Monday, August 31, 2009

بازدیدی در ساختار سازمانی نیروهای مخالف رژیم


با در نظر گرفتن واپسین رویدادهای کشور که آغاز انقلاب و پایان رژیم را با خود به همراه خواهد داشت بایسته است که نیروهای مخالف رژیم - که باورمند به جدایی دین از سیاست و دموکراسی هستند - بازدیدی به اندامهای تشکیلاتی و ساختار‌های خود داشته باشند.
به تازگی چند تن از جوانان جبهه ملی‌ ایران استعفای خود را از این سازمان اعلام کردند.
بخشی از این استعفا نامه به این گونه است
"هر گاه جبهه ملی ايران به واسطه خطر پذيری جوانان آن با موضع گيری و اعتراض به شرايط موجود سياسی حرکتی مثبت و سازنده را در پيش می گيرد با مانعی بزرگ از درون جبهه ملی ايران مواجه می گردد و با تکذيبيه های پی درپی تشکيلات ، جبهه ملی ايران را از هرنوع تحرک و پويايی باز می دارد و از هر نوع حرکت مثبت اجتماعی و سياسی توسط جبهه ملی ايران اعلام برائت می کنند به شکلی که از زحمت نيروهای امنيتی می کاهند .......
ما با اعتقاد کامل و پايبندی به منشور جبهه ملی ايران اعتقاد داريم که اين جبهه در حال حاضر توان انجام رسالت تاريخی خود در جهت حفظ منافع ملی ندارد و از اين روست که در چنين شرايط خطير ميهنی ،بايد نيروی خود را صرف خنثی ساختن توطئه از ما بهتران نمايد تشبيه آنان به مکی ،بقايی و حائری زاده منصفانه نيست،چرا که برخی از آنان چون مکی در برهه ای کارهای مثبتی برای جبهه ملی ايران انجام داده اند،اما اين باند همواره به اين جبهه لطمه زده است و ديگر آن که ،آنان مردانه از جبهه ملی ايران بريدند و آشکارا به مخالفت بر خاستند،اما دشمنان خانگی موريانه وار بر آنند تا اين بنای شکوه مند تاريخی را متلاشی سازند."
در جوّی که اشغال گران برای سرکوب این میهن پرستان لحظه ای بیکار ننشستند این جوانان با در نظر گرفتن رسالت تاریخی و منافع ملی‌ از درون دل‌ دشمن چنین اعلامیه صادر میکنند.در این روزگار تاریخی داشتن بینش و وجدان سیاسی سرنوشت ساز است و نداشتن آن یک فاجعه که نمونهٔ آن‌ مصاحبه‌ای با داریوش همایون است که به نا چار چندین بار خواندم، تا مطمئن شوم که مصاحبه با داریوش همایون از حزب مشروطه است و نه از ستاد تبلیغاتی رژیم
در این مصاحبه داریوش همایون که گویا در پائیز زندگی‌ هم از رسالت تاریخی‌ و منافع ملی‌ بویی نبرده، سخن از این است که "حفظ نظام اکنون گزینه‌ای واقعگرایانه است".!!

بدون این که وارد بحث در مورد کم و کاست داشتن این گفتگو بشوم تنها به این بسنده می‌کنم که در پرسش خبر نگار که می‌خواهد بداند که چگونه به امید سرکردگان سران جمهوری اسلامی می شود به سوی سکولاریسم و دموکراسی رفت خود از پاسخی قانع کننده باز می ماند
داریوش همایون به این امید هست که جنبش مردمی ایران کمی‌ از شتاب خود به سوی آزادی و دموکراسی بکاهد تا شاید از ترس عوامل جمهوری اسلامی کاسته شود و آنها به این جنبش بپیوندند، البته این سخنان برای دوستانی که با کارهای سرکار داریوش همایون آشنایی دارند تازگی ندارد. محمد خاتمی نیز یکی‌ از کسانی بود که افتخار حمایت بی‌ چون و چرای داریوش همایون را داشتند. آنچه روشن است داریوش همایون امیدوار است که جنبش مردمی بگونه‌ای پیش رود که ابزار حکومتی احساس خطر نکند تا شاید ابزار حکومت به فکر نابودی دستی‌ که نانش را می دهد بی افتند که با اندیشه سالم همخوانی ندارد زیرا با ابزار حکومتی به جنگ یک حکومت نمی‌شود رفت .

