Thursday, November 5, 2009

تظاهرات 13 آبان و مذاکرات ژنو، درسی برای اوباما

تظاهرات 13 آبان و مذاکرات ژنو، درسی برای اوباما

حسن داعی

در حالیکه اوباما و دیگر رهبران غربی در انتظار پاسخ رژیم ایران به مذاکرات ژنو بی تابی میکنند، و در حالیکه سران جمهوری اسلامی با بی اعتنائی به 9 ماه دوستی و حسن نیت اوباما، حتی زحمت پاسخ کتبی به پیشنهاد آنان را نیز به خود نمی دهند، مردم ایران بار دیگر به خیابان ها آمدند و به روشن ترین شکل از اوباما خواستند تا بین آنان و سران رژیم یکی را انتخاب کند. مردم فریاد میزدند: "اوباما، اوباما - یا با اونا - یا با ما". 1
البته مذاکرات ژنو و چشم انداز یک معامله خیالی با حاکمان تهران، آنقدر برای آمریکا و اوباما اهمیت دارد که طی چند ماه اخیر، وی با "خویشتنداری" شرمگینانه و پرهیز از حمایت مستقیم از جنبش مردمی، تلاش میکند تا مبادا باعث رنجش خاطر جمهوری اسلامی شده و بهانه ای برای شکست مذاکرات فراهم کند. مماشات و دوستی اوباما و غرب با جمهوری اسلامی هنگامی به اوج خود رسید که پس از کشته شدن رهبران سپاه پاسداران در بلوچستان، شورای امنیت بلافاصله تشکیل جلسه داد و در دفاع از مظلومیت حکومت ایران بیانیه و قطعنامه صادر کرد. همان شورای امنیتی که در برابر تجاوز و شکنجه و کشتار مردم ایران نیم نگاهی نیر نکرده است.
برای جمهوری اسلامی نیز نشستن بر سر میز مذاکره، در حالیکه با بحران عمیق مشروعیت داخلی و بین المللی روبروست ضروری و مفید بود. اما تا آنجا که به محتوای مذاکرات و حل مناقشه اتمی مربوط میشود، خامنه ای و فرستادگان وی، هدفی بجز اتلاف وقت و بازی با نمایندگان متوهم و خوش خیال کشورهای غربی نداشته و ندارند. بی اعتنائی حقارت آمیز جمهوری اسلامی به پیشنهاد غرب باعث شد که همه تلاش های 9 ماهه آمریکا برای بدست آوردن دل خامنه ای مانند نامه های محرمانه، پیام های ویدئویی دوستانه، تنها گذاشتن مردم در برابر جلادان تهران، همه و همه بصورت یک سیلی سیاسی بر گونه اوباما و مشاوران ایران شناس وی فرود آمد. طنز تلخ روزگار در این است که ده سال پیش، بیل کلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا، در آرزوی دست دادن با محمد خاتمی، بمدت طولانی در راهروی سازمان ملل منتظر ماند ولی خاتمی آنقدر در داخل دستشوئی صبر کرد تا رئیس جمهور متوهم آمریکا بدنبال کار خود رفت. در مذاکرات اخیر در ژنو نیز گویا پس از صرف ناهار و در حالیکه همگی به میز مذاکره بازگشته بودند، سعید جلیلی برای هضم غذا به قدم زنی در باغ مشغول بوده است. کسانی که پس از سی سال هنوز برای معامله بزرگ و کوچک به چاه جمکران ژنو میروند نمیدانند که نمایندگان جمهوری اسلامی، سر بزنگاه دچار سوء هاضمه میشوند.
از طرف دیگر، شکست ژنو یک درس تکراری برای کسانی است که طی یک ماه گذشته و در حالیکه هنوز نه به دار بود و نه به بار، روضه معامله بین غرب و جمهوری اسلامی را بار دیگر شروع کردند. همان کسانی که با هر مذاکره و لبخند مقامات رژیم و آمریکا، به هموطنان پیام میدهند که کار از کار گذشت و غرب و آمریکا با حکومت ایران به سازش تاریخی رسیدند.
عبرت انگیز تر از همه، وضعیت کسانی است که از ترس سازش غرب با خامنه ای، به ناگهان مدافع سینه چاک برنامه هسته ای حکومت نیز شدند و کاسه داغتر از آش، به دفاع از منافع ملی پرداختند. بسی واضح است که یکسان دانستن برنامه مخفی جمهوری اسلامی برای دستیابی به بمب اتم با منافع مردم ایران، یا زائیده بی اطلاعی از منافع ملی است یا ناشی از فرصت طلبی سیاسی محض است.
اما شکست مذاکرات ژنو و شعارهای مردم در تظاهرات 13 آبان، پاسخ محکمی به آندسته از "رهبران خارجه نشین" است که در ظاهر، طی سه ماه گذشته خواهان بایکوت سیاسی احمدی نژاد و خامنه ای بودند و بطور نمایشی، برای دستگیری آنان به محض خروج از کشور و کشاندن آنان به دادگاه بین المللی طرح و برنامه و متینگ و اعتصاب غذا برگزار کردند، اما بلافاصله پس از اولین لبخندی که بین هیئت جمهوری اسلامی با نمایندگان 1+5 رد و بدل شد، همگی این رهبران خیالی، با صدور بیانیه و نوشتن مقاله، خوشحالی خود از مذاکرات ژنو را به اطلاع عموم رساندند و برای موفقیت جمهوری اسلامی در معامله با غرب و گرفتن تضمین های امنیتی لازم دعای خیر کردند.
