Thursday, August 27, 2009

چگونگی اعمال شکنجه و تجاوز در زندانهای جمهوری اسلامی

چگونگی اعمال شکنجه و تجاوز در زندانهای جمهوری اسلامی


به عنوان یک پرسنل گمنام بازداشتگاههای ایران و با اعلام اینکه ما هم دارای خانواده میباشیم و نقل مطالب مربوط به شکنجه و تجاوز به زندانیان توسط ماموران موجبات آبروی ما را نزد همسر و فرزند فراهم آورده، موارد زیر را از عملکرد حقیقی حکومت افشا مینمایم

بیشتر جرایم، مجازاتها و تجاوزات وحشیانه در داخل زندانها توسط زندانیان سابقه دار به کار گرفته شده به صورت مستقیم و یا حتی غیر آگاهانه لیکن با اطلاع کامل ناظرین به انجام میرسد. استفاده از این روشهای ناجوانمردانه سالهاست که در زندانهای کشور مرسوم میباشد و فشارهای مورد نظر حکومت، توسط افراد به اصطلاح عادی و هم بند و هم سلولیها به انجام میرسد تا حتی در صورت افشا، مامورین مورد اتهام قرار نگیرند و موارد به صورت حوادث غیر عمدی و اتفاقی قلمداد شوند در صورتیکه قریب به اتفاق کارکنان و مسوولین و ناظرین زندانها بارها و بارها حداقل درد دل و التماسهای به خصوص نوجوانها و دانشجویان را شنیده و خود من بارها تحت تاثیر و گریستن قرار گرفته ام. لیکن چه کنیم که جرات افشا و مقاومت نداریم و به نوعی محکوم به خدمت در اینجا میباشیم. یک بارشخصا شاهد بودم نوجوانی حدود 19 ساله که سه شب هم سلول عده ای اراذل و سابقه دار شده بود با التماس و گریه مرگ خود را میخواست و میگفت :" کاش هرگز آزاد نشوم و همینجا بمیرم که آبرویی برایم نمانده این وحشیها شبها من را دست به دست میگردانند و به وحشیانه ترین روشها مورد تجاوز قرار میدهند یعنی شما نمیدانید اگر هم نمیدانستید ترا به خدا حداقل از امشب دیگران را به اینجا نفرستید " پس از چند روز با فرستادن امثال این نوجوان میان همقطاران خود موجبات نقل مطالب توسط او برای سایرین و تن دادن آنها به انواع اعترافات و همکاریها فراهم میشد. در مورد دختران نیز شرایط هم مشابه و هم متفاوت است. که ضمن حضور زنان با سابقه و بد رفتار درکنار دختران معصوم که تاکنون جز آغوش خانواده خود را تجربه نکرده اند یا پس ازخوراندن داروهای روانگردان، تحریک کننده و خواب آور انتقال به مثلا انفرادی یا برای بازجویی، ملاقات خانواده ، وکیل یا مددکاری زندان و در حقیقت تجاوز به آنها صورت میگیرد. در مورد دختران یکی از روشهای دیگر که خارج از بازداشتگاهها صورت میگیرد طرح ربوده شدن به جای دستگیری میباشد که پس از حبس و اعمال تجاوز توسط افراد ناشناس روزی جسد آنها پیدا میشود و یا با انبوهی از خطرات زجر آور و کشنده که عملا امکان ادامه هرنوع فعالیت مدنی و سیاسی از وی سلب شده باشد در منطقه ای رها میگردد که از چگونگی مورد اخر به جهت خارج بودن از حیطه شغلی کاملا بی اطلاع هستم و بخشی از شنیده ها میباشد

پخش و ایجاد شرایط استعمال مواد مخدر و داروهای روانگردان و فراهم نمودن زمینه اعتیاد بازداشتیان نیز توسط افراد با سابقه و البته تحت نظارت غیر مستقیم ناظرین به انجام میرسد که توضیح آن شاید به چاپ چند جلد کتاب نیاز داشته باشد

یکی دیگر از روشها آنست که به مجروحان و صدمه دیدگان ناشی از شکنجه های فیزیکی در زمان به اصطلاح درمان در بهداری همزمان با تزریق مسکن، امپولی که موجب جلوگیری از دفع ارادی ادرار میشود تزریق میکنند که فقط پزشکان و متخصصین و گرفتار شدگان میتوانند شرایط درد و عذاب ناشی از این مورد را وصف نمایند که زندانی در این شرایط برای هر اقرار و اعتراف و همکاری به شرط درمان و زدن سوند ادراری تسلیم خواهد شد بدون اینکه بداند بانی مشکل کیست ضمن اینکه این مورد دارای آثار فیزیکی اعمال جراحت و شکنجه نیست و به عنوان بیماری و اختلال ناشی از استرس و ترس احتمالی قلمداد میگردد

استفاده از باتوم، بطری و بسیاری وسایل دیگر برای آزار جنسی، الزام به خوردن مدفوع و ادرار، ادرار کردن روی زندانی، ضربات وحشیانه به دستگاه تناسلی و ....

امکان افشای بسیاری از موارد در این مختصر وجود ندارد فقط قصد این بود که مردم بدانند غالب شکنجه ها و آسیبها و تجاوزات طوری طراحی و اجرا میشوند که زندانی هرگز مجریان و عاملان واقعی جنایت را نشناسد تا حتی اگرجرات پذیرش به اصطلاح آبروریزی و نقل و افشای موارد را کرد از آنها به عنوان حوادث و پست بودن هم سلولیا و غیره و غیره در میان توهمات و ابهامات و فشارها و خاطرات روحی دردناک یاد کند و از نظر روانی تا آخر عمر تحت فشار و مواجه با پرسشهای بی پاسخ باشد

لازم به ذکر است بسیاری از زندانیان که تحت شکنجه به قتل رسیدند به خاطر ترس حکومت از مشاهده اجساد و جراحات آنها و جلوگیری از افشای موارد و برگزاری مراسم و غیره همچنان در سردخانه هستند یا اجسادی که به نوعی آش و لاش شده بودند به صورت مخفیانه دفن شده اند. در حالیکه خانواده ها منتظر ملاقات و یا پیدا کردن اثری از آنها میباشند وجهت بازگشت سلامت یا تحویل جسد تهدید به سکوت شده اند و که البته احتمالا پس از آرام شدن اوضاع تحویل خواهند شد یا فقط شاید محل دفن آنها اعلام گردد