Friday, July 2, 2010

نامه ای سر گشاده به آقای مهاجرانی


به مناسبت سخنرانی ایشان د ر26 جون2010در لندن

صوفی نها دام و سر حقه باز کرد بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه زیراکه عرض شعبده بااهل رازکرد
ای دل بیا که ما به پناه خدا رویم زآنچه آستین کوته ودست دراز کرد
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید شرمنده رهروی که عمل برمجاز کرد
ای کبک خوش خرام کجا میروی بناز غره مشو که گربهء زاهد نماز
حافظ مکن ملامت رندان که در ازل ما را خدا ز زهد ریا بی نیار کرد


بنام خداوند بخشنده و مهربان
ما 31 سال است که در ایران یک جمهوری اسلامی ، یک حکومت اسلامی داریم و تنها چیزی که در این حکومت اسلامی ند یده ایم بخشش و مهربانی بوده است. به همین دلیل من شخصا جمهوری اسلامی را با حکومت یزید و معاویه که بنا بر آنچه شعییان میکویند انسانهای متجاوز سنگد ل وجاه طلبی بودند نمیتوانم مقایسه کنم چه آنان برای تثبیت قدرت خود اگر چه دست به کشتارزدند و اعمال بد انجام دادند ولی عوامفریبی نکرد ند. اما آقای خمینی بنیانگذار یک حکومت اسلامی قبل ازرسیدن بقدرت حرفهای بسیار خوب زد و پس از آن کارهای بسیار بد و بد تری ازآنان انجام داد.
در واقع به آنچه که گفته بود عمل نکرد و به ملت ایران دروغ گفت .

حکومت آقای خمینی قول رحمت و مهر بانی میداد و دیدیم که خشونت کردند آنهم از نوع بد ترین آ ن وهنوز هم ادامه میدهند . گفتند ما عدالت را به ارمغان می آوریم و بی عدالتی را از همان هفته اول با اعدامها اغاز نمودند ،بحث مااینجا بر سر گناهکاری و یا بی گناهی اعدام شدگان نیست ، بلکه کسی که وعده عدالت میداد حداقل میبایست آنها را عا دلانه محاکمه میکرد . گفتند آزادی به ارمغان می آوریم اولین کاری که کردند یک زندان برای آزادی ساختند و آزادی رازندانی کردند . گفتند، آب و برق و گاز را مجا نی میکنیم ولی بهای گاز و برق وآب را صد برابر کردند . گفتند پول نفت رامی آوریم و در خانه ها به شما میدهیم ، گرانی و بیکاری به ار مغان آوردند . گفتند شاه آدم میکشد و چرا فرزندان ما را کشته ا ست . و لی خودشان کمونیست ها – مجاهدین و مخالفینشان را هزاران هزار کشتند . این است که ملت ایران امروز نه ملای عمامه بسرهمچون خامنه ای و مصباح میخواهد و نه ملای فکلی چون احمدی نژاد و نه حکومت اسلامی سال گذشته میلیونها ایرانی به خیابانها رفتند وبا صداقت و صراحت هر چه تمامتربا حرکات میلیونی خود در خیابانهای تهران بیان کردند که ما خواهان یک جمهوری ایرانی هستیم . ملت ایران گفت که اینبار مقوله... شیخ عمامه ای و شیخ فکلی را رها کرده و ما یل است به فرهنگ اصیل ایرانی که

در فرهنگ اصیل ایران ( جان و وخرد ) انسان ، مقد س هستند وهیچ قدرتی حق ندارد آنها
آنها را بیازارد . اگر خدا هم چنین امری بکند ، اهریمن است و به خدایی پذیرفته نمیشود.
باز گردد.

