Tuesday, August 18, 2009

!آقای گنجی آستانه مدارای خود را بالا ببرید

آقای گنجی آستانه مدارای خود را بالا ببرید !

پریش پاهکین

زمانی که گنجی زندان بود و نامه هایش به طور اسرارآمیزی از زندان بیرون می آمد با هزار سختی نامه ها را از میان سا یتهای فیلتر شده جستجو و پیدا می کردیم تا با پرینتر قدیمی بی جوهرمان تکثیرشان کنیم و شبانه مثل شبنامه های سیاسی لای در خانه ها و ماشینها و مغازه های مردم بگذاریم .با چه هیجانی کتابهایش را دست به دست می چرخاندیم و با چه شوری وقتی در بیمارستان میلاد زیر نظر بود تمام یارانمان را به جلوی در بیمارستان می آوردیم تا در تجمع اعتراضی آنجا شرکت کرده باشیم.دلمان مثل سیر و سرکه می جوشید که "قهرمان" را آنجا در بالاترین طبقه بیمارستان خواهند کشت و ما دوباره ملتی می شویم بی یاور و بی "قهرمان" ما مشروطه خواه بودیم و می دانستیم او جمهوری خواه است ما جمهوری اسلامی را نمی خواستیم و می دانستیم او زمانی عمله استبداد رژیم بوده است ،ما ولایت فقیه را نمی خواستیم و می دانستیم او فقط خامنه ای را نمی خواهد با این همه دغدغه همه ما بازگشت او به آغوش مردم و به آغوش مام میهن بود نمی خواستیم او را بکشند، نمی خواستیم تاریخ آن سالهایمان بی "قهرمان" سپری شود.از آزادشدنش چه شوری به جانهایمان افتاد اما از این که دیدیم پاسپورتش را دادند تا برای شرکت در کنفرانس و دریافت جایزه از کشور خارج شود ماتمان برد ! رویدادهای بسیار در این میانه رخ داد. بسیارانی در زندانهای رژیم جان سپردند .جوانان برومندی که هر کدام می توانستند قهرمانان واقعی یک ملت باشند .زنان و دختران بسیاری مورد بی حرمتی قرار گرفتند اما در تمام این مدت هیچ گاه گنجی آن گونه که دیگران برایش نوشتند و گفتند و کردند برای دیگران ننوشت و نگفت و دست به کار نشد .گنجی از زمانی که از ایران رفت دیگربرای ما یک قهرمان نبود،حتی رفته رفته داشتیم فراموشش می کردیم پس از کودتای انتخاباتی خرداد 88 و به خاک و خون کشیده شدن قهرمانان بسیار، ناگهان دوباره سر و کله اش پیدا شد و شروع کرد به قلم فرسایی و افشاگری تا اینکه شنیدیم در اعتصاب غذایی که به راه انداخت کسانی را که پرچم ملی ایران را به همراه داشتند به تجمع راه نداده است !!!!کمی گذشت و او در نوشته هایش منویات درونیش را بیشتر آشکار نمود.
آقای گنجی اینک نوبت ماست اینک به ما پاسخ دهید به ما که از درون ایران و از قلب خونین حادثه از شما می پرسیم :آیا هویت واقعی خود را به یاد می آورید ؟نام کشورتان چیست و مرزهایش کجاست؟ مبارزه شما برای دست یافتن به چیست؟ برای رسیدن به دموکراسی که ورد زبان شما شده است ! همان دموکراسی که هند و آلمان و فرانسه صاحبان اصلی آن هستند؟آیا صاحبان دموکراسی های بزرگ جهان نیز همچون شما کاری به کار ملیت و هویت ملی خود نداشته و ندارند؟
آقای گنجی شما نمی توانید برای رسیدن به دموکراسی از هویت ملی خود بگذرید و تاریخ و جغرافیای ملی خود را به چوب حراج بزنید!؟ همه جانبازیها و رشادتهای ایرانیان در100 سال گذشته برای این بوده که دموکراسی را در ایران نهادینه سازد اما هیچگاه هیچ کس نخواسته است ایران و هویت ایرانی را فدای دموکراسی کند.
ایران در آستانه یک انقلاب بزرگ است و جنبش سبز بخشی از جنبش آزادیخواهانه ملت ماست ، ملتی که مشروطه خواه و جمهوری خواهش ، دینی و غیر دینی اش ،کرد و بلوچش،زن و مردش همه و همه به سهم خود برای آزادی و زیستن در ایرانی دموکرات بهایی گزاف پرداخته اند ،از شما می خواهیم خود را وجنبش سبز را از بدنه جامعه ایران جدا نکنید. چه بخواهید چه نخواهید پس از 30 سال سرکوب و تکصدایی حکومت گران اشغالگر، ملت ایران هنوز هم مجموعه ای است در بردارنده اندیشه ها و گرایشهای گوناگون.بپذیرید که شما هم بخشی از این گوناگونی هستید پس آستانه مدارای خود را بالا ببرید ایران همراه با نمادهای ملی دیرینه اش از آن همه ماست