انسانهای بیگناه اعدام و مسببان در هئات حاکمه حکومت اسلامی
مردادسال 1357، شنبه شب، سینما رکس آبادان آتش گرفت و تمامی تماشاگران که در آرامش مشغول تماشای فیلم بودند در آتش سوختند. این دردناکترین واقعهء دوران انقلاب 57 ایران بود
تعداد قربانیان این حادثه، بنا به روایت رسمی دولت وقت، 377 نفر بود که بعداً به 430 نفر افزایش پیدا کرد. مسئولان گورستان آبادان صحبت از بیش از 600 جسد سوخته میکنند که به حقیقت نزدیکتر است چون بنا به گفتهء مسئولان فروش بلیت، برای آن سئانس در آن شب، بیش از 650 بلیت فروخته شده بود
افشاگری بعد از شانزده سال
شیخ علی تهرانی، شانزده سال بعد، مرداد 1373، همهء حرفهایی را که آن زمان زده بود عوض میکند. او كه شوهر خواهر سیدعلی خامنهای است و سالها بود به دنبال اختلاف با خمینی به عراق پناهنده شده بود، در آغاز انقلاب حاکم شرع مشهد بود. او چند ماه قبل از اینکه به ایران برگردد، در مصاحبه با رادیو صدای ایران، در آمریکا، میگوید
«من به اصرار خمینی به آبادان رفتم تا به پروندهء سینما رکس رسیدگی کنم. من کلیهء جزئیات پرونده را خواندم و در جریان آن متوجه شدم که در زمان شاه، مدرسین حوزهء علمیهء قم تصمیم گرفتند برای آنکه آبادان را هم به هیجان بیاورند (چون آبادان یکی از شهرهایی بود که هیچ امکان رخنهء انقلابی در آن متصور نبود) آنجا را هم به آتش بکشانند. در جریان مطالعهء پرونده متوجه شدم که سینمایی که قرار بود به آتش کشیده شود، سینما رکس نبود ولی بعد برنامه عوض شد و سینما رکس به عنوان هدف انتخاب گردید. در آن هنگام چهار نفر از مدرسین حوزهء علمیهء قم طرح مشترکی را برای به آتش کشیدن سینما به امضاء رساندند. دقیقاً نمیدانم چه کسانی، ولی تصور میکنم یکی از آنها شیخ حسینعلی منتظری بود. اجرای این طرح به سه مأمور واگذار شد که آنها به آبادان رفتند، سینما را به آتش کشیدند و دو نفر از آنها در جریان حریق، زنده زنده در آتش سوختند اما یکی توانست از این فاجعه جان سالم به در برد و زنده بماند. او بعد از این اقدام دچار ناراحتی شدید وجدان شد، چون هیچکس فکر نمیکرد مقدار تلفات این آتشسوزی تا این حد باشد. من نزد خمینی رفتم و گفتم آقا! من چطور میتوانم حق را ناحق جلوه بدهم؟ وقتی که مشتی بیگناه را گرفتهاند و میخواهند اعدام کنند و عاملان اصلی آتشسوزی همه مصدر کارند؟ وقتی در راه مشهد از رادیو اتومبیل شنیدم که تعدادی افراد بیگناه را به جرم این جنایت فجیع به ناحق اعدام کردهاند، خون گریستم. واللـه گریهام گرفت _مصاحبه با علیرضا میبدی برای رادیو صدای ایران، آمریکا، چاپ شده در نیمروز، شمارهء 277 سال ششم، جمعه 21مرداد 1373
تعداد قربانیان این حادثه، بنا به روایت رسمی دولت وقت، 377 نفر بود که بعداً به 430 نفر افزایش پیدا کرد. مسئولان گورستان آبادان صحبت از بیش از 600 جسد سوخته میکنند که به حقیقت نزدیکتر است چون بنا به گفتهء مسئولان فروش بلیت، برای آن سئانس در آن شب، بیش از 650 بلیت فروخته شده بود
افشاگری بعد از شانزده سال
شیخ علی تهرانی، شانزده سال بعد، مرداد 1373، همهء حرفهایی را که آن زمان زده بود عوض میکند. او كه شوهر خواهر سیدعلی خامنهای است و سالها بود به دنبال اختلاف با خمینی به عراق پناهنده شده بود، در آغاز انقلاب حاکم شرع مشهد بود. او چند ماه قبل از اینکه به ایران برگردد، در مصاحبه با رادیو صدای ایران، در آمریکا، میگوید
«من به اصرار خمینی به آبادان رفتم تا به پروندهء سینما رکس رسیدگی کنم. من کلیهء جزئیات پرونده را خواندم و در جریان آن متوجه شدم که در زمان شاه، مدرسین حوزهء علمیهء قم تصمیم گرفتند برای آنکه آبادان را هم به هیجان بیاورند (چون آبادان یکی از شهرهایی بود که هیچ امکان رخنهء انقلابی در آن متصور نبود) آنجا را هم به آتش بکشانند. در جریان مطالعهء پرونده متوجه شدم که سینمایی که قرار بود به آتش کشیده شود، سینما رکس نبود ولی بعد برنامه عوض شد و سینما رکس به عنوان هدف انتخاب گردید. در آن هنگام چهار نفر از مدرسین حوزهء علمیهء قم طرح مشترکی را برای به آتش کشیدن سینما به امضاء رساندند. دقیقاً نمیدانم چه کسانی، ولی تصور میکنم یکی از آنها شیخ حسینعلی منتظری بود. اجرای این طرح به سه مأمور واگذار شد که آنها به آبادان رفتند، سینما را به آتش کشیدند و دو نفر از آنها در جریان حریق، زنده زنده در آتش سوختند اما یکی توانست از این فاجعه جان سالم به در برد و زنده بماند. او بعد از این اقدام دچار ناراحتی شدید وجدان شد، چون هیچکس فکر نمیکرد مقدار تلفات این آتشسوزی تا این حد باشد. من نزد خمینی رفتم و گفتم آقا! من چطور میتوانم حق را ناحق جلوه بدهم؟ وقتی که مشتی بیگناه را گرفتهاند و میخواهند اعدام کنند و عاملان اصلی آتشسوزی همه مصدر کارند؟ وقتی در راه مشهد از رادیو اتومبیل شنیدم که تعدادی افراد بیگناه را به جرم این جنایت فجیع به ناحق اعدام کردهاند، خون گریستم. واللـه گریهام گرفت _مصاحبه با علیرضا میبدی برای رادیو صدای ایران، آمریکا، چاپ شده در نیمروز، شمارهء 277 سال ششم، جمعه 21مرداد 1373
|