Saturday, February 28, 2009
جمهوري اسلامي قاتل سنگدل ساليانه حدود 30 هزار ايراني+ ويديويي از صحنه يك تصادف +18
مرگ ساليانه حدود 30 هزار نفر ايراني در طول سال امري عادي نيست كه از كنار ان ساده گذشت چند برابر اين تعداد ساليانه معلول , مصدوم و يتيم داريم و چه ضربات روحي كه به بازماندگان و مصدومين وارد ميشود واقعا مقصر اصلي كيست؟
وضعيت بد جاده ها و جاده هاي كم عرض عامل اصلي اين تصادفات قلمداد ميشود سوال اين است چرا دولت نسبت به چند بانده كردن جاده ها و تفكيك باند حركت ماشينهاي سبك و سنگين اقدامي نمي كند
براي اين كار دو چيز لازم است اول پول و دوم خواست دولت, همگان ميدانيم كه به خصوص در چند سال گذشته درامد بالاي نفتي داشته ايم ايا با صرف درصد كمي از اين پول نمي شد اين اقدام حياتي جهت نجات جان ايرانيان انجام داد؟؟
ايا با پول و وامهاي بدون عوضي كه به بوليوي و ونوزويلا و ديگران پرداخت شد نمي شد اينكار را انجام داد؟؟
ايا كشته شدن حدود 30 هزار نفر در سال با محاسبه ان در طول 8 سال مساوي با بيشتر با تعداد كشته شدگان 8 سال جنگ نيست؟؟؟
در برخي از جاده ها كه نام جاده هاي مرگ به خود گرفته اند در يك 200 كيلومتر ان ساليانه گاهي بيش از 1000 كشته ميدهد ايا با پولي كه بيمه بابت ديه اين كشته شدگان , مصدومان و خسارت ماشين پرداخت ميكند نميشود حتي با كمتر از ان, ان قسمت جاده مرگ را ترميم و چند بانده كرد؟؟؟؟؟
ايا با گرفتن درصدي از همين پول ديه از بيمه و ترميم جاده هاي مرگ اولين ارگان خود بيمه سود نميكند ؟؟؟؟؟؟؟
ايا با مديريت صحيح و هماهنگي با بيمه نميشود جان هزاران نفر را نجات داد و موجبات سود بيشتر بيمه با حداقل تلفات را تامين كرد؟؟؟؟؟
چرا اين كارها را دولت كه موظف بر حفظ و نجات جان ملت است نمي كند؟ايا با چند بانده كردن جاده ها با وجود عدم رعايت قانون توسط مردم نمي توان درصد زيادي از تلفات را كاست با توجه به اينكه علت اصلي اين تصادفات سبقت در اين جاده هاي كم عرض و يك بانده مي باشد؟؟؟؟؟؟
در زمينه عدم رعايت قانون بايد منصف بود و ريشه يابي كرد كه مقصر اصلي مردمند يا دولت,در 30 سال گذشته چه اموزشهايي به مردم داده شده است, ايا امتحان گرفتن گواهينامه ,گاها در طول چند دقيقه با يك پارك دوبل و ... ملاك صحيحي در صدور گواهينامه است؟
ايا در حالي كه با پرداختن رشوه گاها حتي بدون حضور در همان امتحان ناقص و چند دقيقه اي مي توان گواهينامه رانندگي را دريافت كرد مقصر ناميدن مردم به عنوان متهم اول بجاي دولت منصفانه است؟
دولت به عنوان پدر و سرپرست يك ملت بايد خودش قانونگرا باشد و به مردم اموزش بدهد ايا حكومتي كه كاركنانش رشوه دريافت ميكنند, ماموران با دريافت مقداري پول از جريمه كردن خوداري ميكنند قانون گراست؟
ايا حكومتي كه تعدادي بسيجي در كرمان با فتوي يك اخوند 16 دختر و پسر كه 2 نفر از انها زوج بودند به جرم مفسد بودن, خودشان محاكمه و سنگسار و در گودال چال كردند و دادگستري خود كشور كه نماد قانون و عدالت بايد باشد اين قاتلان بسيجي و خود سر را تبريه كرد اين حكومت قانون گراست كه ما بخواهيم مردم را اول محكوم كنيم؟
ايا در كشوري كه بدون پارتي و رشوه نميشود امورات خود را پيش برد و گاها حق خود را گرفت مقصر حكومت است يا ملت؟؟؟؟؟؟؟؟
ايا دولت قانوني و قانون گراست كه ملت اموزش ببينند؟در حكومتي كه وزيرش با سواد ديپلم مدرك ليسانس و فوق ليسانس دانشگاه ازاد و دكتراي اكسفورد جعل ميكند با همان مدرك قلابي در دانشگاه تدريس و وزير ميشود در درون مجلس كه كارش قانون نويسي است به نمايندگان پيشنهاد رشوه ميكنند و به كردان مجرم بيرون نيامده از جلسه استيضاح سمت بالا تري پيشنهاد ميكنند و يا وزيري كه اعلام ميكنند خودشان 160 مليارد تومان سرمايه دارد و وقتي سوال ميكنند از كجا اورده اي با كمال پر رويي ان پول را امانت الهي و متعلق به امام زمان ميداند و حكومتي كه ملياردها دلار از صندوق ذخيره ارزي گم شده و كسي جوابگو نيست در بي قانون بودن مردم بيشتر كي مقصر است؟
ايا به من حق مي دهيد كه دولتي كه ميتواند جاده ها را ترميم كامل و به مردم اموزش قانون بدهد اين كار را در جهت حفظ جان ساليانه حدود 30 هزاز نفر ايراني انجام نمي دهد و نمي خواهد انجام دهد قاتل سنگدل و اصلي اين مرگ و مير بنامم؟
شايد اين حاكمان غرق در پول سرمست از رتبه اول تلفات جاده اي در جهانند و نميخواهند اين رتبه را از دست بدهند
Friday, February 27, 2009
کارایی جدید خاتمی
Thursday, February 26, 2009
تصوير سنگ قبر سعيد امامي (شهيد, خدمتگزاري صديق) از امرين اصلي قتلهاي حكومتي
شغل:مشاوره امنیت ملی وزارت اطلاعات
از عاملان اصلي اجرا و برنامه ريزي قتلهاي حكومتي بر اساس دستور مستقيم علي خامنه اي به وزير اطلاعات دولت خاتمي دري نجف ابادي
