هادی خرسندی
- وطن علاف چاه جمکران شد
- خرافاتش کران تا بیکران شد
ز فرط ناامیدی خلق محروم - چنین با سر به چاه جمکران شد
به او گفتند آقا در ته چاه - چراغ خانهی مستضعفان شد
به او گفتند هرکس آنطرفها - شبی خوابید، صبحش کامران شد
نه تبعیض و نه پارتیبازی آنجاست - که حضرت بیخیال این و آن شد
اگر زخمی کسی هرجای خود داشت - سحر با دست حضرت پانسمان شد
اگر از گوش چپ دلخور کسی بود - سحر در تیم خود دروازهبان شد
اگر آواز اکبر را کسی خواست - سحرگه عازم گلپایگان شد
کسی گر شعر سیمین را طلب کرد - سحرگه رهسپار بهبهان شد
سر شب گر کسی تونل هوس کرد - سحرگاهان مقیم کندوان شد
کسی گر خنده زد بر این کرامات - خدا با او همیشه سرگران شد
نه تنها که خدا با او چپ افتاد - که حضرت هم به یارو بدگمان شد
حقیقت دارد اینهائی که گفتم - که چندین بار حضرت امتحان شد
یکی، شب یک شتر از حضرتش خواست - سحرگه صد شتر را ساربان شد
شبی خوابید آنجا یکنفر لال - سحرگه صاحب ششتا زبان شد
یکی از فرط چاقی غصه میخورد - سحر یک تکه پوست و استخوان شد
یکی را بود رخوت در مثانه - سحر ادرار او هرسو روان شد
پشیمان شد ز سرقت یکنفر دزد - شبش خوابید و صبحش پاسبان شد
یکی شب قاطرش را بست آنجا - سحرگه قاطر او مادیان شد
یکی هم چونکه نیت کرد برعکس - بجای بنز، پیکانش ژیان شد
یکی حاج اصغرآقا منشیاش بود - سحر سکرتر او ارغوان شد
یکی زن داشت با همسایهی هیز - سحر همسایهی او ناتوان شد
یکی را عضو مردی بود باریک - سحرگه در کلفتی استکان شد
یکی از کوچکیی بیضه نالید - سحرگه بیضههایش دنبلان شد
یکی از حیث جنسی ناتوان بود - سحر زحمتده ِ اطرافیان شد
ز چاه جمکران هرکس مدد خواست - نیازش داده شد، بختش جوان شد
اگر اینها دروغین بود و واهی - حقیقت نیز یک قدری عیان شد:
یکی بیرق که خرچنگی بر آن بود - هماورد درفش کاویان شد
از اینهم حیرتآورتر، خلایق - که هر عمامه، یک تاج کیان شد
«خلایق هرچه لایق»، باورم نیست - در آنجا که جفا با مردمان شد
جفا با مردمان از سوی شیخان - به نام حضرت صاحبزمان شد
تقاضاها، بجز این چند مورد - تمامش از برای آب و نان شد
بپرس از خلق نادان و گرسنه - چنین، تحمیق تا کی میتوان شد
بگو پرهیز باید از خرافات - که عمری مایهی رنج و زیان شد
بگو کافر شوید از مذهب جهل - که بهر شیخ و ملا خود دکان شد
- بگو آقایتان در چاه نفت است
- که چاه جمکران تقلید از آن شد
خوشا کز حرف هادی بل بگیرید - مراد از حضرت پترول بگیرید
|