محمد ارسی، شیکاگو
Mohammad_arasi@yahoo.com
«نیل خروشان، این رگ حیاتی سرزمین مصر، در درازای فرسنگها راهی که میپیماید، گاه کج میشود، گاه خم میشود، بالا میرود، پائین میآید، از تاریکی و تنگناها میگذرد، اما هرگز، هرگز خشک نمیشود
آری، در این سرود پُرشکوهی که در میدان آزادی قاهره، بر زبانها جاری است، طبیعت واقعی حرکت شکست ناپذیری را که امروزه در مصر انقلابی، به وجود آمده، به درستی و راستی بیان کردهاند... مصریان به پا خاستهاند، تا بر فریب و ترس و تحقیر نقطۀ پایان بگذارند. به پا خاستهاند تا کرامت انسانی خود را بازیابند و حق اظهار وجود، حق خود بودن و با جمع بودن، یعنی همۀ حقوق انسانی و آزادیهای یک انسانِ مدرن را به دست آوردند و در آزادی، با دیگران، برابر و برادر و خواهر باشند
آنها حاکم مستبد مادام العمر نمیخواهند. دیکتاتوری را نمیپذیرند. ریاست جمهوری ارثی را نمیخواهند و حتی طرح آن را نیز توهینِ نابخشودنی به ملتی تلقی میکنند که هزارهها پیش از میلاد مسیح، از نخستین شکل دهندگان جوامع بزرگ بشری، از سازندگان مدنیت، و برپا کنندگانِ دستگاهی به نام "دولت و حکومت" بوده... آری، دلِ آزادی در آنجاست که میتپد. عالمی حیران دلیری و آگاهی این مردم است. ملت مصر، با خیزشی که برای کسب آزادی و حقوق فردی و جمعی خود کرده، در دیده ی جهانیان، چنان حرمتی به دست آورده که حقاً درخور بزرگی این مردم آزاده، و شکوه و شوکت تاریخِ کشورشان است
در واقعیت امر، خیزش ضد دیکتاتوری ۲۵ ژانویه که سرانجام به برکناری حسنی مبارک منجر شد، تاریخ مصر را به پیش و پس از خود تقسیم کرده است
یعنی هر تغییر و تحولی در آینده صورت بگیرد، متأثر از این انقلاب بزرگ مردمی خواهد بود. نهایت این که برای مصر به پا خاسته، جز پیروزی در تأسیس آزادی و دموکراسی، انتخاب دیگری وجود ندارد. زیرا مصریان، امروزه در راستای آزادی و عدالت و ترقی که خواستِ زمان است، گام برمی دارند. پس هر واقعه بد و نامطلوبی در آینده رخ دهد، پس رفتی در جنبش ظاهر شود، جناحهای سرکوبگر و ارتجاعی تقویتی بشوند... در دراز مدت برنده ی اصلی این حرکت عظیم تاریخی، ملت مصر خواهد بود که حاکم دیکتاتور را برکنار کرده و با پختگی و خرد و خویشتن داری، بر والاترین ارزشهای شناخته شده ی جهانی پای میفشرد
از آغاز انقلاب مردمی مصر، دستگاه تبلیغاتی و نیروهای ویژه امنیتی و پلیسی مصر، برای بدنام کردن جنبش انسانی، و در توجیه بگیر و ببندها و سرکوبگریهای وحشیانه کوشیدهاند تا این حرکت عظیم را به بنیادگرایان و تروریستهای اسلامی، به اخوان المسلمین و در نهایت به عوامل حکومت اسلامی ایران نسبت دهند و به این وسیله حمایت کشورهای غربی را به سوی خود جلب کنند
در اسرائیل هم، به دلیلِ حضور جمعیت اخوان المسلمین درجنبش کنونی مصر، این ترسِ قابل فهم وجود دارد ک مبادا این سازمان اسلامی، انقلاب مردم مصر را از مسیر درست خود درآورد و در کجراهۀ افراطی گری مذهبی و در مسیر حکومت اسلامی ایران قرار دهد. اما جالب تر از اینها، شماری از رهبران نظام فقاهتی ایران و دستگاه تبلیغاتی شان است که از نخستین روز آغاز جنبش سراسری مصر، تنها و تنها برجنبه اسلامی آن تاکید کردهاند و حال که حسنی مبارک روز ۲۲ بهمن کنار رفته، واقعاً باورشان شده که آنچه در مصر میگذرد، تقلیدی کامل از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ ایران و پیروی از آموزههای انقلابی فقاهتی آیت الله خمینی است