وی به ظاهر در تاریخ 29/03/1378 خودکشی کرده و یا به قتل رسیده است
به هر حال نشانی قبر وی در بهشت زهرا قطعه 73 ردیف۶۲ شماره ۶۰ واقع می باشد
از تظاهر به گريستن ديكتاتور علي خامنه اي در مجلس شعر خواني تا انجا كه اشك ديگر ياري نمي رساند +ويديو .تصاوير
كارون 9 ساله از قربانيان قتلهاي حكومتي
حميد حاجي زاده شاعر و دبیر ادبیات کرمانی، متخلص به «سحر» و از قربانیان قتل های زنجیره ایست که به همراه پسر ۹ سالهاش «کارون» در خواب با ۳۸ ضربه چاقو قطعه قطعه شدند. این جنایت در آخرین شب شهریور ماه سال ۱۳۷۷ رخ داد . قاتل یا قاتلان قصد قتل حاجی زاده را داشتهاند، اما پسر کوچک او که ابتدا توسط پدرش پنهان شده بود، به یاری پدر میآید، و حتا با قاتل یا قاتلان درگیر میشود، تا جایی که موی قاتل یا قاتلان در دست پسرک به قتل رسیده دیده شدهاست.به همین دلیل پسر ۹ ساله اش نیز با ضربه چاقو به همراه پدرش به قتل میرسد
اما کارون ۹ ساله و خانواده ی شاعر تصور نمی کردند سربازان خمینی آنگونه سبعانه و بیرحمانه زندگی شان را خونین و جانکاه کنند, در سحر گاهی که باید به سپیده می انجامید و فردایش حمید (سحر) برای تدریس راهی دبیرستان می شد و کارون می رفت سر کلاس درس که بخواند: ما گل های خندانیم فرزندان ایرانیم
---
اكبر محمدي ار رهبران قيام دانشجويي كه پس از سالها شكنجه و زندان جنازه شكنجه شده اش تحويل خانواده اش گرديد
http://freedomvatan.blogspot.com/2008/11/blog-post_23.html
خلاصهاى از وضعيت جنازه زنده یاد اکبر محمدی با دستخط و امضاى بستگان اکبر محمدى
Wednesday, February 25, 2009
زرتشت 7 ساله مرد كوچك و وبلاگنويس مبارز راه ازادي
توضیحات حزب مرز پرگهر درباره "دادنامه" سازمان قضایی نیروهای مسلح +مشاهده و دانلود راي فرمايشي
چو ایران نباشد تن من مباد
ب) در اعترافات 10/1/1379 مهرداد عالیخانی به روشنی گفته می شود که پس از ماه ها درگیری های جناحی، تلاش در ارایه تصویری مسئولیت پذیر از ارگانهای نظام در برابر مردم و برنامه ریزی پشت پرده در زمینۀ خروج از بحران،سید علی خامنه ای وسید محمّد خاتمی طی جلسه ای تصمیم می گیرند که "مسئله جمع و جور شود" و درّی نجف آبادی از کاظمی می خواهد که ضمن طرح سناریوی ساختگی و قربانی کردن چند نفر، مسئله را به سر انجام دلخواه برسانند
بدین ترتیب، اظهارات و احکام نهایی دادگاه نمایشی عملاً شکلی از همان سناریوی ساختگی است که طی آن درّی نجف آبادی همراه با کلیت نظام از هر جنایتی مبرا شدند، سعید امامی تحت عناوین مبهم معدوم شد، تعدادی از تروریستهای وزارت اطلاعات به عنوان عوامل خود سر زندانی!!! گردیدند و ماجرای بسیاری دیگر از قتل ها و قاتلین حکومتی در پرده ماند
پ) اشاره های تکراری و نابجای "دادنامه" به مبرا بودن خامنه ای، خاتمی، درّی نجف آبادی و کلیت نظام، ماهیت سیاسی و مصلحت آمیز دادگاه نمایشی را به طرز مضحکی به نمایش می گذارد
هر چند مدارک حقوقی این رژیم معمولاً حاوی مطالب بدون ارتباط به فرد، اتهام و مدارک هستند و سابقۀ قضایی این رژیم به مضحکه ای تاریخی تبدیل شده است، اما اصرار بیش از حد این "دادنامه" بر بی خبری و بی گناهی رهبران نامبرده، شک هر خواننده ای نسبت به دخیل بودن سران نظام و دولت در ماجرای قتل ها را به یقین تبدیل می کند
ت) در حالی که صدها ترور قبلی این حکومت و تعدادی از ترورهای مشابه و هم زمان قتل های "زنجیره ای" مورد بررسی قرار نگرفته اند، اشارات عوام فریبانۀ "دادنامه" به اینکه حکم قتل را تنها ولی فقیه و یا مقامات تعیین شده از جانب وی و دادگاه های صالحه می توانند صادر کنند، خود اعترافی است بر اینکه سایر قتل ها ، ترورها و اعدام های نظام همگی قانونی، مشروع و بر اساس اطلاع و دستور رهبری و مقامات صلاحیت دار بوده اند. چنین اعترافی، همانند بسیاری دیگر از کرده ها و نا کرده های مشابه سیستم قضایی، بدون شک در دادگاه های ملی عادلانه ای که در آینده به جنایات رژیم رسیدگی خواهند کرد، دارای کاربرد فراوان هستند
ث) وکلای خانواده های قربانیان قتل های حکومتی بارها اعلام نموده اند که به دلیل ناقص بودن پرونده ها و عدم دسترسی وکلا به بسیاری از بخشهای مفقودۀ اسناد و اطلاعات، غیر علنی بودن دادگاه و غیره .... تشخیص داده بودند که دادگاه نمایشی و غیر عادلانه بوده و از این رو به اتفاق خانواده ها از شرکت در دادگاه خودداری نمودند تا در خدمت این مضحکۀ نظام قرار نگیرند.پرستو فروهر یکی از فرزندان قربانیان نیز اعلام نموده است که خاتمی رییس جمهور که در اوایل کار با خانواده ها همراهی داشته است پشت آنان را خالی کرده و عدالت را قربانی زد و بندهای جناحی پشت پرده کرده است. بنابراین نمایشی بودن دادگاه حتی قبل از انجام آن و ارایه "دادنامه" و صدور احکام واضح و روشن بوده است
