تحریمِ انتخابات - یاور استوار
پرسیدم: از کجایی؟ ای صاحبِ کرامات
گفتا: ز شهرِ بیداد، ممنوع از ملاقات
گفتم: شنیده ای تو؟ بازار ِ آزمون است
گفتا: یواش جانا، بشنو ز من اشارات
گفتم که: داوخواهان، پرگوی تر ز طوطی
گفتا که: دلقکانند، دلبسته ی امارات
گفتم: دمی نظر کن، یا لحظه ای گذر کن
در شهر و کوی و برزن ، یا دفتر و اِدارات
محمودِ لاف زن بین میدان به یاوه بگرفت
محسن به گریه رو کرد، در پشتِ افتخارات
مهدی ی ما چو طاووس ، رنگین و علییّن شد
یا میر سبز نالان در پیله ی عبارات
گفتا: خبر نداری یا شیوه می زنی تو؟
آواز ِ لنترانی ست، این زوزه ی « شغالات»
صندوق های آرا ، البته شیک و پیک است
جان میدهد « ولاکن » از بهر ِ دفع ِ حاجات
گفتم که: مردمانند در شهر و دشت و برزن
گفتا
در انتظارند از بهر انفجارات
«آلترناتیوِ» ما کو تا ره بما نماید
از دوزخِ شقاوت تا صبحِ انقلابات
گفتم که: حرف ِ آخر؟ تکلیف مردمان چیست؟
گفتا: درشت بنویس،تحریم ِ انتخابات
|