تظاهرات 13 آبان در ایران و شعارهای مردم خطاب به اوباما، آنهم تنها چند روز پس از مذاکرات حقارت بار ژنو، نشان میدهد که مردم آگاه ایران ژست های ضد ایرانی اوباما برای دوستی با حاکمان تهران را طرد میکنند. این تظاهرات، در عین حال پیامی است روشن به لابی طرفدار رژیم ایران در آمریکا که یکی از فعالیت های اصلی اش، تلاش برای با ثبات و مشروع نشان دادن رژیم ایران بوده است.
هنگامیکه 8 ماه پیش، اوباما به بهانه نوروز یک پیام ویدئویی برای سران جمهوری اسلامی فرستاد و بصورتی توهین آمیز مردم ایران و جلادان تهران را در کنار هم قرار داد، لابی رژیم ایران در آمریکا، یعنی تریتا پارسی و محفل پیرامون وی موسوم به نایاک، از خوشحالی سر از پا نمی شناختند. تریتا پارسی درست بهمین دلیل که اوباما مردم ایران و رژیم را در یک کاسه ریخته از شادی در پوست خود نمی گنجید: 2
" پیام اوباما (یک واقعه) عظیم است. اولا باین خاطر که اوباما مردم ایران و دولت را یکجا مورد خطاب قرار داده است. در یک جائی از پیام، وی از واژه جمهوری اسلامی استفاده میکند. منظورش این است که وی دنبال تغییر رژیم نیست. وی سیستم حکومتی ایران را به رسمیت می شناسد. ما قبلا مرتب از رایس و بوش می شنیدیم "رژیم ایران" ولی نوع خطاب اوباما متفاوت است. البته به این معنا نیست که وی از دموکراتیزاسیون در ایران دفاع نمی کند ولی اوباما دولت ایران را به رسمیت می شناسد."
اگر منظور تریتا پارسی برای خوانندگان کاملا مفهوم نیست، بهتر است به اظهارات فریده فرهی، عضو شورای مشاوران نایاک نگاه کنیم که بطور روشن تر منظورش را میگوید:
" پیام پرزیدنت اوباما از چند نظر فوق العاده است. اولا ایشان برخلاف روسای جمهور سابق آمریکا سعی نکرد تا بین مردم و دولت ایران جدائی بیندازد. او بطور صریح با "مردم و دولت ایران" سخن گفت و بدین ترتیب تاریخ و فرهنگ مشترک آنها را به رسمیت شناخت. اوباما دیگر به اینگونه سخنان که "ما عاشق مردم ایرانیم ولی از دولت ایران بیزاریم" که مرتب توسط بوش گفته میشد، متوسل نشد."
صد البته تریتا پارسی و دوستان آمریکائی اش تصور هم نمی کردند که مردم ایران با قیام خود، بساط آنان را درهم بریزند. حتی تا چند هفته پس از آغاز قیام، تریتا به هم کیشان خود در محافل آمریکائی پیام میداد که جنبش مردم تمام شده و احمدی نژاد بزودی کنترل اوضاع را در اختیار خواهد گرفت: 3
" قیام مردم ایران که پس ازانتخابات شروع شد، احتمالا در حال مرگ زودرس میباشد. دولت احمدی نژاد موفق شد تا یک حرکت مردمی گسترده را به اعتراضات پراکنده کوچک در اینطرف و آنطرف تبدیل کند. آنچه از این حرکت مردمی بجای مانده چیزی بدون رهبری و بدون سازماندهی است که خطر دزدیدن آن توسط گروههای خارج از کشوری نیز وجود دارد.
در واقع، تظاهراتی که درایران پس از انتخابات به وقوع پیوست یک قیام دانشجویان و روشنفکران و یا قیام عناصر ضد رژیم از شمال شهر تهران نبوده است. در عوض، مردمیکه که به خیابانها ریختند بیشتر شامل کسانی بودند که به رژیم وفادار بوده و منفعت شان نیز در این است که این رژیم پایدار بر سر جای خود باقی بماند...."
تجربه شکست ژنو و ادامه جنبش مردمی در ایران، سیلی محکمی است برای همه آنان که هنوز در آرزوی دوستی با این رژیم و معامله بر سر منافع مردم ایران، شب و روز میگذرانند. صد البته، دولتمردان آمریکائی می توانند بازهم در جلسات خصوصی با لابیست های حرفه ای و کارشناسانی که تنها هنرشان نقشه برای دوستی با رژیم ایران است، رویای شیرین یک معامله خیالی با جمهوری اسلامی را مزه مزه کنند، اما بهتر است کمی پنجره را باز کرده و به بیرون، یعنی به میلیون ها ایرانی که این حکومت را به چالش گرفته اند نگاه کنند.

1. http://www.ireport.com/docs/DOC-349959
2. http://niacblog.wordpress.com/2009/03/20/a-new-year-a-new-beginning-obamas-nowruz-video/
3. http://www.foreignpolicy.com/articles/2009/06/26/the_end_of_the_beginning


حسن داعی
http://www.iranianlobby.com/