Wednesday, September 16, 2009

پاسخ به نامه آیت الله منتظری

پاسخ به نامه آیت الله منتظری

منتظری: آنچه مشاهده مى شود حكومت ولايت نظامى است

نه ولايت فقيه!

آقای منتظری شما ابتدا برای مردم توضیح بدهید که ولایت فقیه چه هست و

فرقش با ولایت نظامی چیست؟

به شما نمی گویم که شما بنیان گذار ولایت جمهوری اسلامی بودی

ولی من به نسل جوانی که پس از انقلاب بدنیا آمده می گویم که ولایت فقیه

چیست که آقای منتظری و موسوی بدنبال آن هستند.

ولایت فقیه که نظام ولایت فقیه نیز از آن برگرفته شده ،اساس و شالوده جمهوری اسلامی را تشکیل می دهد.

ولایت فقیه یعنی همان چیزی جنابعالی به آن رای دادید و 12 نفر از شورای فـُقهای

شورای نگهبان ناظر بر تصمیمات مجلس اسلامی هستند.

یعنی نمایندگان مردم خود را علاف کردند و در مجلس نشسته اند.

اگر فرضاً قانونی را تصویب کردند و بسود مردم بود ولی

این قانون با شرع و موازین اسلامی مقایرت داشت فوراً از سوی

شورای فقهای نگهبان رد می شود.

تا کنون ما بارها شاهد آن بودیم که قوانین بسیاری در مجلس تصویب شده و

از سوی شورای متعفن نگهبان رد شد.

آقای منتظری من از شما انتظار ندارم که از افکار شما دموکراسی تراوش کند.

سالها شما با موزاین شرع اسلامی بزرگ شدید و خو گرفتید.

نمی توان از شما انتظار بیشتر داشت.

بیچاره کسانی که دموکراسی و آزادی از شما مطالبه می کنند.

حکومت نظامی زاییده همان ولایت فقیه هست.

ولایت فقیه که مردم را جاهل و نادان می دانند و این ولی امر شیعیان

است که بر جان ، مال و ناموس مردم برتری و حق نظر دارد.

جالب است که شما تازه پی بردید که حکومت نظامی شده است.

کشتار سال شصت و هفت و تجاوز در زندانها و لواط تازگی ندارد.

حرف شما مرا بیاد کسانی می اندازد که می گویند ما اسلام دموکراتیک یا

مردمسالاری دینی می خواهیم.

مردم ایران بویژه نسل جوان می دانند که آزادی و مردمسالاری در لوای دین

نمی شود.

آقای منتظری شما هم معنی ولایت را می دانید و هم معنای فقیه.

ادامه راه ولایت فقیه با فرزادندانش بنام سپاه خواه ناخواه به اینجا ختم میشد.

چه شما خوشتان بیآید چه نیآید این جبر و سرشت جکومت دینی است.

از حکومت کلیسا گرفته که در اروپا بنام خدا کشتار می کرد تا حکومت الله

و ولایت فقیه که جنابعالی تنظیم کننده آن پس از انقلاب بودید.

از کوزه برون همان تراود که در اوست.

خمینی نیز خواهان اسلام ناب محمدی بود.

اسلام با زورخون و شمشیر جهان گیر شد.

من برای شما صدها آیه می آورم که از قتل و کشتار کفار سخن می گوید.

اتفاقاً سران کنونی جمهوری اسلامی مجریان

اسلام ناب محمدی هستند. درست همانکاری را می کنند الله و محمد کردند.

آیا یادتان رفت که می گفتید سیاست ما مثل دیانت ماست؟

هدف همه شما نجات جمهوری اسلامی از این بن بست یا بهتر بگویم از مرگ

حتمی است. شما می خواهید حکومت آرام به همان شیوه ملا سالاری پیش برود.

ملایان همیشه تن پرور وار در کنار حکومت باقی بمانند.