در زمینۀ قانون قصاص و ارعاب خانواده های متهمین کافی است به حکم بعدی دادگاه در سال 1381 در زمینۀ بخشودگی متهمین توجه نماییم
"دادگاه جمهوری اسلامی اعلام کرد که تمامی مجازاتها، بدان سبب که خانواده های قربانیان قتلهای زنجیره ای قاتلان را بخشیده بودند کاهش یافته است. احکام تازه، در پی دستور دیوان عالی کشور مبنی بر محاکمۀ مجدد متهمان که در سال 2001 (1379) در یک دادگاه نظامی مجرم شناخته شده بودند، صادر شد
ضمن اینکه در ایران عطوفت قلبی خانوادۀ مقتولین گهگاه منجر به بخشودگی قاتلین و گذشتن از حق قصاص می گردد باید توجه نمود که هیچ کسی جرات اصرار و ابرام بر قصاص (اعدام) مامورین وزارت اطلاعات که در مورد قتلهای زنجیره ای هر کدام عضوی از شبکۀ بزرگتر قاتلین سابقه دار نظام هستند را نخواهد داشت. اصولاً یکی از دلایل غیر عادلانه بودن قوانین قصاص آنست که به جای اینکه دولت در برابر قاتل یا مجرم قرار گیرد، خانواده ی تیره بخت مقتول را در مقابل قاتل، خانواده و قبیله ی قاتل و یا در این مورد دوستان، همکاران و دارو دسته ی تروریستهای حمایت شده ی یک دولت قرار می دهد. این مسئله نه تنها فشاری وحشت انگیز بر خانواده ی مقتولین در زمینه ی بخشیدن تروریستهای وحشی وارد می آورد، بلکه خود جنایتی است مضاعف بر خانواده ها و به طورکل بر جامعه
دلیل دیگر غیر عادلانه بودن قانون قصاص که فعلاً بر جامعۀ ما جاری است آنست که بسیاری از خانواده هایی که خواهان قصاص قاتلین بی رحم هستند، توانایی مالی پرداخت دیه ی کامل را به خانواده ی قاتل ندارند. در مورد قتل های زنجیره ای که چندین نفر را قابل قصاص تشخیص دادند، طبیعتاً خانواده ها مجبور به پرداخت چندین برابر یک محاکمه ی جنایی عادی بوده اند
بالاخره باید توجه داشت که دادگاهی که می داند هیچکس و بالاخص مخالفین رژیم جرات اصرار بر قصاص را نخواهند داشت چه انگیزه ای به جز عوام فریبی مفرط می تواند داشته باشد هنگامیکه چندین صفحه از "دادنامه"را به ماجرای حق قصاص خانواده ها اختصاص می دهد؟
چ) رهایی درّی نجف آبادی بر اساس سوگند
در حالی که اشارات مفصلی در اعترافات متهمین در مورد دخالت و آمریت وزیر اطلاعات (حجت الاسلام و مسلمین درّی نجف آبادی) وجود دارد و بسیاری دیگر از متهمین را با استناد به همین اعترافات به اعترافات جدید وا داشته اند، دری نجف آبادی به قید سوگند (!!) آزاد می شود و در حال حاضر (1387) دادستان کل کشور می شود (!) و حتی به جرم عدم کنترل عوامل عملیاتی (قاتلین و ...) زیردست خود در وزارت اطلاعات به حدی که موجب قتل های متعددی شده است نیز محاکمه نمی شود
ضمن دعوت از خوانندگان به مطالعه اعترافات 10/3/79 مهرداد عالیخانی که در آن بازجو به متهم می گوید "توهم مثل بزرگترت درّی قسم دروغ می خوری ... " که نشان دهندۀ روند متفاوت تحقیقات، قبل از توافق سران نظام بوده و شخصیت درّی را نیز که در مقام یک وزیر مضحکۀ بازجویان دون پایه بوده عیان می کند، بد نیست به فتوای آیت الله خمینی که یکی از مبانی سوگند خوردن دروغ توسط مقامات رژیم و قبول آن از جانب ارگانهای قضایی است نیز توجه شود
احکام قسم خوردن
ولی اگر برای اینکه خودش یا مسلمان دیگری را از شر ظالمی نجات دهد، قسم دروغ بخورد اشکال ندارد، بلکه واجب می شود ... آیت الله خمینی – رسالۀ توضیح المسائل ، مسئله 2675
آنچه در "دادنامه" برای محکومیت یا تبرئه عوامل قتلهای حکومتی آورده شده جزء کوچکی از میان کوهی از مطالب است که به منظور نجات آبروی نظام و وزارت اطلاعات به کار گرفته شده است. به عنوان مثال هیچ اشاره ای به وجود وظیفه ی قتل(حذف !) در چارت تشکیلاتی بسیاری از متهمین اشاره ای نمی شود در حالیکه به عدم وجود آن در زمرۀ وظایف یکی از متهمین اشاره شده است که شاید بر فرض صحّت ادعّا، به مردم اینگونه القا شود که در هیچ چارت تشکیلاتی وزارت اطلاعات وظیفۀ قتل مخالفین وجود ندارد
با توجه به اینکه در قوانین مجازات اسلامی، به روشنی اعلام شده است که چنانچه یک قاتل نشان دهد که مقتول مهدور الدّم بوده است ( یعنی می توان او را شرعاً کشت – مانند بهایی، مرتد ... توهین کننده به اصول اعتقادی و .. ) آزاد می شود و دیه و قصاص هم ندارد، اصرار "دادنامه" به اینکه قاتلین نتوانسته اند نشان دهند که فروهرها و سایرین "مهدور الدّم" بوده اند، تایید دیگری است که اگر می توانستند نشان دهند، آنگاه آزاد می شدند. این نوع جمله بندی های وارونه و گیج کننده که در نظام فعلی رایج است،در ضمن بار دیگر اعترافی است تلویحی به اینکه در مورد صدها یا هزاران قتل دیگری که از مخالفین صورت گرفته و کسی در آن میان محکوم نشده است، احتمالاً عملی شرعی انجام داده و قانوناً مهدور الدّمی را کشته یا صدها کافر و مرتد را به دیار عدم فرستاده است. نظایر این فرضیه بارها علناً اتفاق افتاده است. طی قتل های زنجیره ای کرمان که تعداد زیادی از زنان و درمواردی مردان همراه آنان به گونه ی وحشتناکی کشته شدند (و حزب مرزپرگهر نیز گزارشات دقیق ویژه ای در مورد این قتلهای فراموش شده منتشر نمود.) قاتلین که اغلب از اعضای سپاه پاسداران بودند، با "نشان دادن" اینکه زنان مزبور یا فاحشه بوده و یا به نحوی غیر اسلامی رفتار نموده بودند و در نتیجه مهدود الدّم بوده اند، همگی آزاد گردیدند
