Saturday, January 10, 2009

فتوای قتل فریدون فر خ زاد


اسماعیل پوروالی

این مطالب با استناد به اعترافات دو تن از مسئولان بلند پایه‌‌ی امنیتی ایران نزد سردبیر روزگارنو، تحقیقات خانواده‌ی فرخ‌زاد، گزارش پلیس آلمان و ‌‌‌‌‌‌یک منبع نزدیک به ریاست جمهوری که در جریان تحقیق پیرامون قتل فروهرها و مختاری و پوینده، مطالبی ‌را در رابطه با قتل فرخ‌زاد از سعید‌اما‌‌‌‌‌‌می ‌و مصطفی کاظمی، اکبر خوشکوشک شنیده بود تنظیم شده است
گواین که فریدون فرخ‌زاد ازهنرمندانی بود که ازهمان آغاز خروجش از ‌ایران بطور صریح و حاد علیه رژیم به مبارزه- آن هم برصحنه‌ی کنسرت‌ها و صفحه‌ی تلویزیون‌ها، از پشت میکروفن رادیوهای مخالف رژیم- مشغول شد، اما نام او زمانی در فهرست مهدورالدم‌ها قرارگرفت که درسفری به عراق جهت اجرای برنامه برای اسرا‌ی ایرانی و‌‌‌یافتن راهی جهت کمک به اسرای خردسال و نوجوان، مذاکراتی را بامقامات ‌امنیتی این کشور در رابطه با برادر سعید محمدی، نوازنده و خواننده‌ی جوانی که فرخ‌زاد او را کشف کرده و مشوق و حا‌‌‌‌‌‌می ‌او بود انجام داد. برادرسعید، کاپیتان محمدی درآن تاریخ از خلبانان واحد ویژه‌ی پرواز بلندپایگان رژیم بود و بارها رفسنجانی، خامنه‌ای و دیگر مقامات را به نقاط مختلف کشور برده بود.عراقی‌‌‌‌ها با اطلاع از‌این ‌امر، به فرخ‌زاد پیشنهاد کردند که وسیله‌ساز گریز کاپیتان محمدی، هنگا‌‌‌‌‌‌می ‌که رفسنجانی را با هواپیمایش به نقطه‌ای می‌برد، بشود. محمدی با هواپیمایش به بغداد گریخت ‌اما رفسنجانی با او نبود . با‌ اینهمه عرا‌ی‌‌‌‌ها سخت از جریان فرار خلبان مخصوص رفسنجانی و بزرگان رژیم استقبال کردند. و مدت‌ها از طریق دستگاه‌های تبلیغاتی خود رو‌ی این مسأله تبلیغات وسیعی را به راه‌‌ انداختند. فرخ‌زاد جمعأ دوبار به عراق رفت و به گفته‌ی رئیس سابق استخبارات نظا‌‌‌‌‌‌می‌ عراق که‌ اینک در بریتانیا زندگی می‌کند، فرزندان و خانواده‌ی صدام حسین و مسئولان بلند پایه‌ی عراقی، برنامه‌ها‌‌‌ی‌ فرخ‌زاد را برای اسرای خردسال و نوجوان اسیر ‌ایرانی دنبال می‌کردند. فرخ‌زاد بر‌این باور بود که ‌‌‌‌‌‌می‌تواند رژیم عراق را به آزاد کردن کودکان و نوجوانان اسیر ‌ایرانی وادارد.(دردیداری با نگارنده در پی سفری به بغداد، فرخ‌زاد با درد و‌‌اندوه از کودکان و نوجوانانی ‌‌‌یاد کرد که مورد سوءاستفاده جنسی ازسوی گاردهای عراقی وبعضی ازسربازان وافسران قرار می‌گرفتند.فرخ‌زاد با شماری از‌این کودکان صحبت کرده بود. هنگام ‌‌‌یادآوری تراژدی جنگجویان خردسال‌ ایرانی، چندبار فرخ‌زاد به گریه افتاد.) به هرحال، کاپیتان علی اکبرمحمدی از بغداد راهی آلمان شد و در شانزدهم ژانویه‌ی ۱۹۸۷ دربرابر کلوپی که اداره‌ی آن را عهده‌دار بود توسط دو تن از عوامل اطلاعات سپاه و ‌‌‌‌‌‌یک مزدور لبنانی به قتل رسید. دستور قتل او را ریشهری صادرکرده بود و تیم عملیات، زیر نظر فلاحیان انجام وظیفه می‌کرد.رئیس سابق استخبارات عراق در گفتگویی مدعی شد خلبان محمدی بابت بردن‌‌‌‌‌‌ یک هواپیما به عراق دو میلیون دلار پاداش گرفت.اما فرخ‌زاد و سعیدمحمدی حتی ‌‌‌‌‌‌یک دلار دریافت نکردند. آنها صرفاً به دلایل انسانی و برای روحیه دادن به اسرا‌ی ایرانی و نجات اسرای خردسال به عراق سفر کرده بودند.به هرحال همزمان با قتل علی‌اکبرمحمدی،فتوای قتل فریدون فرخ‌زاد نیز صادر شد و فلاحیان دستور بررسی و ارزیا‌‌بی ‌راههای به قتل رساندن فرخ‌زاد را به تیم بررسی و طراحی سپرد که زیر نظارت مستقیم سعید اسلا‌‌‌‌‌‌می ‌(اما‌‌‌‌‌‌می‌) قرار داشت. با مرگ آیت‌الله خمینی وآغاز وزارت فلاحیان، جابجائی‌‌‌‌ها‌‌‌یی در فهرست مهدورالدم‌ها صورت گرفت و فرخ‌زاد برای مدتی به انتهای فهرست برده شد. فرخ‌زاد در این میان علاوه بر فعالیتهای هنری خود و حضور در برنامه‌ها‌‌‌ی‌ تلویزیونی خارج کشور با رادیوی درفش کاویانی نیز همکاری گسترده‌ای داشت.اوایل سال ۱۹۹۱ فرخ‌زاد در پی اطلاع ‌‌‌یافتن از بیماری مادرش که قبله و جان و جهان او بود ، به فکر افتاد به گونه‌ای ترتیب سفر مادر را به همراه پوران، خواهر محبوبش به ترکیه بدهد... دنباله ی این مطلب را در کتاب «خنیاگر در خون». چاپ دوم. شرکت کتاب. آمریکا. بخوانید