جناب آقای دکتر مهاجرانی

شما در سخنرانی روز شنبه 26 جون در امپریال کالج لندن فرمودید که جنابعالی نماینده آقای مهندس میرحسین موسوی میباشد وایشان رهبر نمادین جنبش سبز نمیباشند بلکه ایشان رهبر جنبش سبز میباشند و هر کشتی ای احتیاج به یک ناخدا دارد
قبل از هر چیزاجازه میخواهم که به جنابعالی از اینکه امروز تصمیم گرفته اید بجای اینکه در کنار رهبران جمهوری اسلامی قرار بگیرید، در کنار ملت ایران بایستید نه در مقابل ملت ایران به جنابعالی خوش آمد گفته و بعنوان یک زن آزاده ایرانی که همواره در جهت استقرار یک حاکمیت ملی سکولار در سرزمین عزیزم ایران فعال میباشم به جنابعالی و آقای میر حسین موسوی و آقای کروبی خوش آمد بگویم .
جناب آقای دکتر مهاجرانی من یک زن پناهنده در انگلستان هستم ، من پناهنده هستم به دلیل اینکه کشتی زندگی ام را مانند میلیونها ایرانی دیگر در سال 1357 بدست نا خدایی مانند آیت الله روح الله خمینی سپردیم. ناخدای کشتی ای که عدالت و آزادی خواهی وعدالت اجتماعی را قول میداد . و پس از سوار شدن بر اریکه قدرت در بندری لنگر انداخت بنام نا کجا آباد ، نا کجا آبادی که چیزی جز زندان ، تجاوز ، فحشا ، قتل و غارت و مصادره اموال و سنگسار و اعدام وحقارت و فقر و ورشکستگی فکری و اقتصادی دروغ وکلک و حقه بازی چیز دیگری وجود نداشت و ندارد. بلی ناخدایی را که ما ، ملت ایران بدون مطالعه انتخاب کردیم و سوار کشتی ای شدیم که نه، آن کشتی ،کشتی نوح نبود بلکه ناخدای آن شیطانی بود بنام خمینی . نا خدای کشتی و ملوانانش بجز دروغ و تزویرچیز دیگری نمی دانستند .این ناخدا ما را بجایی برد که عاری از مروت و معرفت و عشق بود ، جایی که کوچکترین ارزشی برای جان وخرد انسان قایل نبودند و نشا نی از انسانیت نداشت. او ما را به نا کجا آباد و خراباتی برد که هنوز که هنوز است در چنگال آن گرفتاریم ، ناکجا آبادی که امروزه زندانهای ما مملو از زنان و مردان و شیربچگان ایرانی میباشد. هزاران ایرانی با سواد و تحصیلکرده آواره و سرگردان در اقصی نقاط دنیا با فقر وجدایی ازریشه های خود با مسا ئل و مشکلات مالی و احسا سی دست و پنجه نرم میکنند . هزاران ایرانی در زندانها با شکنجه و تجاوز به جرم شرکت در تظاهرات ، تظاهراتی که با شرکت در آن فقط خواستار حقوق بشرمسروقه خود میباشند. حقوق بشری که ایران یکی از امضا کنندگان منشور حقوق بشر میباشد و از 30 اصل 26 اصل آنرا بی شرمانه نغز نموده .
نا کجا آبادی که یک نسل از کودکی برای اینکه زنده بماند مجبورمیبا شد دائما از صبح تاشب دروغ بگوید ، نماز نخواند و بگوید که نماز خوانده است . روزه نگیرد و دروغ بگوید که روزه گرفته است و غیره . اگر این نسل دروغ نمیگفت مانند هزاران ایرانی دیگر امروز در بهشت زهرا مسکن میداشت . نسلی که بخاطر امرار معاش مجبور بود دروغ بگوید برای دست یابی به سا ده ترین خواسته های اولیه اش که همانا هم صحبتی با جنس مخالفش همواره مجبوربه دروغ میباشد
ناکجاآبادی که در جمهوری اسلامی امروزه فحشا و دزدی و اعتیاد ..... زنان و مردان ما بدلیل تضاد های زندگی داخل خانواده و خارج از خانواده( اجتماع کنون) که به اجبار میبایست بطور متداوم یک زندگی دو شخصیتی را ادامه بدهند به اعتیاد مواد مخدر ( تریاک – مشروب – هروئین – قرصهای متفاوت )پناه ببرند