البته مردم شهر باستانی اردبیل پاسخ حضرات را در این مثلِ پُرحکمت خود سالها پیش دادهاند که میگویند: «قاطرچی هر کاروانسرایی را ببیند میگه شاه عباس ساخته... قاطرچی هر یرده کاروانسارا گورسه دئییر شاه عاباس تیکیپ
اما ضروری است که این دو انقلاب مهم را با هم مقایسه کنیم و شباهتها و تفاوتشان را بنمایانیم
الف- شباهتها
از لحاظ شکل و فُرم، دو انقلاب، بسیار به هم نزدیکاند و ظاهر امور که بسیاری را به اشتباه میاندازد، از یکسانی عجیب آنها حکایت میکند
۱- مثلاً هر دو انقلاب با حضور میلیونی تودههای شهری آغاز شدند و با سراسری شدن جنبش شهری، هر دو ملت در یک خیزش عمومی رویاروی دیکتاتورها قرار گرفتند و به گونهای که دستگاه سرکوب حکومتی در هر دو کشور از کار افتاد و رهبران کنار رفتند
۲- در هر دو انقلاب، رؤسای جمهوری آمریکا از حزب دموکرات بودند و در کنار رفتن شاه و حسنی مبارک نقش تعیین کنندهای را ایفاء کردند
۳- هر دو انقلاب، حمایت جهانیان را به سوی خود جلب کردند و مشروعیت بین المللی به دست آوردند
۴- تودههای شرکت کننده در هر دو انقلاب اساساً مسالمت آمیز به میدان آمدند و با شعارِ "ارتش برادر ماست" از درگیری بانظامیان پرهیز کردند
۵- ...
ب- در تفاوتها
گرچه انقلاب مردم مصر از لحاظ شکل و فُرم شباهت بسیاری به انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ ایران دارد، ولی به لحاظ ماهوی و محتوایی، تفاوتها بسیار و تعیین کننده است از جمله این که
۱- تفاوتِ زمانی یا دورانی دو انقلاب
انقلاب بهمن ۱۳۵۷ ایران در دوران جنگ سرد، در اوج مقابلۀ بلوک شرق و غرب رخ داد و اتحاد جماهیر شوروی، با تمامی وزن سنگینِ جهانی اش در تبدیل حرکتِ ضد سلطنتی مردم ایران به جنبشی ضدآمریکایی و ضد اسرائیلی در تلاش بود و میکوشید تا آن را به نفع خود مصادره کند
اما، امروز در انقلاب ملت مصر، تنها یک ابرقدرت وجود دارد. بلوک بندیهای جهانی و مقابلۀ قدرتهای بین المللی نیز جای خود را به همکاریهای گسترده دولتهای بزرگ دادهاند، اگر مشکلی هم میانِ قدرتهای بزرگ به وجود آید، در چهرۀ "صلح سرد" ظاهر میشود تا جنگ سرد. لذا انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران ادامۀ انقلابات ایدئولوژیکی عصر تقابل دو بلوک شرقِ کمونیستی و غرب سرمایه داری به سبک جهان سومی بود که انقلابیگری، ضدیت با دموکراسی، آمریکا ستیزی مخالفتِ هیستریک با اسرائیل و ضدیت با سرمایه داری و ستایش اقتصاد بستۀ دولتی، حرف اول و آخر آن انقلابات جهان سومی محسوب میشدند که در انقلاب اسلامی ایران به نهایت ویرانگریهای خود رسیدند
