Thursday, November 13, 2008

آخوند خوب آخوند مرده است


فریب این اهریمنان را نخورید فرق خاتمی با جنتی فرق گرگ خندان و اخمو است ریشه همه این‌ها یکی است
آخوندیسم مرده باد



















تاريخ پر فراز و نشيب سرزمين ايران بويژه سيصد سال گذشته مملو از اشتباهات، خطاها و خيانت گروهها و صنفهاي مختلف روحانيون در برهه ها و لحظات بحراني و سرنوشت ساز بوده است. جماعت روحاني يا قبيله آخوندها با بهره گيري از امتيازات مذهبي، نژادي و صنفي خاص خود همواره با برخورداري و سؤ استفاده از موقعيتهاي خاص و در جهت کسب منافع فردي، گروهي و طبقاتي خود کوشيده و در اين راه از قرباني کردن آرمانها، آرزوها، انديشه و انديشمندان و حتي نفوس انساني اين سرزمين ابائي نداشته اند. با بهره گيري و قرار گرفتن در حاشيه امن قدرت، ضمن ثناگوئي و دعاگوئي قدرت حاکم بعنوان سايه خدا، به سرگرم کردن مردم به مسائل عبادي و اخروي و نه مسائل مهم و با اهميت زندگي سياسي و اجتماعي روزمره و با ترويج روحيه قضا و قدري و تسليم در برابر مشيت الهي و قدرت حاکم و روحيه استبدادپذيري مشغول بوده است. وظيفه اصلي آنها فريب مردم و پول گرفتن از آنها تحت عنوان انواع صدقات، نذريات و خمس و زکات و فروش بهشت با شفاعت و بخشش گناهان با گريه بر حسين و بطور کلي آرام کردن خلق خدا يا توده مردم و انحراف فکر و توان آنها در جهت مقابله با ستم حکام همراه با توجيه شرعي نمودن عملکرد و رفتار قدرتمندان حاکم بوده است
روحانيت به سبب اينکه همواره خود را نماينده مذهب و دين و حامل آنها معرفي نموده مورد احترام توده مردم قرار گرفته است. اين احترام ناشي از عدم رشد فکري کافي مردم و ترس ناشي از عذاب اخروي، نگراني از تکفير شدن توسط روحانيون و بدنبال آن طرد شدن از جامعه و به خطر افتادن منافع مادي بوده است. همين احترام باعث شده است که توده مردم بخشي از درآمد خود را که گاهي به سختي تامين شده با ملاحظه کاري يا ترس و حتي با ميل و رغبت بعنوان آنچه که به امورات و اعتقادات مذهبي مربوط ميشود به حساب اين صنف واريز نمايد. کفاره نماز و روزه و گناهان و ديه و پول خون و خمس و زکات و سهم امام و ثلث و وصيت و دهها فرم ديگر براي چاپيدن و سرکيسه نمودن توده ابداع شده است. جايگاه و احترام معنوي مذهبي روحانيت در ميان توده مردم بطوريکه حرف آنها هميشه مورد اطاعت مردم بوده است و استقلال نسبي مالي آنها از حکومت وقت و مبتني بودن آن بر کمکهاي مردمي باعث تقويت موضع آنان در برابر قدرت حاکم شده است به نحوي که بعضي مواقع قدرت و حکومت ناگزير از تعامل با اين قشر بوده و گاهي روحانيت و قدرت در جهت کسب منافع دو طرفه با يکديگر همزيستي داشته اند. علاوه بر اين قدرت حاکم بعلت تاثير قداست روحانيون و آخوندها در ميان مردم همواره از در گير شدن مستقيم با آنها اجتناب کرده و ترجيح داده اند که براي رسيدن به اهداف خود به چانه زني با آنها بپردازند