آقای منتظری اگر خوب چشمانتان را باز کنید می بینید که در عصر اتم و کامپیوتر

عمر ارتجاع مذهبی به پایان رسیده و مردم نه آن ولایت فقیه ضد دموکراتیک

شما را می خواهند نه ولایت نظامی را.

افکار و اندیشه های شما مانع زندگی مدرن است.

جوانان ایران نسلی که سی سال با تئوری های ولایت فقیه شما رشد یافتند.

جالب است نه؟

این نسل تضاد میان گفتار و کردار شما را دقیقاً زیر ذره بین گرفته

و می داند که وقتی بقول حضرات آیت الله اسلام در خطر است،فوراً به تکاپو

می افتند و فتوا صادر می کنند و

فریاد وا اسلاما وا حسینا سرمی دهند.

حال اگر این رژيم ولایت نظامی را بقول شما برداریم و شما و آقای کروبی و موسوی

را بر مسند قدرت بنشانیم *

آیا ولایت فقیه و علمای قم و سپاه پاسدران کنار می زنید؟

شما در نهایت یک اسلام عربستانی می توانید به جامعه ایران عرضه بدارید و بسیاری

از قوانین شرع و کیفری اسلامی نادیده بگیرید که خلاف شرع اسلام نیز هست.

پس شما یک اسلام متظاهر می خواهید نه اسلام واقعی که چشم درمیآورد

و دست و پا می بـُرد.

روحانیون و مذهب اسلام در زمان شاه همانند مسحیّت در اروپا بطور موازی

در حرکت بود. ولی حضرات علما قدرت می خواستند و دین شعیه یک دین سیاسی

است. حکومت پیشین را خلافکار می دانستید و خود ادعای سیستم بهتری بنام اسلام می کردید.

کار بجایی رسیده که آرزوی رسیدن به همان دروان حرکت موازی در کنار حکومت دوران شاه را دارید.

من حتی مخالف بودن روحانیون بطور سنتی در ایران هستم.

یعنی اگر کسی مـُرد حتماً باید آخوندی برای آن تازی نامه بخواند.

یا اگر کسی بخواهد ازدواج کند باز باید برای آنها تازی

نامه خوانده شود.

شوربختانه همین مسائل سنتی به روحانیون اجازه حیات می دهد.

بقول شاعر ،کار بد بهتر آنستکه که مطلق نکنیم.

مردم با ولایت مشکل دارند حال چه ولایت فقیه باشد چه ولایت نظامی.

مگر مردم ایران نادان هستند که حتماً باید ولی و مرجع تقلید بالای سرشان باشد.

اکنون زمان پذیرفتن شکست عقیده ها است. سی سال با احکام و جزای اسلامی

حکم راندید و هر روز بدتر از روز قبل.

همیشه اینگونه بود که وقتی تئوری و مکتبی شکست می خورد

نوبت اما و اگرها می شود.

اگر جنگ هشت ساله نبود مردم زودتر از اینها از شما خواهان جامعه مدنی بودند.

برای همین همیشه مردم را با جنگ و یا دشمن فرضی خارجی سرگرم نمودید.

دیگر پایان کار است.

دیگر نمی توان مردم را با شعار مرگ بر اسراییل و مرگ

بر فلانی فریب داد. دیگر نمی توان مردم را بنام این ولایت آن ولایتی نیست که

ما می خواستیم فریب داد.

مردم ایران تشنه فرهنگ نیاکان خویشند. مردم آزادی و زندگی سربلند می خواهند.

در پایان به شما جناب منتظری می گویم که زمان رنسانس ایران فرا رسیده است.

بهتر است آنرا پذیرید و این شاخه و آن شاخه نپرید

مردم ایران از خیلی وقت پیش انتظار درگیری میان ولی فقیه ها یا بقول شما

ولایت فقیه و ولایت نظامی را می کشیدند. این قائده بازی قدرت و غارت است

پاینده ایران و فرهنگ سرفراز باستانی آن

نیک جعفرزاده سه شنبه 24 شهريور 1388 /