در مورد قتل های فجیع مسیحیانی که قبلاً مسلمان بوده اند نیز هیچگاه کسی را محکوم نکردند و چنین است قتلهای متعدّد بهائیان، کمونیستها و سایر مخالفین نظام
کمیسیون تحقیقات و اسناد
حزب مرزپرگهر
زمستان 1387 خورشیدی
مرگ بر جمهوری اسلامی
پاینده ایران
Monday, February 23, 2009
پاسخ حزب مرز پرگهر به پرسش ها،دیدگاه ها و استفاده از اسناد و تصاویر هم میهنان در باره ی اسناد قتل های حکومتی
از هنگام انتشار مطالب و اسناد مربوط به قتل های حکومتی،بسیاری از هم میهنان با ما تماس گرفته و با طرح پرسش ها ، دیدگاه ها،ارسال اسناد جدید و تصاویر جنایتکاران رژیم ما را در افشاگری علیه نظام یاری رسانده اند
با سپاس از همه ی یاران،مشوقین و منتقدین،لازم می دانیم که توضیحات زیر را در زمینه ی اسناد منتشر شده یاد آور شویم
الف) از همه ی علاقمندان به مطالعه ی این اسناد می خواهیم که قبل از هر چیز ،نخست مقدمه ی حزب مرز پرگهر و سپس تمامی اسناد را به دقِّت مطالعه نمایند،زیرا پاسخ بسیاری از پرسش ها و ابهامات خود را در آن ها خواهند یافت.از سوی دیگر محققین در نظر داشته باشند که تنها با مراجعه به این اسناد ناقص و دستکاری شده نمی توان به تمامی پرسش ها و ابهامات پاسخ داد و باید با جستجوی اسناد بیشتر و مقایسه با بسیاری دیگر از اسناد قتل ها و ترور های رژیم در داخل و خارج کشور رازهای موجود را گشود
ب)در زمینه ی تصاویر و اسنادی که برای ما فرستاده اید، تحقیقاتی را انجام داده یا در شرف انجام هستیم تا بتوانیم با مسئولیت و زیر نام حزب مرزپرگهر آنها را منتشر نماییم.اسناد دریافت شده در مورد دادگاه فرمایشی و نمایشی جنایتکاران رژیم هم اکنون در دست انتشار است.اسنادی که پیش از این افشا و منتشر شده اند را در بیشتر موارد به خاطر کمبود وقت منتشر نخواهیم کرد و علاقمندان می توانند به کتاب ها و سایت های مربوطه مراجعه کنند.البته بعضی از اینگونه منابع را برای مقایسه ی محققین مشخص خواهیم کرد
پ)گزینش نام “قتل های حکومتی” به جای “قتل های زنجیره ای” به خصوص از این دیدگاه انتخاب شده است که در نگاه ما عنوان مطلب باید گویای واقعیت متن باشد.اصطلاح گمراه کننده ی “قتل های زنجیره های” از جانب رژیم و به منظور پنهان کردن نقش حکومت در مورد این ترورهای سیاسی به کار گرفته شده است.با افسوس رسانه ها و قلم به دستان جناح به اصطلاح اصلاح طلب رژیم در آن زمان چنان این اصطلاح “قتل های زنجیره های” را در جامعه ایران جا انداختند که گویی این ترورها نیز مانند قتل های زنجیره ای عده ای دیوانه یا جانی بالفطره در فیلم های سینمایی بوده است
اگر ابهامی در این زمینه در میان خوانندگان به وجود آمده است رژیم و جمع به اصطلاح اصلاح طلبان را مقصّر بدانید .حزب مرزپرگهر تنها در پی رفع ابهام بوده است
ت)هم میهنان و به ویژه کسانی که در زمینه ی اسناد و کارکرد اطلاعاتی رژیم صاحب نظر هستند و یا خود صاحب تجربه های شکنجه و زندان و بازجویی بوده اند باید توجّه داشته باشند که اکثریت عظیم خوانندگان اینگونه اسناد نیز همانند خود آنان نسبت به رژیم،اظهارات و اسنادش با دیده ی شکّ می نگرند و تنها با موشکافی و تحلیل خردمندانه،از لابلای مطالب برداشت های خاص خود را پیدا می کنند.کمتر کسی است که از نقایص پرونده ها و به طور کلّی از سیستم بازجویی و تنظیم گزینشی اعترافات در این نظام خبر نداشته باشد و اصولاً پرونده های اطلاعاتی را بدون در نظر داشتن سیاست ها و مصالح زمان و مکان رژیم، سرچشمه پاک و پاکیزه ی حقیقت بپندارد
ث)آن چه حزب مرزپرگهر را از بسیاری سازمان های دارای امکانات یا بعضی از محققین اسناد رژیم جدا می کند،عدم اعتقاد ما به انحصار و پنهان ساختن اسناد و اطلاعات مهم ملّی و مخالفت ما با ارائه قطره چکانی اطلاعات در دسترس، به مردم است.کسانی که تاکنون دسترسی به پرونده های قتل های حکومتی داشته اند ،از جمله کسانی که مدّعی در اختیار داشتن اعترافات سعید امامی بوده اند،سالهاست که بعضی از آنها تحت تاثیر دیدگاه های جناحی درون نظام،در اثر ترس یا مسئولیت ودر مواردی به خاطر استفاده ی مالی یا کسب اعتبار شغلی و سیاسی،به جای انتشار به موقع،بدون سانسور و بدون مصلحت اندیشی سیاسی،بخش های کوچکی از اسناد و اعترافات را به صورت قطره چکانی و با ارائه تحلیل های شخصی(که حد اکثر می تواند نظریه یک متخصص باشد) به اطلاع ملّت رسانده اند و امکان بررسی و تحلیل را از سایر متخصصان و به ویژه از ملّت ایران دریغ کرده اند
