Tuesday, August 25, 2009

از جنبش دمکراسی خواهی مردم دفاع کنید

از جنبش دمکراسی خواهی مردم دفاع کنید

کورش اعتمادی

در چهلمین روز از بزرگداشت جان باختگان جنبش دمکراسی خواهی مردم ایران پس از ًانتخابات ً 22 خرداد، گروه کثیری از شهروندان تهرانی ترجیح دادند علیرغم دعوت موسوی و کروبی به بهشت زهرا جهت فاتحه خوانی در شهرباقی بمانند تا در صفوفی گسترده تراعتراضات خود علیه رژیم را به پیش برند. شعارهای مردم در پایتخت اینبار با جهت گیریهای سیاسی مشخص اما متفاوت تر نسبت گذشته، بر خلاف شعارهای هواداران آقایان موسوی و کروبی در بهشت زهرا، آشکارا موجودیت نظام و شأن سیاسی رهبر را هدف قرار داده بودند. طنین رساء شعار ًاستقلال، آزادی، جمهوری ایرانیً در نقاط مختلف پایتخت همگان را به یکباره غافلگیر کرد، بویژه بسیاری از ً خبرگان سیاسی ً را که تا این لحظه مانع طرح مطالبات سیاسی میشوند که نفی کامل حاکمیت ولائی را خواستار میباشند. اما شعارها در بهشت زهرا حول و حوش حمایت از میرحسین موسوی و خواستهای سیاسی او سر داده میشد که سمت و سوی آنها بیشترمحدود کردن جنبش اعتراضی مردم درحیطه اقتدارقانون اساسی جمهوری اسلامی و نظم سیاسی موجود میبود. پیش از آنهم آقای موسوی به هواداران خود در داخل و خارج از کشور گوشزد کرده بود که مراقب شعارهای ساختارشکنانه باشند که به صفوف مطالبات سیاسی مردم راه نیابند تا اساس نظام اسلامی به چالش گرفته شود. بدین خاطر او روز پس از برگزاری نخستین مراسم چهلمین روز کشته شدگان قیام مردم نسبت به شعار شهروندان پایتخت که خودجوش برای نخستین بار خواستار برپایی ًجمهوری ایرانی ً بودند عکس العمل نشان میدهد و بار دیگر تأکید میورزد: ً شعارهایی مورد حمایت است که فراتر از قانون اساسی نرود و خواسته مردم دفاع از جمهوریت نظام در کنار اسلامیت آن است و شعار جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد در بیان این جنبه از مطالبات آنان نقش راهبردی دارد (11 مرداد 1338 برابر با 2 آگوست 2009).

از پیش هم این انتظار میرفت که خواستهای مردم در این جنبش اعتراضی محصور در چارچوب شعارهای جناح ًاصلاح طلبً حکومت برهبری آقایان موسوی و کروبی باقی نمانند. و این روشن بود مردم بپاخاسته در ادامه مبارزات خود نفی کامل این حاکمیت دینی را خواستار شوند. این چرخش سیاسی در شعارها بیانگر این واقعیت است که مردم بقاء و تداوم این حاکمیت دینی را نمی خواهند و زمانه آنرا پایان یافته میدانند. با نگرشی عمیق تربه مجموعه شعارها و خواستهای سیاسی مردم درروزهای اخیر شاهد هستیم این جنبش بزرگ اجتماعی در دو سوی متفاوت به پیش میرود. جنبش سبزی که حول و حوش مطالبات سیاسی آقایان موسوی و کروبی راهبری میشود که به قانون اساسی رژیم اسلامی پایبند هستند و در مقابل خیل میلیونی شهروندان معترض که هیچ منافع سیاسی و اقتصادی در چارچوب حکومت برای خود قائل نیستند و خواستار تغییرات بنیادی در ساختارهای سیاسی و اجتماعی در ایران هستند. از دیگر موارد اختلاف جنبش سبز آقایان موسوی و کروبی با جنبش عمومی مردم؛ مسئله سازماندهی و راهبری دو گانه این حرکتهای اعتراضی در داخل و خارج از کشور است. جنبش اعتراضی مردم بر خلاف جنبش سبز آقایان موسوی و کروبی فاقد انسجام و هسته رهبری است. مردم در دسته های پراکنده به خیابانها آمده علیه موجودیت کل نظام شعار میدهند و گاه با توجه به طرح مطالبات حداکثر و ساختار شکنانه خود ازسوی موسوی و ًاصلاح طلبان ً داخلی و خارجی مورد انتقاد قرار میگیرند .

