با اروپا. اگر در دوره گذشته بوش برخلاف سیاستمداران اروپایی صرفا شعارهای تند و توخالی بر علیه جمهوری اسلامی سر می داد، اکنون که اروپایی ها حاضر به افزایش فشارها هستند، یکبار دیگر واشنگتن ساز دیگری می زند و سودای دیگری در سر دارد. اینبار اما سیاستهای واشنگتن نسبت به اروپا رنگ و بوی مماشات گرایانه بیشتری دارد. گفته می شد که کاخ سفید در تدارک اعلام یک پیروزی بزرگ در حل مسئله اتمی ایران در اواسط هفته جاری بود، اما سخنان ضد و نقیض رهبران رژیم، آب سردی بر این ذوق زدگی زود هنگام بود. بیش از 30 سال است که غرب در رویای یافتن طرف حساب قابل مذاکره و معقول که بتواند حداقل معاملات سیاسی را انجام دهد در محافل سیاسی و حجره های مذهبی رژیم چرخ می خورد اما زهی خیال باطل از یافتن یک حرف معقول از سوی تهران که به سیاست مداوم و عملی راه پیدا کند. علی رغم آنکه تحلیلگران غربی و بعضا وطنی که معامله را تمام شده می دانند، باید اهمیت دسترسی به بمب اتمی برای رژیم را یکبار دیگر یادآور شد. آری جمهوری اسلامی برای سرکوب داخلی محتاج حمایت خارجی و یا حداقل کاهش فشار خارجی دارد، آنهم در زمانی که غرب با هرگونه عشوه گری رژیم ایران راه می آید. اما هزینه باج دهی در خارج نیز نمی تواند برای جمهوری اسلامی بی حساب و کتاب باشد. از یاد نبریم که رژیم بر چهار پایه سرکوب داخل، صدور تروریسم، مبدل شدن به قدرت اتمی، و ضد یهودی گری می تواند به حیات ادامه دهد. گذشت از هرگونه از� این چهار پارامتر حیاتی، رژیم را به سوی سقوط سوق می دهد زیرا یکی از ستونهای اصلی اش تخریب می شود. تهران می تواند با زیر مجمهوعه این چهار عنصر در جهت باج دادن پیش رود و با آنها بازی کند، اما گذشت از تمامیت هریک از این چهار عنصر حیاتی، بازی با آتش است
عبدی هزارخانی
|