Tuesday, November 17, 2009

آیت الله یوسف صانعی چند سال پیش: تخلف از فرمان آیت الله خامنه ای در حد شرک به الله است




این متن را نه الزاما به عنوان «افشاگری» یا به چشم سرزنش و انتقاد از صانعی، بلکه به چشم عبرت و آگاهی و با نظر توجه به تغییرات افراد با هم بخوانیم، و با هم به این سئوال فکر کنیم که چگونه متنی مثل این اصل موضوع «مرجعیت» و «فتوا» و دستورالعمل های شرعی را زیر سئوال میبرد، چرا که نشان میدهد آن دسته از افکار و حرف ها هم هیچ «واقعیت» خاصی ندارند بلکه مثل دیگر افکار و دیدگاهها عمیقا ناشی از دوره خاص سیاسی و تاریخی که در آن بیان شده اند، و منعکس کننده مسائل اجتماعی و روند قدرت در هر زمان خاص، و دیدگاههای فرد «مرجع» به عنوان یک انسان متاثر از حوادث زمانه خودش هستند. دقت کنید که آیت الله صانعی اینجا تاکید و تصریح کرده است که موضوع را نه به عنوان یک عقیده فردی یا حتی سیاسی، بلکه «به عنوان یک مسئله شرعی» میگوید . . .

یوسف صانعی، روزنامه جمهوری اسلامی به تاریخ 22/03/1368 - صفحه 3 (برای دیدن نسخه بزرگتر از مقاله روزنامه جمهوری اسلامی و خواندن متن کامل آن میتوانید روی عکس کلیک کنید):

من به عنوان يك مسئله شرعي مي گويم كه تخلف از فرمان آيت الله خامنه اي گناه و معصيتي است بزرگ و رد براو، رد برامام صادق(ع) و رد بر امام صادق(ع) رد بر رسول الله (ص) و رد بر رسول الله (ص)، رد بر الله و موجب خروج از ولايت الله و و ورود به ولايت شيطان است و طبق روايت عمر ابن حنظله در باب ولايت فقيه رد بر او در حد شرك به الله است و ... تاييد ايشان يك واجب الهي است نه يك مستحب. ... مسئله يك امر جزئي نيست و عدم تاييد ترك واجب است و ترك واجب موجب معصيت و خروج از عدالت است. ... ولايت فقيه در همه چيز حاكم است و مي تواند خلاف هر مقرري و آئين نامه‌اي را بگويد. حتي مي تواند خلاف قانون و مصوبات مجلس را هم بگويد ... ... اگر روزي امضاي مقام رهبري از روي قانون اساسي برداشته شود آن قانون اساسي ارزش ندارد. ... مراجعه به ديگران يعني قبول نكردن حرف مقام رهبري است و قبول نكردن حرف مقام رهبر برمي گردد به قبول نكردن حرف مقام ولي عصر(عج). پس نه تنها مراجعه به ديگران احتياج نيست بلكه معصيت و خلاف شرع است.


پی نوشت:

عده ای از دوستان مرا متهم کرده اند به دروغگوئی. ظاهرا اسم مرا خبر ندارند که چیست! اما از شوخی که بگذریم، اجازه بدهید این چند صفحه دیگر را هم اینجا ذکر کنم تا شاید پاسخی به آن دوستان باشد، بخصوص دوستانی که ادعامیکنند «آیت الله صانعی» که در این مقاله جمهوری اسلامی ذکر شده است نه همان آیت الله یوسف صانعی، بلکه فردی به نام «شیخ حسن صانعی» است که برادر یوسف صانعی است. من هیچ شکی ندارم که حرف این دسته از دوستان هیچ پایه ای ندارد، و احتیاجی هم نمیبینم که وقت خودم یا دیگران را در جواب دادن به این «تشکیک» های بیخود تلف کنم (گرچه خودمانیم، رفقای سبز تاکتیکهای روانی را چه خوب از برادران عرزشی شان به ارث برده اند)، اما در هر حال اجازه بدهید اینها را فعلا برای یادگاری خدمت آن دوستان اینجا نصب کنیم . . .


http://culturallogic.blogspot.com/2009/11/blog-post_16.html