اما انقلاب ملت مصر، به عصر پایان ایدئولوژیها، به دوران شتاب در گلوبالیزاسیون، جهانی شدن ایدۀ دموکراسی و حقوق بشر، به عصر تحولات مسالمتآمیز و گام به گام تعلق دارد و اخبار جنبش گویای آن است که مردم مصر از زیانهای ویرانگر انقلابیگری و غرب ستیزی... به نیکی آگاهاند و تا حد ممکن از ورود به چنین عرصههایی پرهیز میکنند. افزون بر اینها در انقلاب اسلامی ایران، نیروی چپ حضوری گسترده و تعیین کننده داشت. احزاب و سازمانهای کمونیستی روشنفکران و نویسندگان دست چپی از سالها پیش از انقلاب اسلامی، دانشگاهها و مراکز آموزشی عالی، کانونهای روشنفکری، هنری و ادبی را زیر سلطۀ سنگین خود داشتند و ادبیات انقلابی ضد سرمایه داری و غرب ستیزی، حاکم بر محیط دانشگاهی و جامعه سیاسی و روشنفکری ایران بود. حتی نیروهای مذهبی هوادار آیت الله خمینی به رغم مخالفت آشکار با چپها و ایدئولوژی کمونیستی بسیاری از افکار خود را به ویژه در ستیزهجویی با آمریکا و غرب از چپها میگرفتند
اما در انقلاب مصر، از چنین نیروی اثرگذار خبری در دست نیست. یعنی اساساً چپ در مفهوم عصر جنگ سرد، در مصر امروزی جایگاهی ندارد
یادمان باشد که جامعۀ مصری در طول این ۶۰ سال اخیر، همۀ این ایدههایِ مُد آن روز سطح جهانی را به ویژه در عصر ناصر تجربه کرده و پشت سر گذاشته است
از سوسیالیزم نوع روسی گرفته، تا غرب ستیزی، رویارویی با آمریکا، صدور انقلاب به خارج، و جنگ با اسرائیل، همه و همه را تجربه کرده و با گوشت و پوست و استخوان خود نتایج مترتب بر اینگونه امور را به خوبی میداند. حتی اخوان المسلمین مصری، به رغم موضع تندی که در برابر اسرائیل دارد، میداند که، یک درگیری نظامی با اسرائیل، کار را به کجا میکشاند!
لذا انقلاب کنونی مصر در زمانی صورت میگیرد که ملت مصر همۀ این و قایع را پشت سر گذاشته، یعنی بیهیچ عقیده و عقده انقلابیگری، ضدغربی ضدآمریکای، ضددمکراسی... وارد این حرکت شده و بعید است که وارد ماجراهایی شود که زیانهای غیر قابل کنترل برای مصر به بار آورد
در انقلاب بهمن ۱۳۵۷، ایرانیان همۀ این بازیهای عقیدتی، انقلابی، ایدئولوژیکی را تازه تجربه میکردند که کردند و هنوز هم که هنوز است، کیفر میکشند
۲- تفاوت در وزن نیروهای مذهبی و رهبری انقلاب
در انقلاب اسلامی ایران، نه تنها همۀ جریانهای مذهبی شرکت داشتند، بل، جامعۀ روحانیت با همه توش و توان و امکانات خود در رأس انقلاب قرار گرفته بود. بالاتر از هر چیزی، شخصیت کاریزماتیکی نظیر آیت الله خمینی وجود داشت که احدی را یارای رقابت با او نبود. تودۀ میلیونی مذهبی، مخلصانه پشت سر او قرار داشتند و هر حکمی را که میداد فرمان خدا میدانستند و با جان و دل به اجرا میگذاشتند. نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی، از ماهها پیش از انقلاب بهمن، شعار سراسری جنبش شده بود که همه از آن آگاهیم
اما در مصر انقلابی جریان دارد که نیروهای سیاسی مذهبی نظیر اخوان المسلمین کمتر از ۱۰% شرکت کنندهها را تشکیل میدهند. از طرفی، روحانیت سنّی مصر، خاصۀ اعضاء جامع الازهر، با اخوان المسلمین اختلافات اساسی دارند و در انقلاب شرکت فعال ندارند. و حتی بسیاری از آنها مخالف انقلاب هم هستند
در یک نظر سنجی مردمی، رهبر اخوان المسلمین، محمد بدیع، در مقایسه با دیگر رهبران سکولار مصری، کمترین رأی را به دست آورده، یعنی حدود ۱.۵% از کل آراء را
