متن زیر قسمتی از کتاب «مسوولیت شخصی در دوران دیکتاتوری» نوشته "فیلسوف آزادی""هانا آرنت" فیلسوف نامدار آلمانی است
از لحاظ سیاسی ضعف این استدلال همواره این بوده، کسانی که بد را در مقابل بدتر انتخاب میکنند به سرعت تمام فراموش میکنند که بد را انتخاب کردهاند. چون بدی رایش سوم سرانجام چنان ابعادی هیولایی یافت که هرقدر هم تخیل قوی میداشتیم نمیشد آن را «کمتر بد» نامید، قاعدتا[باتجربهي جنگ جهانی دوم] میبایست پایههای این استدلال برای همیشه فرومیریخت اما شگفتا که چنین نشد
انتخابات 1376
اولي: من به خاتمي راي ميدهم
دومي: چرا؟
اولي: چون نمي خوام ناطق نوري راي بياره...آخه ميدوني كه بين بد و بدتر آدم بايد به بده راي بده
انتخابات 1384 -
اولي: من به طرفداراي خاتمي راي نميدم
دومي: چرا؟
اولي: چون اين 8 سال كه خاتمي سر كار بود هيچ بخاري ازش در نيومد
انتخابات 1388 -
اولي: من به ميرحسين موسوي راي ميدم
دومي: چرا؟
اولي: چون خاتمي ازش طرفداري كرده و هر چي باشه هرگز نمي خوام احمدي نژاد رئيس جمهورم بمونه
انتخابات 1396 -
اولي:من به طرفداراي مير حسين راي نميدم
دومي: چرا؟
اولي:چون ميرحسين تو اين هشت سال نشون داد كه طرفدار خط امام و ولايته
انتخابات 1488 -
نبيره اولي: من به نواده مير پشم الدين اصلاح زاده راي ميدم
مريخي: چرا؟
نبيره اولي: چون هميشه اجدادمون ما رو توصيه كردن كه بين بد و بدتر، اون بدتره را انتخاب كنيم
__________________________________________________
و بدين سان بود كه ايراني جماعت هيچگاه روي خير و خوبي را نديد و تا زمانيكه منقرض گشت هميشه انتخابهايش بين بد و بدتر و بدترين بود! (خبرگزاريها...سال 1500 هجري شمسي
|