Saturday, December 12, 2009

تصاوير قبر تخريب شده شاملو شاعر بزرگ ازادي بدست مزدوران جمهوري اسلامي _ اهريمن خانه ات ويران باد








دهانت را میبویند
مبادا گفته باشی دوستت دارم
دلت را میپویند
مبادا شعله ای در آن نهان باشد

روزگار غریبیست نازنین

وعشق را کنار تیرک راهبند تازیانه میزنند

عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد

روزگار غریبیست نازنین

ودراین بن بست کج و پیچ سرما
آتش را به سرخ بار سرود و شعرفروزان میدارند
به اندیشیدن خطر مکن
روزگار غریبیست

آنکه بر در میزند شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد

دهانت را میبویند
مبادا گفته باشی دوستت دارم
دلت را میپویند
مبادا شعله ای در آن نهان باشد

روزگار غریبی ست نازنین

نور را درپستوی خانه نهان باید کرد
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد

بام بام
بام بام بام
بام بام بام بام بام بام

آنک قصابانند برگذرگاهها مستقر
با کنده و ساتوری خون آلود
وتبسم را بر لبها جراحی میکنند
و ترانه را بر دهان

کباب قناری بر آتش سوسن و یاس
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد

ابلیس مغرور مست
شور عزای ما را بر سفره نشسته است
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد

خدای را درپستوی خانه نهان باید کرد
روزگار غریبی ست نازنین


-------
احمد شاملو:من‌ نمى‌گویم‌ توده‌ى‌ ملت‌ ما قاصراست‌ یا مقصر، ولی تاریخ‌ ما نشان‌ مى‌دهد که‌ این‌ توده‌ حافظه‌ى‌ تاریخی‌ ندارد. حافظه‌ى‌ دست‌جمعى‌ ندارد
من‌ نمى‌گویم‌ توده‌ى‌ ملت‌ ما قاصراست‌ یا مقصر، ولی تاریخ‌ ما نشان‌ مى‌دهد که‌ این‌ توده‌ حافظه‌ى‌ تاریخی‌ ندارد. حافظه‌ى‌ دست‌جمعى‌ ندارد، هیچ‌گاه‌ از تجربیات‌ عینی اجتماعی‌اش‌ چيزى‌ نیاموخته‌ و هیچ‌گاه‌ از آن‌ بهره‌‌ای نگرفته‌ است‌ و درنتیجه‌ هر جا کارد به‌ استخوانش‌ رسیده‌، به‌ پهلو غلتیده‌، از ابتذالی‌ به‌ ابتذال‌ دیگر ـ و این‌ حرکت‌ عرضى‌ را حرکتى‌ درجهت‌ پیشرفت‌ انگاشته‌، خودش‌ را فریفته