دانستن به راستی حق مردم است
ج)متون مربوط به پرونده ی قتل های حکومتی را نباید تنها از یک زاویه بررسی نمود.این پرونده ها در بر گیرنده ی مطالب حقوقی،اطلاعاتی،سیاسی،فرهنگی ،مذهبی و غیره هستند.انحصار این اطلاعات در دست عده ای از خواّص باعث ادامه ی کوته بینی و جلوگیری از بررسی همه جانبه ای است که تنها با انتشار علنی و وسیع آن و به دست صدها یا هزاران صاحب نظر و محقّق موجود و آیندگان تحلیلگر ممکن خواهد بود
چ)از دیدگاه ما،هم چنان که در مقدمه یاد آور شده بودیم، ارزش اصلی این اسناد،اعتراف رژیم(یعنی نه تنها متهمین پرونده بلکه تنظیم کنندگان آن) به وجود سیاست قتل – درمانی و استمرار آن در طول حیات رژیم و با اطلاع و هدایت رهبران ارشد این نظام است
این واقعیتی است که نه تنها در پرونده ها قابل پنهان کردن نبوده بلکه به کرّات به آن اشاره شده است.این واقعیت در واقع خط بطلانی است بر تئوری ساختگی، وجود یک گروه “خودسر”در درون وزارت اطلاعات
علاوه بر موضوع اساسی فوق،این اسناد ناقص،سانسورشده و گزینش شده در بر گیرنده واقعیت های وحشتناکی در زمینه ی سیستم تفکّر سیاسی و مذهبی ارگان ها، ماموران و رهبران نظام و شیوه های اداری و عملیاتی جاسوسان و جنایتکاران رسمی آن می باشد
فهرست های اسامی(با تمام حذف ها و سانسور ها و نام های مستعار)،شیوه های آدم کشی(حتا به صورت اختصاری،پاکسازی شده و ناقص)،اطلاعات تشکیلاتی،سوابق شخصی عوامل رژیم و…هر کدام منبع آگاهی هایی است که قادر به توسعه ی امکانات و هوشمندی مبارزین و حتا نجات جان آنان خواهد بود.حذف بسیاری از اسامی آمرین قتل ها،پرده پوشی و ایجاد ابهام در مورد شیوه ها و شرایط دقیق یک یا چند قتل خاص در برابر ارزش اطلاعاتی که مبارزین و به خصوص نسل جوان میهن از این اسناد می برند،کاهی در برابر کوه است.اعتبار حقوقی این پرونده های ناقص حتا در صورت تکمیل اسناد نیز هرگز در درون سیستم قضایی جمهوری اسلامی نتیجه بخش نخواهد بود و تنها در برخی از دادگاه های بین المللی آن هم در شرایط کمیاب همکاری سیاست های عمدتاً سازشکارانه ی جهانی به کار خواهد آمد،که البته کوشش در این راستا نیز به یقین باید در دستور کار متخصصین و ضربه خوردگان قرار گیرد
کدام ایرانی هوشمندی است که رسیدگی حکومتی در نظام کنونی به تنها چهار مورد قتل از میان ده ها مورد هم زمان و صدها مورد پیش از آن را جدّی بگیرد؟
در سراسر این پرونده ها ،حتا در حالت دست نخورده و کامل آنها نیز،به دهها قتل حکومتی دیگر که در حول و حوش همین قتل ها صورت گرفته بوده اند،کوچکترین اشاره ای نشده و تنها در گذر و اشاره به دو قتل مجید شریف و پیروز دوانی گریزی زده شده است.تنها اتکّا به اعتبار حقوقی اسناد رژیم،به بیراهه رفتن است
ح)حزب مرز پرگهر با قلبی پر از اندوه و با همدردی با آسیب دیدگان از نظام،امیدوار است که خانواده های داغدار یا ضربه خورده از این نظام،از صدها خانواده ی قربانیان قتل ها و ترور ها گرفته تا ده ها هزار خانواده ی قربانیان اعدام ها و قتل عام ها، با عزمی راسخ و بدون توجه به تضعیف روحیه ی منفی بافان و گذشت زمان،سرگذشت و سرنوشت عزیزان خود را مستند نمایند و از راهی که خود صلاح می دانند دادخواهی و منتشر نمایند
هم چنین بر کوشندگان سیاسی و محققین واجب است که به هر شیوه ای که می توانند به اسناد جنایات رژیم دست یافته و آن ها را در گسترده ترین سطح ممکن منتشر نمایند
داد خواهیم این بیداد را
مرگ بر جمهوری اسلامی
پاینده ایران
اسفند ماه ۱۳۸۷ خورشیدی
حزب مرزپرگهر
Saturday, February 21, 2009
مصاحبه با دختر مظلوم و زجركشيده ايراني كه قرباني نابساماني خانواده و جامعه شده است - ويديو
پدرش قاتل و معتاد تزريقي در زندان است مادر در بيرون كار ميكند او از پدرش خوشش نمي ايد و از اينكه پدر زندان است خوشحال. فقر شديد...پدر ايدز گرفته و احتمالا مادر بينوا ـ خواهر 10 ساله اش را خانواده اي قبول كرده اند او مي گويد خدا فقط به ادمهاي ثروتمند كمك مي كند
وبگذر ما را به تو خيري نيست ... هشدار امنيتي خيلي مهم به وبلاگنويسان و فعالين اينترنتي
Friday, February 20, 2009
خاتمی آمد، خاتمی با غمزه های شتری آمد
کارنامه رفوزگی دولت خاتمی و پوچ در آمدن و اجرا نشدن وعدهها و شعارهای تبلیغاتی آن بر کسی پوشیده نیست نه تنها مردم ایران و نیروهای مخالف حکومت بر آن واقف هستند بلکه مدافعان و مبلغان سینه چاک دوم خرداد هم این شکست را انکار نمیکنند
