Friday, October 17, 2008

حقیقت همیشه پشت ابر نمیمونه


گزارش تحقيقي:
سياستهاي امريكا بر عليه شاه زمينه انقلاب اسلامي را پديد آورد
به گزارش لوس آنجلس تايمز ، يك گزارش تحقيقي جديد مبني بر پرونده هاي محرمانه اي كه اخيرا توسط دولت امريكا قابل دسترسي محققين گشته اند ميگويد سازمانهاي جاسوسي دولتهاي «ريچارد نيكسون» و «جرالد فورد»، دو رئيس جمهور امريكا در اخرين سالهاي دولت شاه ، به اين دليل كه از موضع گيري هاي شاه در دفاع وي از افزايش قيمت نفت نگران بودند موجبات شكست حكومت وي را فراهم كردند، شكستي كه نهايتا مترادف با شكل گيري و پيروزي انقلاب اسلامي گرديد.
طبق مقاله تحقيقي كه در مجله آكادميك «ژورنال خاور ميانه The Middle East Journal » به چاپ رسيده است، دو دولت جمهوري خواه نيكسون و فورد از پافشاري محمد رضا شاه پهلوي بر بالا رفتن قيمت نفت بسيار نگران و ناراحت بودند . اين گزارش كه بر اساس نتايج دو سال كار تحقيقي توسط اقاي «اندرو اسكات كوپر Andrew Scott Cooper» در باره نقش سياستمداران كاخ سفيد در سقوط شاه ايران، و با استفاده از اسنادي كه اخيرا از كلاسه بندي "محرمانه" خارج شده اند تهيه شده است، نشان ميدهد كه سياستمداران وقت در واشنگتن، از جمله آقاي «دونالد رامسفلد»، كه در آن سالها از مشاوران ارشد پرزيدنت «جرالد فورد» بود، سياست تضعيف و كار شكني سنگيني در برابر رژيم شاه را با هدف مجبور كردن وي به قبول قيمت پائينتري براي نفت در پيش گرفته بودند، اگرچه كساني همچون اقاي «هنري كيسينجر» بارها اخطار داده بودند كه اين برنامه ها ميتواند منجر به روي كار آمدن «يك رژيم افراطي» در ايران گردد.