در پایان مصاحبه نیز سخنی از دین ستیزی به میان میاورد که درونمایهٔ آن روشن نیست. از دیدگاه میهن پرستان روشن گری و آگاه کردن ایرانی‌ از ریشه و فرهنگ خود کار والایی است که با رسالت تاریخی‌ و منافع ملی‌ همخوانی دارد و هیچ پیوندی با ستیز ندارد گفتنی است که وجود جمهوری اسلامی با تمام بهائ سنگینی‌ که برای ملت و مملکت دارد از یک سؤ به نفع ملت بود زیرا یک بیداری و آگاهی‌ در میان مردم پدید آمد که کور کورانه هیچ دینی را نپذیرد. دینی که هم از سوی این رژیم و هم از سوی رژیم پهلوی با عوام فریبی و دروغ به خورد این مردم دادند. البته بودند و هستند کسانی مانند کسروی،آریامنش،آله دالفک و فولادوند که با ایستادگی و روشن گری آموختند که اگر قرار است به دینی باورمند باشیم بهتر است که دربارهٔ آن‌ بدانیم و سپس با دیده ی باز تصمیم بگیریم. شور بختانه دکان داران دین که تنها سرکردگان این رژیم نیستند بلکه کسانی‌ هم که در زیر قانون اساسی‌ پهلوی خدمت می کردند و از آن سود می‌بردند هنوز هم دست از دکان داری بر نداشته و به عوام فریبی مشغولند. فراموش نکنیم که در قانون اساسی‌ دوران پهلوی ۵ آخوند باورمند اثنی عشری بودند که دکان داران دین را حفاظت و خرسند می کردند.داریوش همایون نیز فراورده ای است از آن دوران، از این روست که ایشان بیشرمانه به تبلیغات دینی و عوام فریبی ادامه می دهد

آنچه روشن است خیزش مردم به پیش خواهد رفت و رژیم اسلامی نیز در آغاز پایان خود می‌باشد. و جدایی دین از سیاست نیز خواسته این مردم است. به دور از این که همایون‌ها یا خامنه ای ها چه اسلامی با چه رنگی‌ بخواهند ، آنچه مهم است در آینده همکاری نیروهای سکولار و دمکرات برای بازسازی میهن است
آنچه امروز باید انجام شود دور ریختن عوامل خائن و گمراه می باشد.کاری که جوانان جبهه ملی ایران‌ آغاز کردند.
به راستی‌ امید آن‌ است که در حزب مشروطه نیز باشند فرهیختگانی که به دور از عوام فریبی و دکانداری دین به رسالت تاریخی‌ و منافع ملی‌ بیندیشند و همواره جای امید است که شهامت را از جوانان در ایران یاد بگیرند و در این رسالت تاریخی‌ با مردم ایران همگام باشند
اگر این گروه از چنین فرزندانی تهی است شرکت حزب مشروطه در چهارچوب کنونی جمهوری اسلامی به عنوان یک حزب اصلاح طلب گزینه ی شایسته تر و جدی تری برای ایشان می باشد
استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی
مرگ بر جمهوری اسلامی
پاینده ایران
مانی آریامند از حزب مرزپرگهر

-----------------------



http://news.gooya.com/politics/archives/2009/08/092457.php
حفظ نظام اکنون گزینه ای واقعگرایانه است، گفتگوی نشريه تلاش با داريوش همايون