وضعیت جنبش اعتراضی مردم در خارج از کشورهم بی شباهت با داخل نیست. از پیش طرفداران ً اصلاحات ً و هواداران جنبش سبز آقای موسوی در خارج از کشور تحت عنوان ًجامعه حقوق بشر ً تلاش میورزند نخست با یک رنگ برشمردن این جنبش و حذف دیگر رنگ ها سمت و سوی اعتراضات مردم در برون مرز را بسود جناح بازنده ًانتخابات ً که همیشه خود را بخشی از حاکمیت دانسته هدایت کنند. آنها با ترفندهای بسیار ناشیانه و ساده اندیشانه کوشش میکنند با طرح شعارهای سیاسی مشخص تحت نام مطالبات ًحقوق بشری ً، جنبش اعتراضی مردم در خارج از کشور را بسود جناح موسوی و جنبش سبز او راهبری کنند. این سئوال همیشه مطرح است زمانیکه این دستجات کوشش میورزند تحت نام ًحقوق بشر ً یک سری خواستهای سیاسی مشخصی را بسود آقایان موسوی و کروبی مطرح کنند، پس چه اصراری است خود را ًمبارزین حقوق بشر ً و یا کوشندگان ًجنبش مدنی ً معرفی کنند؟! چرا که جهت گیریهای شعارهای آنها کاملا ً سیاسی است نه مدنی و ًحقوق بشری ً. از جمله اینکه: ما ًجنبش اهل حقوق بشر ً از دول غربی میخواهیم؛ ًدولت احمدی نژاد را به رسمیت نشناسند ً و ما نیز ًخواهان انتخابات آزاد در ایران تحت نظارت سازمان ملل متحد هستیم ً. و یا در برخی موارد تعدادی ازهمین تدارکچی های گروه های ًاصلاح طلب ً داخلی خواستار ًنفی استبداد دینی در ایران ً هستند. بعبارتی دیگر این گروه ها با طرح چنین خواست سیاسی قصد دارند به افکار عمومی تفهیم کنند نوعی از حاکمیت دینی وجود دارد که غیر استبدادی است و نمایندگان سیاسی این نظام سیاسی همان جریانات گوناگون ًملی و مذهبی ً در داخل کشور هستند. پدیده جدید در ًعلم سیاست ً که هرگز جهان سیاست نظیر آنرا بخود ندیده است

زیاد هم نباید از تناقض گویی های این افراد تعجب کنیم. اینها هشت سال در دوران ًسردار سازندگی ً هاشمی رفسنجانی و هشت سال هم در دوران سیادت ًسردار اصلاحات ً محمد خاتمی، خود و مردم را درگیر مباحثی بی پایه و اساسی کرده بودند که نتیجه اش شد دولت احمدی نژاد و حاکمیت سیاه سپاه پاسداران بر کشور. امروزهم پس از آنهمه سالها جار وجنجالهای بی ثمر این گروه مجددا ً یقه کش گروهی دیگر از همان ًاصلاح طلبان ً حکومتی شده اند که خود در طی 30 سال بخشی از این حاکمیت سیاه برشمرده میشوند، بویژه اینکه گفته شد این گروه همان خط امامی های سابق در دوران خمینی بودند که همیشه از مسئولین حکومت میخواستند نسبت به مخالفین با شدت عمل بیشتر برخورد کنند

دفاع از ًانتخابات آزاد زیر نظر سازمان ملل متحد ً آنهم در جمهوری اسلامی ترفند ساده انگارانه است که بی شباهت با پروژه هاشمی رفسنجانی در سالهای گذشته نیست که قصد داشت با بر سر کار گذاشتن اپوزیسیون در داخل و خارج کشور، آنها و مردم را برای برگزاری یک رفراندوم قلابی به پای صندوفهای رأی بکشاند تا با اجرای طرح این نمایش مضحک ( ًانتخابات آزاد ً) مهر تأیید و تثبیت رژیم اسلامی را یکبار دیگر به رخ جهانیان بکشاند. این ساده اندیشی محض است پس 30 سال زندگی در جمهوری اسلامی و پس از آنهمه کشتار دگراندیش و سرکوب وسیع جامعه مدنی هنوز عده ای خوش خیال در اندیشه برگزاری ًانتخابات آزاد ً آنهم در چارچوب نظام جمهوری اسلامی هستند. بنظر نمیرسد که اینبار مردم پذیرای اینهمه فریبکاری را داشته باشند. در شرایط کنونی مردم پا بمیدان گذاشته اند و مصمم هستند بنیاد جمهوری اسلامی را درهم کوبند. بی شک این پیکار تاریخی پا به مرحله ای گذاشته است که دیگر راه بازگشت به عقب ندارد. ایستگاه بعدی نفی و نابودی جمهوری اسلامی است. طرح شعار ًجمهوری ایرانی ً اگرخواستی گنگ و ناروشن است، اما در مفهوم واقعی اش بدین معنا است مردم خواستار نفی کامل جمهوری اسلامی شده اند.

اما علیرغم همهء تلاطمات اجتماعی که امروزجامعه ما با آن دست به گریبان است میبایست به یک واقعیت دردناک اعتراف کرد. آنهم بخش بزرگی از جامعه شهروندی ایران است که دلیرانه بپاخاسته و خواستار نابودی جمهوری اسلامی است، ولی فاقد تشکیلات و سازمان رهبری است. ضعف رهبری و عدم سازمانیافتگی مبارزات مردم منجر به ناکامی و یأس بیشتر مردم در مبارزات خود علیه رژیم اسلامی خواهد شد. جنبش سبز آقای موسوی که کماکان خواستار مبارزه در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی است از جنبش مردم که خواهان عبور از جمهوری اسلامی است فاصله عمیقی گرفته است. مردم شجاعانه به خیابانها آمده اند و موجودیت نظام را به چالش گرفته اند. در برون مرز هم گروههای مشخصی قصد دارند اجازه ندهند اعتراضات مردم فراتر از جنبش سبز آقایان موسوی و کروبی گامی به پیش بردارند. پراکندگی اپوزیسیون مترقی در امر سازماندهی مبارزات مردم علیه رژیم اسلامی این فرصت را به این دستجات اپورتنیست ً اصلاح طلب ً خواهد داد تا همچون سالهای پیشین عبور از جمهوری اسلامی را اشتباه بزرگی قلمداد کنند. آنها بخوبی میدانند اگر جمهوری اسلامی برود آنها هم میبایست با این موج بروند. 30 سال جنایت علیه بشریت هیچ اعتبار سیاسی و اجتماعی برای همهء آنهایی که 30 سال به توجیه این جنایت پرداخته اند نخواهد گذاشت که گستردگی آن در تاریخ بشری بی مثال است


25 آگوست 2009
استهکلم
Koroush_etemadi@hotmail.com