آخر دیگر چه کسی شعار مردم سالاری و حاکمیت مردمی خاتمی را جدی میگیرد ! وقتی که خاتمی با جدیدت بر ولایت فقیه تآکید میکند و میگوید « ولایت فقیه و رهبری و امامت امت در قانون اساسی محور و رکن نظام ماست . به مفهوم یک اراده برتر با اختیارات فراوان و این یک قرار داد اجتماعی منتسب به وحی و مورد امضای خداست و اضافه میکند که این ولایت در عین حال که جنبه بشری و اجتماعی دارد و سیاسی است، یک جنبه شرعی و الهی هم پیدا میکند
باید به این آخوند شارلاتان گفت آیا واقعاً هنوز به این شعارها اعتقادی داری؟ یعنی هنوز نفهمیدی ولایت فقیه در تناقض مطلق با حاکمیت مردمی قرار دارد ! یا این که این سخن سراییها از موضع حفظ نظام است همان نظامی که هشت سال رئیس جمهورش بودی. واقعیت این است که هشت سال رئیس جمهوربزرگترین حکومت دیکتاتوری تاریخ معاصربودی و اصلاً هم به روی مبارکت نمیاری
خاتمی نه اهل اصلاحات است، نه اهل ایستادن بر سر شعارهایش و نه اهل هزینه دادن است و همان قدری که ولایت فقیه از خیزشهای دانشجویی و خیزشهای مردمی و از به صحنه آمدن مردم هراس دارد، خاتمی و جناح او نیز از این خیزشها وحشت دارند و بیش از هر چیز به حفظ نظام میاندیشند و نگران موجودیت نظام هستند. دیدیم چطور خاتمی و جناح او در سرکوب قیام 18 تیربا جناح رقیب سهیم شدند
کارنامه رفوزگی خاتمی در هشت سال ریاست جمهوری گواه این است که او به هیچ یک از شعارها وفادار نبوده تازه خود خاتمی به قول خودش با 20 میلیون رأی ریاست جمهوری را داشت و جناح او اکثریت مجلس و شورای شهر را هم داشتند فقط توانست وعده و وعید و لبخند تحویل مردم بدهد
امٌا اگر اختیارات محدودی داشته و عملاً تدارکچی نظام بوده باید بیاید و پاسخ دهد چرا هشت سال تمام بعنوان یک تدارکچی درراس قوه مجریه و در سمت ریاست جمهوری باقی ماند و شعارهای بی محتوا را مدام تکرار کرد و چرا هنوز برای احراز پست تدارکچی خیز برداشته
دراین 30 سال هیچ انتخاباتی به مفهوم واقعی کلمه صورت نگرفته در تمام نمایشات انتخاباتی شرط اولیه کاندیداتوری التزام به اسلام و جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و قانون اساسی مورد تائید شورای نگهبان بوده است کسانی که از فیلتر شورای نگهبان رد میشوند در قلب حکومت و تابع ولایت فقیه و برای حفظ نظام کار میکنند
شرکت در انتخابات تائید ظلم و ظلم های مضاعفی است به زنان، که تنها حقی که نظام برایشان قائل است حق رای است و هیچ حقی در جامعه زن ستیز آخوندی ندارند و همین طور کارگران معلمین دانشجویان و شرکت در انتخابات تائید همه این بی عدالتیها و اختناق است
اگر کسی در انتخابات شرکت کند رأی او به عنوان رأی به مقبولیت نظام تلقی خواهد شد از رأی او برای اقدامات غیر قانونی و خلاف منافع ملی کشور استفاده خواهد شد مثل پروژه اتمی و جنگ با جامعه جهانی ، ایران به بمب اتمی احتیاج ندارد بمبهای مخرب تر از بمب اتمی در ایران موجود است مثل بیکاری فقر فحشاء اعتیاد ، این انتخابات مسئلهای از کشور را حل نمیکند کار از جای دیگر لنگ است
دیگر نمی خواهیم بین بد و بدتر بد را انتخاب کنیم انتخاب بد و بدتر راه حل مسئله نیست گزینه بهتر از بد و بدتر وجود دارد و آن تحریم است . تحریم یک اعتراض است و حداقل کاری است برای رساندن پیام به جامعه جهانی ، تحریم یک واکنش آگاهانه سیاسی است
از صندوقهای انتخابات دهم بجز تفکر مستبد آخوندی چیزی بیرون نخواهد آمد. اگر قرار بود تغییر و تحولی از صندوقهای آراء بیرون بیاید مطمئن باشید حکومت آخوندی انتخابات را خلاف شرع اسلام و خلاف قانون اعلام میکرد
Thursday, February 19, 2009
برگشت مهره سوخته (خاتمي) چه منافعي براي ديكتاتور علي خامنه اي دارد؟
Wednesday, February 18, 2009
فيلم مستند فحشا زير چادر
Tuesday, February 17, 2009
سناریوی به صحنه آوردن خاتمی توسط وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران_ باند خامنه ای
يك جانباز در مقابل مجلس خود را به آتش كشيد
به جبهه ها، رشادتم
چرا رژیم خاتمی را حذف نکرد؟وجود خاتمي چه منفعتي براي علي خامنه اي دارد؟
در طول 30 سال اخیر، به ویژه ، پس از رئیس جمهوری رفسنجانی ، تمام کسانی که به هر شکل می توانستند مزاحم رژیم شوند و یا برای رژیم مشکل ساز شوند ، یا ترور شدند ، یا بلائی سرشان آوردند و از صحنه حذف شان کردند و یا پرونده سازی محو شان کردند. اگر محمد خاتمی یک نیروی مقابل رژیم بود و رژیم احساس می کرد حضور او می تواند برای رژیم خطرناک باشد ، در حذف او درنگ نمی کرد ، پس چرا دستگاه اطلاعاتی رژیم هیچ کاری بر علیه خاتمی ، به خصوص در 12 سال اخیر انجام نداده است؟
اگر رژیم واقعا احساس می کرد که خاتمی شاید ( به احتمال حتی 1 در صد ) می تواند برای رژیم دردسر ساز شود و حضور احتمالی او در انتخابات ریاست جمهوری می تواند وضعیت رژیم را متزلزل کند ، صد در صد در هنگام تغییر قانون انتخابات ، که مجلس سال قبل تصویب کرد ، محدودیت سنی خاصی را مشخص می کردند که خاتمی نتواند کاندیدا شود ،اما علیرغم پیشنهاد برخی ، آن طرح از قانون مجلس حذف شد!!! چرا؟