از یاد نبریم که به رغم هیاهویی که در بارۀ اخوانالمسلمین راه انداختهاند، نزدیک به ۲۰% نمایندگان مجلس قانونگزاری مصر از اعضاء اخوانالمسلمین است. یعنی این حزب اسلامی، سمت و سویی در جهت تبدیل شدن به یک نیروی سیاسی پارلمانتاریستی نظیر، حزب عدالت و توسعه ترکیه و احزاب دموکراتیک و مذهبی اندونزی دارد
۳- تفاوت نیروهای مسلح دو کشور
محمدرضا شاه در طی ۲۵ سال حکومت فردی خود، تکیه کامل بر نیروهای مسلح داشت. مبارک نیز در نهایت متکی بر ارتش مصر بود ولی میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است
ارتش مصر، چون ارتش ترکیه محبوبِ ملت مصر است. ارتش ایران، ابداً محبوبیتی نداشت و ارتش شخصی شاه تلقی میشد
ارتش مصر، با رهبری مردِ بزرگی چون جمال عبدالناصر، با سازماندهی افسران آزاد مصری در سال ۱۹۵۲ علیه سلطه انگلستان و عاملش خانوادۀ سلطنتی فاروق و گروه پاشاها... قیام کرد و به مصر استقلال و به مصریان غرور و سربلندی داد. این ارتش، ۴ بار با اسرائیل جنگیده قربانیها داده و به گونه ایی که بسیاری از افسران مصری از قهرمانان محبوب ملی محسوب میشوند
اما ارتش محمدرضا شاهی در جنگ دوم جهانی بیمقاومتی تسلیم مهاجم خارجی شد و مردم ایران را در برابر متجاوزان به کشور تنها گذاشت. بدتر این که در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در یک کوتای ضدملی دست در دست آمریکا و انگلستان علیه ملت و دولت ملی وارد عمل شد و از هرگونه اعتباری میان ملت ایران بی بهره ماند. لذا ارتش محمدرضا شاهی با موقعیت ضعیفی که در بین مردم ایران داشت نمیتوانست در برابر نیروی انقلاب اسلامی بایستد و از نظام پادشاهی که هیچ، حتی از هستی خود نیز دفاع کند. در نتیجه پس از ماهها درگیری پراکنده با مردم انقلابی ایران، ناتوان از هرگونه فکر و تدبیری، پس از رفتن شاه، تسلیم آیت الله خمینی شد و کنار رفت
ولی، سعادت بزرگ ملت مصر، وجود همین ارتشِ ملی و کارآزموده است، که میتواند، انقلاب ملت مصر را گام به گام با خردمندی همراهی کند و از گرایشهای افراطیِ مذهبی، مکتبی، و نیز چپ و راست بازیهای زیادی جلوگیری کند
پایان سخن این که
صرفنظر از شکل و فُرم نسبتاً یکسانی که انقلاب مصر با انقلاب اسلامی ایران دارد، این دو انقلاب از بنیاد با هم متفاوتاند، زیرا به دو عصر مختلف، به دو فکر مختلف متعلقاند و نیروهای شرکت کننده نیز اساساً با هم فرق دارند
آن انقلاب با افکار ضددمکراتیک و ضدغربی راه به استبداد فقاهتی بُرد، این انقلاب با افکار انسانی، روش مسالمت آمیز و صلح جویانه و دموکراسی خواهی، در جهت تأسیس آزادی و برقراری کرامتِ انسان مصری پیش میرود و یقیناً موفق خواهد شد
بله، ملت و مردم بزرگ مصر، هم اکنون، پرچمدار عدالت خواهی، و سربازان جهانی آزادی و عدالتاند. آزادی آنها، بخشی از آزادی همه ماست، مصریان، با پیکار افسانه یی خود، مردم عالم را به یک خانواده واحد جهانی تبدیل کردند و غرور و عشق و امید را در دلها برانگیختند. یک لحظه، حس کردیم که همه مصری هستیم و تفاوتی در میان نیست. وحدت واقعی عالم انسانی
این جملۀ حیرتانگیز آن جوان مصری در میدان التحریر قاهره دریایی از حکمت و معرفت است. گویای آیندۀ مصر که گفت: «اگر کشته شدم، دوست دارم بر سنگ مزارم بنویسند که: برای صلح و آزادی زندگی کرد و در راه اصول انسانی جان داد
افتخار جاودان بر ملت مصر