مادران در اثر فقر و بیکاری برای سیر کردن شکم گرسنه فرزندانشان به خود فروشی و تن فروشی پناه ببرند، این یک غریزه طبیعی است که یک مادر از فرزندش به هر نحوی که شده حمایت نماید
تعدادی از پسران ایرانی بعلت فقر وبیکاری تغییر جنسیت داده و سپس به تن فروشی پناهبرده اند (طبق اسنادو مدارک در فیلم های مستند) بدلیل اینکه اگر تغییر جنسیت نمیدادند به جرم لوات اعدام میشد ند
مردان ما کمرشان در زیر فشارهای زندگی خرد شده و تبدیل به رباط شده اند
نا کجا آبادی که زنان ما را سنگسار کرده هنوز هم ادامه میدهند
ناکجا آبادیکه مردان ما را در میدانها شخصیت شان را خرد کرده و شلاقشان میزنند
جناب آقای دکتر مهاجرانی
این بار من و ملت ایران سوارهیچ کشتی ای نخواهیم شد که ندانیم نا خدای این کشتی چه کسی میبا شد و ما را به کجا خواهد برد . ما اینبار میدانیم که به کجا میرویم
با احترام باید خدمتتان عرض کنم که ما خوشحالیم که جنابعالی و آقای مهندس موسوی و آقای کروبی در کنار ما قرار دارید ولی. اینبار ما دیگر به دنبال سیمرغ نیستیم چه سیمرغی؟ نه میبینیم .بنا براین اینبار ملت ایران باید خود 30 مرغ میباشد همان 30 مرغی که عطار نیشابوری در فرهنگ اصیل ایرانی از آن سخن میگوید. بلی ما رهبریم و ناخدای کشتی ما 30 مرغی میباشد که این 30 مرغ، چپ است و راست است ومسلمان و یهودی و مسیحی و زرتشتی بهائی هست و زن است و مرد است و جوان و پیر است و سرمایه دار است و کارگر و برزگر است و کرد و ترک و لر و خراسانی و بلوچ ورشتی و تهرانی وشیرازی و اصفهانی و قمی و آبادانی و اهوازی وغیره …… که در بندرسکولار حاکمیت ملی لنگر خواهد انداخت و به همین دلیل است که این بار به ناکجا آباد لنگر نخواهد انداخت
در ایران آینده مذهب ما به خانه های اصلی خود که همان قلبهای ما میبا شد بازگشته و مسکن خواهد نمود و بصورت عشق خواجه شیراز از قلبها به بیرون نظر خواهد انداخت و تنها چیزی که از این پنجره خواهد دید : زیبایی . عشق . مهربانی . هموطن دوستی و وطن دوستی و آزادگی خواهد بود . آزادگان ایران آینده آنچنان که درفرهنگ اصیل ایرانی در مواقع خروج و دخول به خانه به یکدیگر تعارف مینمایند آزادی را اول به دیگران تعارف مینمایند و بعد بخودشان . آنچنانکه ملت ایران دست و دل باز و میهمان نواز میبا شد مطمئنا در تقسیم آزادی با هموطنانش هم با سخاوت و میهمان نواز خواهد بود
جناب آقای دکتر مهاجرانی
درپایان باید اضافه نمایم که :
من یک زن آزاده هستم و میگویم که که جمهوری اسلامی یک جمهوری غیر انسانی بوده و در خشونت و وحشی گری از یزید و معاویه هم بد تر میباشد، من درس آزادگی را در مکتب دو آزاد مرد ایران دکتر محمد مصدق و دکتر شاپور بختیار فراگرفته ام . آزاد مردی چون دکتر مصدق که در مقابل امپراطوری انگلستان ایستاد و برنده شد و بزرگترین هدیه نوروزی اش به ملت ایران ملی شدن صنعت نفت بود
آزاد مردی چون دکتر شاپور بختیار که در سال 1357 با شجاعت هر چه تمامتر در مقابل آیت الله خمینی قد علم کرد و گفت :
ای ملت از دیکتاتوری تاج داری به دیکتاتوری نعلین میروی
ای ملت از دیکتاتوری چکمه به دیکتاتوری نعلین میروی
من حاضرم برای آقای خمینی یک واتیکان بسازم و ایشان بروند به واتیکان خودشان
آزاد مردی که بدست جنایتکاران جمهوری اسلامی به فجیح ترین وجه.بقتل رسید و تا آخرین نفس فریاد زد

ایران هرگز نخواهد مرد
گیتی کاوه
27 ماه جون 2010