چون نمی خواستند مهره مورد نیاز رژیم حذف شود.حتی در طرح تغییر قانون انتخابات مجلس می توانستند این طرح را اضافه کنند که هر فرد فقط 2 دوره می تواند رئیس جمهور شود ، به این طریق خاتمی از گردونه خارج میشد. اما چرا چنین نکردند ؟
چرا مجلس تحت اختیار ولی فقیه،این عمل را انجام نداد تا خاتمی نتواند کاندیدا شود؟ چون رژیم به خاتمی نیازمند است و می داند خاتمی در خدمت ولایت فقیه و رژیم است و هیچ حرکت مخالف میل رهبر را انجام نخواهد داد و از همه مهمتر ،رژیم منفور ملایان برای کشاندن مردم به پای صندوق های رای به یک فریبکاری مانند خاتمی نیاز دارد تا دوباره برای فریب مردم اقدام کند و رژیم را از وضعیت بسیار نامطلوب و روبه سرنگونی نجات دهد
خامنه ای ، خاتمی را برای این روزها حفظ کرده تا بتواند از وجود او نهایت استفاده را ببرد
برگرفته از ايميل يكي از كاربران گرامي
دروغ پردازي اخوند دانشمند در مورد مظلوميت ديكتاتور علي خامنه اي - ويديو
اين اخوند فرومايه دلقك چند روز پيش هموطنان ايراني اهل سنت را حرامزاده ناميد
Monday, February 16, 2009
گفتگو با آقایان و خانمهای حزب الله در باره شعار جلادانه مرگ بر ضد ولایت فقیه
سوالات نیک آهنگ کوثر از خاتمی
دیشب با یکی از همدلان با خاتمی گپ میزدم. از لحن من ناراحت بود و گفت این عصبانیتت تاثیرش خوب نیست و
البته من خلافش را معتقدم که همین لحن طرف مقابل را اول اندکی عصبانی میکند، اما بعدا کمی هم فکر خواهد کرد
بر اساس پیشنهاد این دوست عزیز که دانشآموخته جامعهشناسی است و ساکن تهران و مرتبط با نزدیکان خاتمی، تصمیم گرفتهام سوال کنم
چهار سال پیش از دکتر معین سوال کردم، اول قول داد جوابم را بدهد، اما بعد زد زیرش و قرار شد تاجزاده جواب بدهد، بعد او هم جواب نداد
سوالها هم ساده بودند
حالا دارم از خاتمی و نزدیکانش میپرسم. شما هم که بعضا طرفدار خاتمی هستید و تنها او را کاندیدای مناسب برای برون رفت از فضای فعلی میدانید هم میتوانید پاسخ بدهید
منتهی، پاسخهای حاوی پیشداوری و چماق را نمیخواهم
من پاسخگوی محدوده خودم هستم، اما هر کاندیدایی که خود را پاسخگو میخواند، باید بتواند خیلی راحت جواب بدهد
فکر میکنم تا اول اردیبهشت، ۵۰-۶۰ سوال از خاتمی بپرسم. اگر فرصت گفتگو پیش آمد، چه بهتر، اگر نه، به همین روش ادامه خواهم داد
اگر جواب نگرفتم، مطمئنا لحنم کاریکاتوریتر خواهد شد
--
من، صاحبخانه این رسانه کوچک هستم که بعد از فیلتر شدن، کل مراجعین ثبت شدهاش به ۵ تا ۶ هزار بازدید کننده روزانه کاهش یافته است
اما آنهایی که باید بخوانند، میخوانندش که جای شکر دارد
دوستان بنیاد باران هم سلام مرا خدمت رئیس خود برسانند. منتظر پاسخهای ایشان هستم
آیا خاتمی تغییر کرده است؟
بسیاری عقبنشینیهای خاتمی در دوران اصلاحات را دال بر محافظهکاری او دانستهاند
چه دلیلی وجود دارد که مطمئن شویم خاتمی در صورت رسیدن مجدد به قدرت، همان روال گذشته را تکرار نکند و یا حتی ضعیفتر از گذشته نباشد؟
یکی از انتقادهای عمده از خاتمی، برگزیدن مشاورینی بود که چندان اعتباری نزد صاحبان نظر و اندیشه نداشتهاند. بسیاری از مدیران، معتمدین خاتمی در ارشاد بودهاند و تحکیمیان مورد وثوق او در دهه ۶۰
حامد قدوسی خیلی قشنگ این نقیصه را به گونهای دیگر در وبلاگش خطاب به خاتمی گفته
"...آقای خاتمی میدانم این حرفها به مذاق شما و اطرافیانتان خوش نخواهد آمد ولی باور کنید مملکتداری کار روزنامهنگار جماعت آن هم روزنامهنگار مملکت ما نیست. روزنامهنگاران و حلقه مدیران دوران ارشاد و جوانهای دفتر تحکیم سابق را بفرستید بروند سراغ کارهای خودشان...سید بزرگوار! از تریبون خطابههای گنگ و دوپهلو و متناقض پایین بیایید و گول تشویق اطرافیانتان را نخورید. به جایش این بار به مردم وعدههای مشخص و روزمره بدهید. بگویید چه طور چرخ سرمایهگذاری در نفت و گاز و پتروشیمی را دوباره راه میاندازید؟ با قیمت نفت و بنزین و نان چه میکنید؟ به آنهایی که از کمیته امداد ماهیانه میگیرند چه خواهید داد که اندکی بهتر زندگی کنند و برای سرمایهگذاران بزرگ چه چیزی فراهم خواهید کرد که بتوانند کار کنند؟ چه کار خواهید کرد که خاموشیها دوباره برنگردد؟ در بخش توریسم چه میکنید؟"
به عنوان مثال، آیا مشاور اقتصادیتان باز رجبعلی مزروعی، یادداشت نویس سابق سلام خواهد بود؟
آیا مشاوران حوزههای آب، کشاورزی، انرژی را باز از میان یاران طرفدار یک دیدگاه خاص انتخاب میکنید؟
آیا نگاه شما به محیط زیست، و سکوت در برابر تخریب محیط زیست از سوی نزدیکانتان در حوزه صنعت بدون پاسخگویی ادامه خواهد داشت؟
...