۱۲ فوریه ۲۰۱۱
Mohammad_arasi@yahoo.com
«نیل خروشان، این رگ حیاتی سرزمین مصر، در درازای فرسنگها راهی که میپیماید، گاه کج میشود، گاه خم میشود، بالا میرود، پائین میآید، از تاریکی و تنگناها میگذرد، اما هرگز، هرگز خشک نمیشود
آری، در این سرود پُرشکوهی که در میدان آزادی قاهره، بر زبانها جاری است، طبیعت واقعی حرکت شکست ناپذیری را که امروزه در مصر انقلابی، به وجود آمده، به درستی و راستی بیان کردهاند... مصریان به پا خاستهاند، تا بر فریب و ترس و تحقیر نقطۀ پایان بگذارند. به پا خاستهاند تا کرامت انسانی خود را بازیابند و حق اظهار وجود، حق خود بودن و با جمع بودن، یعنی همۀ حقوق انسانی و آزادیهای یک انسانِ مدرن را به دست آوردند و در آزادی، با دیگران، برابر و برادر و خواهر باشند
آنها حاکم مستبد مادام العمر نمیخواهند. دیکتاتوری را نمیپذیرند. ریاست جمهوری ارثی را نمیخواهند و حتی طرح آن را نیز توهینِ نابخشودنی به ملتی تلقی میکنند که هزارهها پیش از میلاد مسیح، از نخستین شکل دهندگان جوامع بزرگ بشری، از سازندگان مدنیت، و برپا کنندگانِ دستگاهی به نام "دولت و حکومت" بوده... آری، دلِ آزادی در آنجاست که میتپد. عالمی حیران دلیری و آگاهی این مردم است. ملت مصر، با خیزشی که برای کسب آزادی و حقوق فردی و جمعی خود کرده، در دیده ی جهانیان، چنان حرمتی به دست آورده که حقاً درخور بزرگی این مردم آزاده، و شکوه و شوکت تاریخِ کشورشان است
در واقعیت امر، خیزش ضد دیکتاتوری ۲۵ ژانویه که سرانجام به برکناری حسنی مبارک منجر شد، تاریخ مصر را به پیش و پس از خود تقسیم کرده است
یعنی هر تغییر و تحولی در آینده صورت بگیرد، متأثر از این انقلاب بزرگ مردمی خواهد بود. نهایت این که برای مصر به پا خاسته، جز پیروزی در تأسیس آزادی و دموکراسی، انتخاب دیگری وجود ندارد. زیرا مصریان، امروزه در راستای آزادی و عدالت و ترقی که خواستِ زمان است، گام برمی دارند. پس هر واقعه بد و نامطلوبی در آینده رخ دهد، پس رفتی در جنبش ظاهر شود، جناحهای سرکوبگر و ارتجاعی تقویتی بشوند... در دراز مدت برنده ی اصلی این حرکت عظیم تاریخی، ملت مصر خواهد بود که حاکم دیکتاتور را برکنار کرده و با پختگی و خرد و خویشتن داری، بر والاترین ارزشهای شناخته شده ی جهانی پای میفشرد
از آغاز انقلاب مردمی مصر، دستگاه تبلیغاتی و نیروهای ویژه امنیتی و پلیسی مصر، برای بدنام کردن جنبش انسانی، و در توجیه بگیر و ببندها و سرکوبگریهای وحشیانه کوشیدهاند تا این حرکت عظیم را به بنیادگرایان و تروریستهای اسلامی، به اخوان المسلمین و در نهایت به عوامل حکومت اسلامی ایران نسبت دهند و به این وسیله حمایت کشورهای غربی را به سوی خود جلب کنند
در اسرائیل هم، به دلیلِ حضور جمعیت اخوان المسلمین درجنبش کنونی مصر، این ترسِ قابل فهم وجود دارد ک مبادا این سازمان اسلامی، انقلاب مردم مصر را از مسیر درست خود درآورد و در کجراهۀ افراطی گری مذهبی و در مسیر حکومت اسلامی ایران قرار دهد. اما جالب تر از اینها، شماری از رهبران نظام فقاهتی ایران و دستگاه تبلیغاتی شان است که از نخستین روز آغاز جنبش سراسری مصر، تنها و تنها برجنبه اسلامی آن تاکید کردهاند و حال که حسنی مبارک روز ۲۲ بهمن کنار رفته، واقعاً باورشان شده که آنچه در مصر میگذرد، تقلیدی کامل از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ ایران و پیروی از آموزههای انقلابی فقاهتی آیت الله خمینی است
