آرش صبحی
وقتی رهبرحکومتی باصطلاح با اقتداربا پسوند اسلامی میترسد. وقتی رهبربهراس افتاده یک نظام سیاسی بکلی نامشروع و خون آشام درمراسم تنفیذ بی رنگ ورو وسراسر آبروریزی ومملو از تقلب وریا آنقدرجسارت وبی باکی درخود احساس میکند که قیام نوین ملت ایران را بحرکتی کمدی، وماهیت آنرا به کاریکاتوری مشابه قیام کورکورانه ومخرب وسراسردروغین مردم درسال 1357 برمیشمرد ودرعین حال خود میداند که از غریو فریاد مردم ایران خاصه جوانان این سرزمین اهورائی بهراس افتاده، بدیهیست که باید فراموش کارهم بشود. آنانیکه وقایع پیش وپس ازوقوع انقلاب 57 وپیامدهای ویرانگر آنرا دیده اند، بویژه آندسته از آفرادی که یار ومدکار وهمراه آن قیام ورهبرانش بودند، بایدکه نه، وظیفه ای بس سنگین وتاریخی بردوش دارند که تاریخ را درحد بضاعت شان بازگونمایند تا آقای خامنه ای و اطرافیان ایشان بخود اجازه ندهند که هرآنچه دلشان میخواهد بگویند وبرزبان آورند. البته قضاوت نهائی باتاریخ خواهد بود، ولی آنچه که امروز در حال وقوع است تاپیوستن نهائی به تاریخ راه درازی درپیش دارد، وبهمین دلیل است که نباید اجازه داد که واقعیات دیروزکه تبعات مخرب آن نزدیک به سه نسل این کشور را به نابودی کشاند وفرهنگ هجرت وغربت نشینی رابه عنوان یک اصل شناخته شده وگریزناپذیر فرارروی یک ملت قرار داد از میان برود ومسببین ومتولیان آن به این سادگی از محضر تاریخ خود را تبرئه نمایند. وقتی آقای خامنه ای آنچه که امروزدرکشورجریان دارد را یک کاریکاتوراز یک حادثه مقبول وسازنده جلوه گرمینماید، درحالیکه نسلهای دهه 30 - 40 – 50 حتی بخشی از نسل دهه 60بخوبی میدانند که آن انقلاب ورهبریش چه برسر این ملک وملت آورده وچه فجایعی را رقم زد، باید که درمقابل چنین تشبیهات جعلی و دروغینی لب بگفتار بگشایند تا نسل جوان آگاهانه وهوشمندانه دریابد که چه میکند وچه باید بکند
چگونه قابل باورومتصوراست که جریان پخته وقوام یافته وهزینه داده ای ای که امروز سراسر کشوررادربرگرفته وشعارهای آن بروشنی حکایت از خواست ومطالباتش دارد، ومیداند که چه چیزرا نمیخواهد، وچه چیزرامیخواهد، کاریکاتوری باشد ازجریان وانقلابی که ازهمان ابتدا باشعارهای دروغین شکل گرفت، میدانست چه چیزرا میخواهد حذف کند، اما اصلا وابدا نمیدانست ودرنیافته بود که چه تحفه ای جایگزین نهاد ونماد وتشکیلات حذف شده خواهد شد. شعارهای دروغین وتوخالی استقلال – آزادی که بعدها جمهوری اسلامی هم بدان افزوده شد، چنان شورو هیجانی براه انداخته بود که هرگونه شعور ودرایت وفهم فردی وجمعی درمقابل آن قربانی میشد. نتیجه آن شد که امروز وبعد از سی سال واندی روبروی ملت قراردارد. ملتی که امروز هم میداند چه میخواهد. وهم میداند که چه چیزرا نمیخواهد.
