وقتشه که در برابر دیکتاتور کمی خشن تر رفتار کنیم
این روزها از گوشه و کنار می شنویم که شعارهای جنبش مردمی ایران بایستی تغییر کند، به عنوان مثال خیلی روی حذف شعار «مرگ بر» تکیه می شود. قطعا مردم ایران علاقه ای به انجام خشونت ندارند اما انجام دادن برخی کارها غیرقابل اجتناب است از جمله درگیری های خشونت آمیز.
بگذارید روشن و صریح بگویم، آخر مسیری که جنبش سبز طی می کند منتهی می شود به جایی که رژیم حاضر است برای بقای خود هر هفتاد میلیون را از دم تیغ بگذراند. هر آدمی به صورت غریزی وقتی با خطری رو به رو شد از خودش دفاع می کند، اگر در هنگام درگیری شخص مهاجم کشته هم شود کسی به شخص مدافع خرده نمی گیرد چون از خودش دفاع کرده است. بنابراین درخواست هایی از قبیل حذف شعار مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه ای اگر نگوییم دسیسه ی برخی افراد است حداقل نشان از ساده اندیشی آنان است زیرا این دیکتاتور خواهان مرگ ماست و حال که دیکتاتور تمام توانش را برای مرگ ما گذاشته است ما چرا دفاع نکنیم؟
من بارها و بارها و به کرات گفته ام که این رژیم را نمی شود از پای درآورد مگر این که به شیوه ی خودش رفتار کرد، اگر یکی زد دو تا باید بزنیم. تا کی می خواهیم در قبال کتک خوردن خود و اطرافیانمان فقط نفرین کنیم؟ با نفرین کردن که مشکلی از ما حل نمی شود حتی سکوت ما باعث جری تر شدن دیکتاتور هم می شود؛ پس برای این که دیکتاتور حساب کار دستش بیاید کمی اعمال خشونت هم لازم است.
یادمه یه بار قرائتی گفته بود که ما دیگه به مساجد بر نمی گردیم. در عمل هم دیدیم که این ها برای نرفتن به مساجد چه جنایت هایی که نمی کنند، پس باید ما هم کمی سفت و سخت تر در برابر این ها ظاهر بشیم، نافرمانی مدنی و تظاهرات سکوت و امثالهم هیچ فایده ای ندارد، باید زد، باید چنان بسیجی را زد که دیگر به فکر آزار و اذیت مردم نباشد. همان طور که رژیم می خواهد با کتک زدن مردم توی دل بقیه را خال کند چرا ما با کتک زدن چند بسیجی باعث ترس باقی آن ها نشویم؟ چرا آن ها و خانواده هایشان حاشیه امنیت داشته باشند اما ما نه؟
http://gameron.wordpress.com/2009/11/05/jonbesh/#comments
|