البته مردم شهر باستانی اردبیل پاسخ حضرات را در این مثلِ پُرحکمت خود سالها پیش دادهاند که میگویند: «قاطرچی هر کاروانسرایی را ببیند میگه شاه عباس ساخته... قاطرچی هر یرده کاروانسارا گورسه دئییر شاه عاباس تیکیپ
اما ضروری است که این دو انقلاب مهم را با هم مقایسه کنیم و شباهتها و تفاوتشان را بنمایانیم
الف- شباهتها
از لحاظ شکل و فُرم، دو انقلاب، بسیار به هم نزدیکاند و ظاهر امور که بسیاری را به اشتباه میاندازد، از یکسانی عجیب آنها حکایت میکند
۱- مثلاً هر دو انقلاب با حضور میلیونی تودههای شهری آغاز شدند و با سراسری شدن جنبش شهری، هر دو ملت در یک خیزش عمومی رویاروی دیکتاتورها قرار گرفتند و به گونهای که دستگاه سرکوب حکومتی در هر دو کشور از کار افتاد و رهبران کنار رفتند
۲- در هر دو انقلاب، رؤسای جمهوری آمریکا از حزب دموکرات بودند و در کنار رفتن شاه و حسنی مبارک نقش تعیین کنندهای را ایفاء کردند
۳- هر دو انقلاب، حمایت جهانیان را به سوی خود جلب کردند و مشروعیت بین المللی به دست آوردند
۴- تودههای شرکت کننده در هر دو انقلاب اساساً مسالمت آمیز به میدان آمدند و با شعارِ "ارتش برادر ماست" از درگیری بانظامیان پرهیز کردند
۵- ...
ب- در تفاوتها
گرچه انقلاب مردم مصر از لحاظ شکل و فُرم شباهت بسیاری به انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ ایران دارد، ولی به لحاظ ماهوی و محتوایی، تفاوتها بسیار و تعیین کننده است از جمله این که
۱- تفاوتِ زمانی یا دورانی دو انقلاب
انقلاب بهمن ۱۳۵۷ ایران در دوران جنگ سرد، در اوج مقابلۀ بلوک شرق و غرب رخ داد و اتحاد جماهیر شوروی، با تمامی وزن سنگینِ جهانی اش در تبدیل حرکتِ ضد سلطنتی مردم ایران به جنبشی ضدآمریکایی و ضد اسرائیلی در تلاش بود و میکوشید تا آن را به نفع خود مصادره کند
اما، امروز در انقلاب ملت مصر، تنها یک ابرقدرت وجود دارد. بلوک بندیهای جهانی و مقابلۀ قدرتهای بین المللی نیز جای خود را به همکاریهای گسترده دولتهای بزرگ دادهاند، اگر مشکلی هم میانِ قدرتهای بزرگ به وجود آید، در چهرۀ "صلح سرد" ظاهر میشود تا جنگ سرد. لذا انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران ادامۀ انقلابات ایدئولوژیکی عصر تقابل دو بلوک شرقِ کمونیستی و غرب سرمایه داری به سبک جهان سومی بود که انقلابیگری، ضدیت با دموکراسی، آمریکا ستیزی مخالفتِ هیستریک با اسرائیل و ضدیت با سرمایه داری و ستایش اقتصاد بستۀ دولتی، حرف اول و آخر آن انقلابات جهان سومی محسوب میشدند که در انقلاب اسلامی ایران به نهایت ویرانگریهای خود رسیدند
