حميد حاجي زاده شاعر و دبیر ادبیات کرمانی، متخلص به «سحر» و از قربانیان قتل های زنجیره ایست که به همراه پسر ۹ سالهاش «کارون» در خواب با ۳۸ ضربه چاقو قطعه قطعه شدند. این جنایت در آخرین شب شهریور ماه سال ۱۳۷۷ رخ داد . قاتل یا قاتلان قصد قتل حاجی زاده را داشتهاند، اما پسر کوچک او که ابتدا توسط پدرش پنهان شده بود، به یاری پدر میآید، و حتا با قاتل یا قاتلان درگیر میشود، تا جایی که موی قاتل یا قاتلان در دست پسرک به قتل رسیده دیده شدهاست.به همین دلیل پسر ۹ ساله اش نیز با ضربه چاقو به همراه پدرش به قتل میرسد اما کارون ۹ ساله و خانواده ی شاعر تصور نمی کردند سربازان خمینی آنگونه سبعانه و بیرحمانه زندگی شان را خونین و جانکاه کنند, در سحر گاهی که باید به سپیده می انجامید و فردایش حمید (سحر) برای تدریس راهی دبیرستان می شد و کارون می رفت سر کلاس درس که بخواند: ما گل های خندانیم فرزندان ایرانیم
حمید پور حاجی زاده(سحر)در سال 1329 در روستای بزنجان از توابع استان کرمان بدنیا آمدو تحصیلات ابتدایی را در زادگاه سه سال اول دبیرستان را درسهرستان بافت وسپس دبیرستان نمونه شهاب کرمان و سال آخر را در دبیرستان ملی هشترودی شیراز به پایان بردوبعد از آن فوق دیپلم ادبیات خود را ازدانشسرای راهنمایی کرماندریافت کرد.فعالیت ادبی وی از همان دوران ابتدایی شکوفا شده بود و به سرودن شعر می پرداخت و اکثر اوقات رتبه ممتاز مسابقات ادبی را از آن خود می کرد. همچنین او در شیراز با کوشش خود انجمن ادبی کاخ جوانان شیرازرا سر وسامان داد.پس از انقلاب وی در رشته حقوق قضایی دانشگاه شهید بهشتی تهران به ادامه تحصیل پرداخت اما پیشآمد های گوناگون مانع از ادامه تحصیل وی شد. ایشان سپس لیسانس ادبیات فارسی خود را از دانشگاه شهید بهشتی کرمان دریافت کردو به تدریس در آموزش وپرورش کرمان پراخت و طی این سالها کارهای ادبی و تحقیقی خود را نیز ادامه داد.سال 60 با روح انگیز سلطانی نژاد ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه پسر به نامهای اروند، ارس وکارون است.سرانجام حمید پور حاجی زاده متخلص به(سحر)در نیمه شب 31 شهریور 1377 همراه با کودک 9 ساله اش کارون در سری قتل های زنجیره ای مجموعا با 43 ضربه چاقو (کارون16 ضربه و سحربا27 ضربه)به گونه ای دلخراش به قتل رسیدند.
حاصل49 سال زندگی وی چندین کتاب است که با نامهای
کتاب سه جلدی کنکاش نامه افیون
فرهنگ و فولکور بزنجان و لک
عروضی دیگر و قافیه ای دیگر
واژه یابی چند
آرایه های ادبی
آواهای گمشده درموسیقی شعر پارسی
که تحقیقی هستند و
پرستو ها به ابرها پرواز می کنند
کارون در من است
کولی عاشق نمی شود
سرود گمشده
یاد آن پیرزن رند بزنجان جاوید
پدر بی تو در نهایت شب
و سایر دفتر شعر
و
دفاتر خاطرات کودکی،نوجوانی و جوانی است که برخی چاپ شده و در دست چاپ هستند
حمید و کارون عزیز برای همیشه در قبرستان بزنجان زادگاه شاعر آرمیده اند
دژخیم استبداد
زنجیر کو تا بر کشم دژخیم استبداد را
شمشیر کو تا بر درم من سینه بیداد را
گر نور را در شهر شب دزدند اما باز هم
در کوچه ها از لطف حق روشن نمایم داد را
ای کوه سانان دریا دلان آزادگان
رسوای عالم می کنم سرگشتگان باد را
ای بی امید از هر جهش برخیز خود بینم کنون
آزاده زنجیری کند عمال استبداد را
بر خیز هم سنگر زجا بردار زنجیرت ز پا
شاید که در شور آوریم این مردم نا شاد را
یا رب سلیمانت کجاست اکنون اگر آید رواست
باشد که از پا افکند این دیو بی بنیاد را
شیرین من ایران من ای در ره تو جان من
برخاستم با تیشه ام یاری بده فرهاد را
خواهم به جای بیستون کوبم سر پرویز دون
گر یاوری یاری کند این تیشه امداد را
حمید پور حاجی زاده :سحر
|