Wednesday, June 10, 2009

تحریمِ انتخابات _ گفتا: درشت بنویس،تحریم ِ انتخابات


تحریمِ انتخابات - یاور استوار


پرسیدم: از کجایی؟ ای صاحبِ کرامات

گفتا: ز شهرِ بیداد، ممنوع از ملاقات

گفتم: شنیده ای تو؟ بازار ِ آزمون است

گفتا: یواش جانا، بشنو ز من اشارات

گفتم که: داوخواهان، پرگوی تر ز طوطی

گفتا که: دلقکانند، دلبسته ی امارات

گفتم: دمی نظر کن، یا لحظه ای گذر کن

در شهر و کوی و برزن ، یا دفتر و اِدارات

محمودِ لاف زن بین میدان به یاوه بگرفت

محسن به گریه رو کرد، در پشتِ افتخارات

مهدی ی ما چو طاووس ، رنگین و علییّن شد

یا میر سبز نالان در پیله ی عبارات

گفتا: خبر نداری یا شیوه می زنی تو؟

آواز ِ لنترانی ست، این زوزه ی « شغالات»

صندوق های آرا ، البته شیک و پیک است

جان میدهد « ولاکن » از بهر ِ دفع ِ حاجات

گفتم که: مردمانند در شهر و دشت و برزن

گفتا

در انتظارند از بهر انفجارات

«آلترناتیوِ» ما کو تا ره بما نماید

از دوزخِ شقاوت تا صبحِ انقلابات
گفتم که: حرف ِ آخر؟ تکلیف مردمان چیست؟

گفتا: درشت بنویس،تحریم ِ انتخابات