اما انقلاب ملت مصر، به عصر پایان ایدئولوژیها، به دوران شتاب در گلوبالیزاسیون، جهانی شدن ایدۀ دموکراسی و حقوق بشر، به عصر تحولات مسالمتآمیز و گام به گام تعلق دارد و اخبار جنبش گویای آن است که مردم مصر از زیانهای ویرانگر انقلابیگری و غرب ستیزی... به نیکی آگاهاند و تا حد ممکن از ورود به چنین عرصههایی پرهیز میکنند. افزون بر اینها در انقلاب اسلامی ایران، نیروی چپ حضوری گسترده و تعیین کننده داشت. احزاب و سازمانهای کمونیستی روشنفکران و نویسندگان دست چپی از سالها پیش از انقلاب اسلامی، دانشگاهها و مراکز آموزشی عالی، کانونهای روشنفکری، هنری و ادبی را زیر سلطۀ سنگین خود داشتند و ادبیات انقلابی ضد سرمایه داری و غرب ستیزی، حاکم بر محیط دانشگاهی و جامعه سیاسی و روشنفکری ایران بود. حتی نیروهای مذهبی هوادار آیت الله خمینی به رغم مخالفت آشکار با چپها و ایدئولوژی کمونیستی بسیاری از افکار خود را به ویژه در ستیزهجویی با آمریکا و غرب از چپها میگرفتند
اما در انقلاب مصر، از چنین نیروی اثرگذار خبری در دست نیست. یعنی اساساً چپ در مفهوم عصر جنگ سرد، در مصر امروزی جایگاهی ندارد
یادمان باشد که جامعۀ مصری در طول این ۶۰ سال اخیر، همۀ این ایدههایِ مُد آن روز سطح جهانی را به ویژه در عصر ناصر تجربه کرده و پشت سر گذاشته است
از سوسیالیزم نوع روسی گرفته، تا غرب ستیزی، رویارویی با آمریکا، صدور انقلاب به خارج، و جنگ با اسرائیل، همه و همه را تجربه کرده و با گوشت و پوست و استخوان خود نتایج مترتب بر اینگونه امور را به خوبی میداند. حتی اخوان المسلمین مصری، به رغم موضع تندی که در برابر اسرائیل دارد، میداند که، یک درگیری نظامی با اسرائیل، کار را به کجا میکشاند!
لذا انقلاب کنونی مصر در زمانی صورت میگیرد که ملت مصر همۀ این و قایع را پشت سر گذاشته، یعنی بیهیچ عقیده و عقده انقلابیگری، ضدغربی ضدآمریکای، ضددمکراسی... وارد این حرکت شده و بعید است که وارد ماجراهایی شود که زیانهای غیر قابل کنترل برای مصر به بار آورد
در انقلاب بهمن ۱۳۵۷، ایرانیان همۀ این بازیهای عقیدتی، انقلابی، ایدئولوژیکی را تازه تجربه میکردند که کردند و هنوز هم که هنوز است، کیفر میکشند
۲- تفاوت در وزن نیروهای مذهبی و رهبری انقلاب
در انقلاب اسلامی ایران، نه تنها همۀ جریانهای مذهبی شرکت داشتند، بل، جامعۀ روحانیت با همه توش و توان و امکانات خود در رأس انقلاب قرار گرفته بود. بالاتر از هر چیزی، شخصیت کاریزماتیکی نظیر آیت الله خمینی وجود داشت که احدی را یارای رقابت با او نبود. تودۀ میلیونی مذهبی، مخلصانه پشت سر او قرار داشتند و هر حکمی را که میداد فرمان خدا میدانستند و با جان و دل به اجرا میگذاشتند. نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی، از ماهها پیش از انقلاب بهمن، شعار سراسری جنبش شده بود که همه از آن آگاهیم
اما در مصر انقلابی جریان دارد که نیروهای سیاسی مذهبی نظیر اخوان المسلمین کمتر از ۱۰% شرکت کنندهها را تشکیل میدهند. از طرفی، روحانیت سنّی مصر، خاصۀ اعضاء جامع الازهر، با اخوان المسلمین اختلافات اساسی دارند و در انقلاب شرکت فعال ندارند. و حتی بسیاری از آنها مخالف انقلاب هم هستند
در یک نظر سنجی مردمی، رهبر اخوان المسلمین، محمد بدیع، در مقایسه با دیگر رهبران سکولار مصری، کمترین رأی را به دست آورده، یعنی حدود ۱.۵% از کل آراء را
از یاد نبریم که به رغم هیاهویی که در بارۀ اخوانالمسلمین راه انداختهاند، نزدیک به ۲۰% نمایندگان مجلس قانونگزاری مصر از اعضاء اخوانالمسلمین است. یعنی این حزب اسلامی، سمت و سویی در جهت تبدیل شدن به یک نیروی سیاسی پارلمانتاریستی نظیر، حزب عدالت و توسعه ترکیه و احزاب دموکراتیک و مذهبی اندونزی دارد
