Monday, October 20, 2008

صیغه فحشا و توهین به زن ایرانی



آری صيغه نوعی فحشای دينی بود. زيرا درست مثل فحشا درآن تنوع وتکرار وجود داشت (يک زن را برای ده ها مرد صيغه می کردند ومرد وزن درگيردرصيغه مرتبأ ازشاخی به شاخ ديگر می پريدند). درصيغه نيز مانند فحشاء نياز اقتصادی زن با نياز شهوانی مرد معاوضه می شود. شباهت ديگر بين اين دو يک طرفه بودن رابطه است به اين معنی که زن معمولأ شوهر موقت خود را نه ديده ونه شناخته بود ونه کوچکترين علاقه ای به او داشت، بلکه صرفأ بخاطرفقرو بدبختی تن به اين رابطه می داد. حال ببينم چرا مردان بدنبال صيغه می رفتند؟ نخست آنکه از تعهدات انسانی ازدواج (وحتی تعهدات يک رابطه ی آزاد دوطرفه ی توام با عشق) طفره بروند. دوم آنکه دراغلب جوامع مذهبی فحشای علنی ممنوع بود (چه به سبب تعصبات دينی وچه به اين علت که فحشا دکان اربابان دين راتخته می کرد)، لذا مردان چاره ای جز تن دادن به صيغه نداشتند. سوم اينکه برخی از مؤمنين ومتعصبين مذهبی بخاطرآ نکه مرتکب گناه نشوند، با عنوان کردن اينکه اسلام همه ی کارها را آسان کرده است، بجای فحشا بدنبال صيغه می رفتند. صيغه کنندگان را اغلب مسافران، زوار (بخصوص زوار کربلا ومشهد) وپيرمردانی که درپی آزمايش توانائی جنسی خود بودند تشکيل می دادند. داستانهای فراوانی از مردان زن دار (وحتی مردان دوزنه) شنيده ام که تنها بزيارت می روند ودرآنجا "آقا" برايشان زن صيغه می کند

صيغه صرفأ فی مبلغ المعلوم والمدت المعلوم بود وبعدازآن چه برسرزن بيچاره می آمد واگر آبستن می شد چه مصائبی به خود وکودکش می رسيد به صيغه کننده مربوط نبود. درست مثل فحشا، بعداز پايان مدت هيچيک ازطرفين يکديگر را نمی شناختند. درصيغه عملأ نه رضايت طرفين درکاربود، نه محدوديتی وجود داشت ونه صيغه مشروط به شرايط حقوقی يا انسانی بود. خنده آورترازاين نيست که صيغه را بخاطر "پای بندی به قواعد عرف" لازم بدانيم وعرف را "هنجارهائی که برای حفظ جامعه ضروری اند" تعريف کنيم. صيغه يک رسم قديم فئودالی ـ مذهبی (شرعی نه عرفی) است که اسلام از جوامع ديگر وعربستان پيش ازاسلام به عاريت گرفته است. صيغه هنجاری است برای حفظ روابط غيرانسانی وضد زن شرع انور و ورد وذکرآن نيز برخاسته ازخواستگاه های شرع است نه عرف. گرچه درمتون مختلف اغلب شرع وعرف با هم می آيند، ليکن هميشه عرف در مقابل شرع قرار داشته است. جامعه ی عرفی جامعه ای است که درآن دين وسياست ازهم منفک ومجزا هستند

صيغه نه ماحصل عقل ومنطق، بلکه ماحصل جامعه ای است که برآن جهالت ودروغ وريا حکمرفائی می کند. ورد وذکرصيغه نه نماد عرف جامعه بلکه ترفندی است شرعی برای اخاذی وسوء استفاده. همين امروز درنهاد های مجری صيغه (مساجد وتکايای معتبر) حداقل بيست وپنجهزار تومان برای خواندن همين اوراد ساده به جيب می زنند. تازه اين غيراز پولی است که دلالان محبت وپا اندازان جوراجور اخاذی می کنند. در صيغه تعهدات قانونی وجود ندارد، بلکه صيغه خود وسيله ای است برای طفره رفتن از هرنوع تعهد قانونی

صيغه يکی از تمهيدات ظالمانه ی جامعه ی ضد زن وبزرگترين تحقيری است که جامعه ی مذهبی عليه زن روا داشته است
اشتباه است اگر فکرکنيم نظام حاکم برايران صيغه را صرفأ بخاطر تعصب دينی يا به عنوان يک سنت اسلامی تشويق می کند. جامعه ی اسلامی ازيکطرف بعلت فقر، بيکاری وتبعيض شديد جنسی راهی برای گروهی از زنان محروم بجزتن دادن به فحشاء وتن فروشی باقی نگذاشته است. مردان نيز بنا به همين دلايل ودلايل ديگری (مانند جدائی شديد زن ومرد، فشارهای روانی، عدم امکان ازدواج بخاطر فقر وبی پولی، عدم امکان ايجاد روابط عاطفی با جنس مخالف) به طرف رابطه جنسی مبتنی بر روسپيگری کشانده شده اند. دراين شرايط صيغه به عنوان راه حل اقتصادی ـ اجتماعی رژيم ظاهر شده است. چه راه حلی ازاين بهترکه برای سردمداران رژيم دوغ ودوشابی هم دارد