سوال اصلی من این است که آیا باز در انتخاب مشاوران، به سراغ همان آدمهای همسو ولی فاقد اندیشه و کیفیت خواهید رفت یا روشتان را تغییر خواهید داد؟
سید محمد خاتمی در دوران ریاستش بر قوه مجریه، ازظرفیتهای به کار گرفته نشده قانون اساسی سخن گفت. خاتمی از ظرفیتهای دموکراتیک نظام جمهوری اسلامی در چارچوب قانون اساسی هم بارها حرف زده است
سوال اینجاست که با فرض گردن نهادن به ساختارهایی غیر دموکراتیک مثل رهبری و شورای نگهبان، آیا برگزاری انتخاباتی که از اینها مشروعیت میگیرد، میتواند خود مشروع باشد؟ بر اساس کدام دلیل و کدام ظرفیت نهادهایی مثل رهبری و شورای نگهبان؟
مشکل جمهوری اسلامی با اقلیت بهایی در ایران مربوط به امروز و دیروز نیست
بخشی از اعضای حاکمیت که سابقا عضو حجتیه بودهاند، پیش از انقلاب هم با ین گروه مبارزه کردهاند
در طول ۳۰ سال گذشته، این گروه از ایرانیان همه نوع تبعیضی را از حاکمیت و طرفداران آن تحمل کردهاند. تعدادی از ایشان بدون محاکمه کشته شدهاند
این شهروندان عملا درجه دو بودهاند
دیدهام اصلاحطلبانی را که برای حفظ ظاهر با بهاییها دیدار کردهاند و بعد خیلی سریع دستشان را شستهاند که مبادا
سوال من این است
آقای خاتمی با توجه به شرایط موجود،و با توجه به سوابق خود و اطرافیانش، چه کاری میتواند برای رفع ظلم از این گروه بکند؟ چگونه میتواند محرومیت بسیاری از جوانان بهایی که نتوانستهاند وارد دانشگاه شوند یا کسی استخدامشان نکرد و بچههای تحقیر شده بهایی در مدارس را جبران کند؟
چگونه میتواند قدرت قاهر را راضی به مهربانی با این گروه کند؟
وبلاگ بچه حزباللهی( وبلاگ حزب اله زاهدان ) توسط هکرهای مرزپرگهر هک شد
وبلاگ این بچه حزباللهی به نام مصطفی رهدار در پاسخ به حملات مدام هكرهاي مزدور جمهوري اسلامي توسط گروه هکرهای مرزپرگهر هک شد و به تصرف ایران دوستان درآمد
http://elahi007.blogfa.com/
جواب ظالم سكوت نيست
Sunday, February 15, 2009
پارسي را پاس بداريم ـ فرهنك كوچك واژه هاي بيگانه و معادل پارسي انها
انعكاس باور نكردني فيلم فساد اخلاقي حجت الاسلام گلستاني و ملايان حاكم بر ايران در صدها سايت در سراسر جهان
وبلاگ بچه حزباللهی( وبلاگ حزب اله زاهدان ) توسط ه...
پارسي را پاس بداريم ـ فرهنك كوچك واژه هاي بيگانه و...
قتل عزت ابراهيم نژاد به دست مسعود ده نمكي از زبان ...
تصاوير آرامگاه یعقوب لیث صفاري سردار نامي ايراني
اخوندي در حال مدح ديكتاتور علي خامنه اي و عكس العم...
خاتمی شریک دزد و رفیق قافله
ضايع شدن علي لاريجاني در هنگام بوسيدن سولانا در يك...
همزماني طنز گفتگوي تمدنهاي خاتمي در سطح جهاني با ا...
استفاده از احساس زيباي دختر بچه ها براي مدح ديكتات...
اخرين فرياد اعتراض يك اعدامي: جمهوري اسلامي نا حق ...
ماه منير بينوا در انظار دهها نفر در حال سوختن بود ...
مرد کوچک :زمانی که یک دختر هستم مردم برای آکاردئون...
سايت روياي مونا ـ نمايش توحش, جنايت و سبوعيت جمهور...
بدون چشم بند و فرياد كنان زير دار-عكس
از مكر رهبر تا شيرين عقلي .... ـ كاريكاتور
عوامل رژیم همزمان با ورود احمدی نژاد به بوشهر مردم...
از دود و دم رهبر تا سيخ و سنگ كودكان خردسال ـ ويدي...
تصاوير شاهدان برخي از صحنه هاي اعدام در جمهوري اسل...
هفت جمله از سخنان زنده ياد فريدون فرخ زاد در كنسرت...
تجاوز دسته جمعي ماموران به دختر 16 ساله فراري در ك...
تصاويري از مزدور بسيجي سعيد عسكر ـ حمله به يك زن م...
سند ديگري از جنايات قتل عام سال 67 - عكس
واي به روزي كه بگندد نمك - در كلانتري 147 گلبرگ ته...
سخنان جالب هوشنگ امير احمدي دلال, لابي و از اعضاي ...
تصويري از كودكي خميني هندي الاصل در اغوش پدرش و مق...
بازگشت شكوهمندانه بالاترين مبارك باد
برخورد وحشيانه ماموران جمهوري اسلامي با يك دختر اي...
حرفهاي دلنشين چند هموطن زرتشتي ساكن روستايي در يزد...
طنز تلخ سياسي اجتماعي خليل جوادي - ويديو
حكايت نماينده مجلس كه كودك 4 ماهه خود را به عنوان ...
ديكلمه شعر من مي ترسم پس هستم با صداي زنده ياد حسي...
پاني دختري ايراني امريكايي كه هر چند فارسي خوب نمي...
ضايع شدن علي لاريجاني نماينده حكومت جمهوري اسلامي ...
تر ك تحصيل اجباري تمام دانش اموزان در روستايي در ا...
سخنان بيشرمانه اخوند محمد ايت اله تاكندي مبني بر ح...
سخنان خميني در بهمن 57 - ويديو
دستگيري دختري توسط گشت ارشاد و فريادهاي كمك وي از ...
دو قدم مانده تا ازادي ـ تقديم به تمام مبارزان راه
حمله شيخ عبداله نوري به روزنامه نگاري به قصد تجاوز,شكنجه داوود روستايي نقاش مشهور ايراني به دست گنجي و افشاگريهاي ديگر
تصاوير اجساد و خانواده هاي دو قرباني جنايات جمهوري اسلامي+18
یک آخوند جمکرانی در حال دختر بازی
ویدئو حاج هلالی: مداح اهل بیت در حال خانوم بازی
ويديو كوتاه اخوند خاتمي و دختر جوان-20 ثانيه
التماسهاي دختري براي رهايي از دست ماموران
ويديوبر اين صحنه خون بايد گريست
Saturday, February 14, 2009
فيلمي از سنگسار علني2 نفر ايراني انجام گرفته توسط جمهوري اسلامي ـ public stoning video by the Islamic republic of Iran
This is how women and Men are treated in the Islamic Republic of Iran.a clip from the "Stoning" movie , Stoning has been happening in Iran in the the past 30 years by the Islamic republic of Iran , This is just a little bit from Iranian regime crimes against the Iranian people
from HERE you can watch a movie (Iranian Cleric Porn) from an Iranian mullah
I just want to show you a person who reigns with force. Those people in the video are free to do anything just because of relations made with regime. But if they were not supported by regime, they would be stoned by the MullahsDown with the Islamic republic of Iran
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
وای جنگل را بیابان می کنند
دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان می کنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان می کنند