اگرازمنظرآقای خامنه ای هیجان وبلوای کور، وحرکت کمیک وویرانگر بهمن 57 یک واقعیت نجات بخش وسازنده درحیات سیاسی اجتماعی– اقتصادی – فرهنگی – و... ملت ایران بوده باشد که ابدا چنین نبوده، وآنچه که امروزبصورت گردبادی ویرانگردر اقیانوس امواج مردمی براه افتاده وهرروز پرخروش تر تجلی پیدا میکند، وبا صراحت وروشنی تمامیت ساختارحکومت مملو از ظلم وجورایشان واعوان وانصارش را هدف گرفته، بزعم حضرتشان کاریکاتوری باشد شبیه به طوفان وتلاطم مخرب وبوی ناک 57که بجزرنج ودرد وبدبخنی برای مردم حاصلی دربر نداشته، بدا بحال ایشان که هنوزهم ازدرک واقعیات، وپند تاریخ عاجزمانده ومذبوحانه تلاش میکند تا شاید بتوانند با کشتار و خونریزی، یک کشتی طوفان گرفته وترک برداشته چندصدهزارتنی، ودرشرف غرق شدن را ازمیانه اقیانوس متلاطم با پارو به ساحل امن برساند!!! آیا ایشان فکرنمیکنند که عملشان بیش ازهرموضوع دیگری کمیک وکاریکاتور بنظر میرسد؟؟؟؟!!!
آقای خامنه ای وهم اندیشان ایشان باید به این باوررسیده باشند که دادگاههای فله ای متشکله، که تماما ومستقیما محصول اقدامات غلط ، ندانم کاری ، وقدرت طلبی بی حدوحصر وجاه طلبی ایشان ازیکسو، وچراغ سبزی که بهمراهان ویاران آدمکش وغارتگرشان درجای جای حوزه های قدرت، درپی اعلام نتیجه انتخابات دادند تا این بازیها را بصحنه بیاورند، ازهرکمیک وکاریکاتوری – کمیک ترو کاریکاتورتر بوده و بجزتشدید آبروباختگی برای ساختارقدرت رو بزوال شان چیزی درپی نخواهد داشت؟ ازسوگند های دروغین وتوخالی رئیس جمهورمنصوب ایشان که درمجلس شورای اسلامی ودرحضورمشتی بادمجان دورقاب چین وبله قربان گو قرائت گردید، که خود کاریکاتوری برتر و والاترازهرکاریکاتوری بوده وهست، درمیگذریم، چراکه بدلیل بی ارزش بودن محتوای چنین تلاشهای بیهوده وبچه گانه ای، حیف ازوقت وهزینه ای که صرف گفتن ونوشتن اینگونه بازیهای کودکانه ای بشود
غم انگیزتراینکه شما آقایان دستاربند میخواهید با تقلید کاریکاتورمآبانه ازقدرت اهریمنی رفیق ولادیمیر پوتین درروسیه و آن رفیق دیگردرچین کمونیست ورفیق دیگرتان درکره شمالی، حتی ریختن خون پسربچه 12 ساله چون علیرضا توسلی را مباح وکشتن پسرک 15 ساله آرمان استخریان درشیراز راحلال بشمارید تا بمانید. واین درحالیست که شما حضرات
ازسبز هراس دارید. ازسرخ هراس دارید. ازصدا می ترسید. ازسکوت هراس دارید. ازفریاد میترسید. ازتاریکی می هراسید، درحالیکه همه وجودتان تاریکی است. از روشنائی می ترسید. ازگفته هراسناکید. ازناگفته می ترسید. ازشعر می هراسید. ازشعار می ترسید . ازفکربیمناکید . ازنوشته همیشه خوف داشتید. ازنانوشته می هراسید . ازپرچم سه رنگ این سرزمین وآرم نیاکانی ما که همانا شیروخورشید بوده وخواهد بود، شب وروز نداشته اید
کاریکاتور اینست که شما از همه چیز در هراسید
وسئوال عمده اینست که : براستی چرا ما باید از شما واین قدرت کاریکاتوری و پوشالی و این همه هراسناک بودن بهراسیم؟؟؟؟؟؟
ایران – 17مرداد88
|