Saturday, August 1, 2009

کسی دیگر مانده که اعتراض کند!؟

سخنان مارتین نیه مولر را که حتما شنیده‌اید که می‌گوید
نخست کمونیست‌ها را گرفتند، من هیچ نگفتم، چون کمونیست نبودم
سپس سوسیال دموکرات‌ها را در بند کردند، باز من هیچ نگفتم، چون سوسیال دموکرات نبودم
آنگاه که اعضای سندیکاها را گرفتند، اعتراضی نکردم، من عضو سندیکا نبودم
یهودیان را گرفتند و من باز خاموش ماندم، چونکه یهودی نبودم
و سرانجام به سراغ من که آمدند، دیگر کسی نمانده بود که اعتراض کند
اینها که امروز در بیدادگاه حکومت متهم به براندازی مخملی شده‌اند شاید همان گروهی باشند که مصداق گفته‌های بالا باشند. اینها آنروزهایی که گروه گروه مردم بیگناه را در ایران به مسلخ می‌بردند، نه تنها اعتراضی نکردند که اکثرا در پست‌های مهم مشغول رتق و فتق امور مملکتی حکومت الله بر زمین بودند. حالا گویا دیگر کسی باقی نمانده که از این بینوایان دفاع کند و حق شان را از حکومت زور سید علی خامنه‌ای بستاند. شاید بد نباشد تلنگری به آیت الله های مفت خور زد و به آنها گوشزد کرد که شاید هنوز برای اینها هم امیدی هست، اگر آن آیت الله‌های مفت خور ریز و درشت اعتراضی بکنند! چه گمان می‌رود این گروه که امروز در بیدادگاه متهم هستند آخرین گروه باشند و بعد از اینها نوبت به ریش سفیدان رژیم برسد که حکومت کودتاچیان اوباش گریبانشان را بگیرند

http://blog.hasanagha.org/2009/08/post_2545.php#comments