۳- تفاوت نیروهای مسلح دو کشور
محمدرضا شاه در طی ۲۵ سال حکومت فردی خود، تکیه کامل بر نیروهای مسلح داشت. مبارک نیز در نهایت متکی بر ارتش مصر بود ولی میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است
ارتش مصر، چون ارتش ترکیه محبوبِ ملت مصر است. ارتش ایران، ابداً محبوبیتی نداشت و ارتش شخصی شاه تلقی میشد
ارتش مصر، با رهبری مردِ بزرگی چون جمال عبدالناصر، با سازماندهی افسران آزاد مصری در سال ۱۹۵۲ علیه سلطه انگلستان و عاملش خانوادۀ سلطنتی فاروق و گروه پاشاها... قیام کرد و به مصر استقلال و به مصریان غرور و سربلندی داد. این ارتش، ۴ بار با اسرائیل جنگیده قربانیها داده و به گونه ایی که بسیاری از افسران مصری از قهرمانان محبوب ملی محسوب میشوند
اما ارتش محمدرضا شاهی در جنگ دوم جهانی بیمقاومتی تسلیم مهاجم خارجی شد و مردم ایران را در برابر متجاوزان به کشور تنها گذاشت. بدتر این که در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در یک کوتای ضدملی دست در دست آمریکا و انگلستان علیه ملت و دولت ملی وارد عمل شد و از هرگونه اعتباری میان ملت ایران بی بهره ماند. لذا ارتش محمدرضا شاهی با موقعیت ضعیفی که در بین مردم ایران داشت نمیتوانست در برابر نیروی انقلاب اسلامی بایستد و از نظام پادشاهی که هیچ، حتی از هستی خود نیز دفاع کند. در نتیجه پس از ماهها درگیری پراکنده با مردم انقلابی ایران، ناتوان از هرگونه فکر و تدبیری، پس از رفتن شاه، تسلیم آیت الله خمینی شد و کنار رفت
ولی، سعادت بزرگ ملت مصر، وجود همین ارتشِ ملی و کارآزموده است، که میتواند، انقلاب ملت مصر را گام به گام با خردمندی همراهی کند و از گرایشهای افراطیِ مذهبی، مکتبی، و نیز چپ و راست بازیهای زیادی جلوگیری کند
پایان سخن این که
صرفنظر از شکل و فُرم نسبتاً یکسانی که انقلاب مصر با انقلاب اسلامی ایران دارد، این دو انقلاب از بنیاد با هم متفاوتاند، زیرا به دو عصر مختلف، به دو فکر مختلف متعلقاند و نیروهای شرکت کننده نیز اساساً با هم فرق دارند
آن انقلاب با افکار ضددمکراتیک و ضدغربی راه به استبداد فقاهتی بُرد، این انقلاب با افکار انسانی، روش مسالمت آمیز و صلح جویانه و دموکراسی خواهی، در جهت تأسیس آزادی و برقراری کرامتِ انسان مصری پیش میرود و یقیناً موفق خواهد شد
بله، ملت و مردم بزرگ مصر، هم اکنون، پرچمدار عدالت خواهی، و سربازان جهانی آزادی و عدالتاند. آزادی آنها، بخشی از آزادی همه ماست، مصریان، با پیکار افسانه یی خود، مردم عالم را به یک خانواده واحد جهانی تبدیل کردند و غرور و عشق و امید را در دلها برانگیختند. یک لحظه، حس کردیم که همه مصری هستیم و تفاوتی در میان نیست. وحدت واقعی عالم انسانی
این جملۀ حیرتانگیز آن جوان مصری در میدان التحریر قاهره دریایی از حکمت و معرفت است. گویای آیندۀ مصر که گفت: «اگر کشته شدم، دوست دارم بر سنگ مزارم بنویسند که: برای صلح و آزادی زندگی کرد و در راه اصول انسانی جان داد
افتخار جاودان بر ملت مصر
۱۲ فوریه ۲۰۱۱
|