تاريخ دانان و تحليلگران معمولا اينطور انديشيده اند كه دولت دموكرات «جيمي كارتر» با برخوردهاي اشتباه خود ايران، اين دوست ديرينه امريكا را به يك دشمن اصلي امريكا در منطقه خاور ميانه تبديل كرد. اما جزئيات مدارك جديدي كه اين گزارش ارائه داده است‌ حاكي از آن هستند كه در حقيقت اين دو دولت جمهوري خواه قبل از كارتر بوده اند كه نه تنها موجبات سقوط شاه را فراهم كرده اند، بلكه برنامه هايي نيز براي تغيير استراتژيك دراز مدت ياران منطقه اي خود در پيش داشتند، از جمله نزديكي بيشتر به دولت عربستان سعودي به عنوان ياور اصلي امريكا در منطقه خليج فارس.
در سال ۱۹۷۴، اقاي «ويليام سيمون»، وزير دارائي و سلطان انرژي در دولتهاي نيكسون و فورد، مستقيما شاه ايران را مسئول گران شدن قيمت نفت اعلام كرد و به دولت پيشنهاد كرد تا از معاملات اسلحه به عنوان اهرمي براي تحت فشار قرار دادن ايران استفاده كند. در پيغامي به پرزيدنت نيكسون، سيمون نوشت، «شاه و ونزوئلا سرحلقه قيمت نفت هستند» و از نيكسون تقاضاي تشديد فشار بر ايران را كرد.
در طي سالهاي بعد، «هنري كيسينجر» مدافع برخورد دوستانه تري با دولت ايران بود، دولتي كه به هر حال خود دولت امريكا ان را در سال ۱۹۵۳ توسط يك كودتاي نظامي به قدرت بازگردانده بود. كيسينجر از وضعيت غير قابل پيشگوئي در جامعه روز ايران مطلع بود. طبق اين گزارش، حتي در همان سال ۱۹۷۴ يك تحليل محرمانه سازمان سيا زنگ هاي خطر را به صدا در آورده بود و اعلام كرده بود كه اصلاحات اقتصادي بلند پروازانه شاه موجب برانگيختن برخوردهاي فرهنگي و تنشهاي طبقاتي در بطن جامعه ميگردد .
در اواخر سال ۱۹۷۶، شاه با مسائل مالي عميقي دست به گريبان بود و براي حل اين مسائل در پي آن بود كه اوپك را قانع كند تا قيمت نفت را تا حدود بيست و پنج درصد اضافه كند --تغييري كه كاملا در خلاف جهت منافع امريكا بود. در ماه دسامبر سال ۱۹۷۶ «جرالد فورد» رئيس جمهور وقت امريكا طي پيغامي از طريق «اردشير زاهدي»، سفير وقت ايران در واشنگتن، به شاه پيغام داد كه «هرگونه افزايش در قيمت نفت تاثير وخيمي بر ساختار مالي دنيا خواهد داشت».
اما از سوي ديگر، مقامات امريكائي، از جمله «ويليام سيمون» در همان زمان و پنهان از شاه، با مقامات سعودي به توافق رسيده بودند كه عربستان در مقابل حمايت نظامي و سياسي امريكا از رژيم آل سعود، به شاه از پشت خنجر بزند و قيمت نفت را پائين آورد. به اين ترتيب در يك حركت غافلگيرانه، عربستان در مقابل چشمان بهت زده شاه و ديگر اعضاي اوپك در كنفرانسي كه در دسامبر سال ۱۹۷۶ در «دوحه» تشكيل شده بود (يعني همان كنفرانسي كه شاه تصميم داشت در آن قيمت نفت را بالا ببرد)، اعلام كرد كه توليد نفت خود را از هشت ميليون و ششصد هزار بشكه در روز به يازده ميليون و ششصد هزار بشكه افزايش ميدهد، و به اين ترتيب قيمت نفت را به سقوط عميقي كشاند.
بعدها «هنري كيسينجر» در مورد اين اتفاق به «جرالد فورد» گفت، «افتخار اين اتفاقي كه در اوپك افتاد متعلق به دستگاه موفق ديپلماسي ماست! من بار ها گفته بودم كه نقش سعودي ها كليدي است»
اما اين موفقيت يك قرباني مهم داشت: ايران. سيستم اقتصادي شاه ايران كه از يكطرف پول خود را براي خريد اسلحه هاي امريكائي روانه بازارهاي امريكا كرده بود و از طرف ديگر در تعقيب برنامه هاي بلند پروازانه «تمدن بزرگ» با تزريق مقادير زيادي نقدينگي به بازار كشور را به نرخ تورم بالائي رسانده بود، قدرت تحمل سقوط قيمت نفت را نداشت. با اين ضربه، اقتصاد ايران به لبه پرتگاه رسيد، و شاه كه در كنفرانس اوپك شكست سختي از عربستان سعودي خورده بود براي جلوگيري از سقوط كامل اقتصاد كشور دست به دامن سختگيري هاي مالي شد كه به نوبه خود موجب بيكار شدن هزاران نفر در سرتاسر كشور ، شكسته شدن اعتماد سرمايه گذاران بازار، و به هراس افتادن طبقه متوسط گرديد. نابساماني اقتصادي و بيكاري سرسام آور به سرعت در كشور گسترده شد. هنوز يك سال هم از شكست سخت شاه در كنفرانس دوحه نگذشته بود كه اولين راه پيمائي هاي انقلابيون در خيابانهاي تهران به راه افتاده بود . .