آقای اکبر گنجی در مقاله کوتاهی که در مخالفت با تحریم های اقتصادی و حمله احتمالی نظامی علیه حکومت اسلامی به رشته تحریر در آورده است ، این بار لبه تیز قلم خود را متوجه کسانی کرده است که خواهان برچیده شدن نظام جمهوری اسلامی اند . آقای گنجی در این نوشته با طرح یک سلسله پیش فرض های نادرست ، بر جنبش سبز ملی ایران ، که نتیجه ی انباشت 30 سال نارضایتی و خشم و نفرت فرو خورده ملت ستمدیده ایران است ، صبغه ی ایدئولوژیک و گروهی می زند و رهبری این جنبش را یکپارچه در انحصار یاران "امام" و پیروان "خط " او در می آورد و سرپیچی از رهبری آقایان موسوی و کروبی واهداف آنان را مترادف با "ساختار شکنی" می انگارد !!
آقای گنجی در مقاله اخیر خود با عنوان "رهبری جنبش : نفی صریح تحریم اقتصادی" چنین می نویسد :
« مخالفان رژیم جمهوری اسلامی که مقیم دیگر کشورها هستند ، حق دارند مخالف نهضت سبز باشند ، با رنگ سبز به عنوان نماد این نهضت مخالف باشند ، به رنگ سبز معنایی متفاوت از معنای مورد نظر عاملان آن بخشند ، رهبران این نهضت- یعنی موسوی و کروبی- را رهبران این نهضت به شمار نیاورند ، اهدافی متفاوت از آنچه رهبران می گویند انتخاب کنند ، اما نمی توانند(حق ندارند) بنام نهضتی که موسوی و کروبی رهبران آنند ، از اهداف و اعمالی دفاع کنند که موسوی و کروبی مخالف آنند . موسوی و کروبی به صراحت و روشنی راه خود را از راه "ساختار شکننان" و "سرنگونی طلبان" جدا کرده و می کنند .»
به زبان شفاف ، اگر نوشته آقای گنجی را از لفافه خارج سازیم براساس پیش فرض ها و القاء گری های ایشان ، چنین باید نتیجه گرفت :
1 – مخالفان جمهوری اسلامی که مقیم خارج از کشور اند با نهضت سبز مخالف اند ! ( امیدوارم بکار بردن مکرّر واژه "نهضت سبز" از سوی آقای گنجی ، سوار کردن ایدئولوژی اسلامی بر جنبش سبز ملی ایران نباشد )
2 - رنگ سبز فقط یک معنی دارد و آنهم معنائی است که آقایان کروبی و موسوی از آن بدست می دهند و هیچکس "حق ندارد" ! معنائی غیرازمعنائی که این رهبران برای رنگ و جنبش سبز ارائه می دهند معنای دیگری قایل شود .
3 – رهبری جنبش سبز بطور انحصاری در اختیارآقایان کروبی و موسوی است و کسانی که خود را طرفدار جنبش سبز می دانند "نمی توانند" و "حق ندارند" که خواسته ها و شعارهائی مطرح کنند که با اهداف آقایان کروبی و موسوی مغایرت داشته باشد .
و اینک در پاسخ به شبهه افکنی و پیش فرض های نادرست آقای اکبر گنجی باید گفت :
1 - مخالفان جمهوری اسلامی از چپ چپ گرفته تا راست راست ، نه درایران و نه در خارج از کشور در هیچ کجا دیده نشده است که با جنبش سبز مخالفت ورزند ، بسیاری از ایرانیان داخل و خارج ممکن است رهبری آقایان کروبی و موسوی را قبول نداشته باشند و یا اینکه علامت و پرچم دیگری را حمل نمایند ولی هرگز سخنی از مخالفت با جنبش سبز بر زبان نرانده اند ، اگر غیر از این است خوب است که آقای گنجی برای اثیات ادعای خود ، سند ومدرکی ارائه دهد تا ما نیز مخالفان جنبش سبز را در صفوف اپوزیسیون ایران بشناسیم ! چنین بنظر می رسد که آقای گنجی هرگونه نقد ومخالفتی را با آقایان کروبی وموسوی ، معادل با مخالفت با جنبش سبز می انگارد و از هم اکنون هواداران وحامیان جنبش سبز ملی ایران را به خودی و ناخودی تقسیم می نماید .
2 – برخلاف آنچه که آقای گنجی القاء مینماید ، رنگ سبز فقط یک معنی ندارد ، برخلاف نظر آقای گنجی معنی این رنگ را آقایان موسوی و کروبی تعیین نمی کنند ، زیرا این مردم ایران و خواسته ها و شعارهای شان است که به رنگ و جنبش سبز معنی می دهد و با توجه به خواسته ها و شعارهای جنبش سبز در سه ماه گذشته و بویژه در"روز قدس" اینک درک این مسئله دشوار نیست که مردم ایران رنگ سبز را به علامت و نمادی ملی علیه حکومت اسلامی تبدیل کرده اند . مهم نیست که آقای موسوی با چه هدف و نیتّی رنگ سبز را برای فعالیت های انتخاباتی خویش انتخاب کرد مهم این است که آقای گنجی نگاه کند که در خیابانهای ایران چه می گذرد و علامت سبز در دست ملیونها دختر و پسر جوان ایرانی چه معنی می دهد ؟ آیا براستی خواسته های نسل جوان وملت ایران که امروزه با علامت سبز برای درهم کوبیدن حکومت اسلامی به میدان آمده است با خواست آقای موسوی و پرچم سبز ایشان که در هر اطلاعیه خود اعلام می دارد : " جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد" و یا "بازگشت به خط اصیل امام" یکی است ؟ آیا ملت ایران و بویژه نسل جوان این کشور با آقای موسوی و یاران ایشان درک واحدی از رنگ و جنبش سبز دارند ؟ پیام آقای اکبرگنجی به ملت ایران و نسل جوان این کشور این است که : شما نیز رنگ و جنبش سبز را آنچنان ببینید که آقای موسوی این رنگ را می بیند چونکه بانی این رنگ ، ستاد انتخاباتی ایشان بوده است !!!
3 - و مهم تر ازهمه اینکه آقای اکبرگنجی رهبری جنبش سبز را ملک طلق آقایان موسوی و کروبی می داند و "ساختارشکنان" را هشدار می دهد که حق ندارند اهداف و خواسته هائی متفاوت با اهداف موسوی و کروبی دنبال نمایند !! واقعاً شگفت انگیز است اگر آقای اکبر گنجی نداند که رهبری جنبش سبز در دست آقایان موسوی و کروبی نیست !! حتی خود آقایان موسوی و کروبی نیز چنین ادعائی را ندارند که رهبر جنبش سبز اند و تا کنون بارها گفته اند که : این مردم اند که برای گرفتن حق خویش به پیش می روند و آنان از حقوق ضایع شده مردم دفاع می کنند . کودکان دبستانی نیز این را می دانند که آنچه امروزه بنام جنبش سبز در ایران بر پا گردیده است ، جنبشی است خود جوش و فراگیر و مردمی که هیچکس نمی تواند ادعای رهبری آنرا داشته باشد و علت دوام وبقای اش هم در همین خود جوشی و فراگیری آن می باشد . حتی دار و دسته کودتا چی خامنه ای - احمدی نژاد نیز می دانند که رهبری جنبش سبز در دست موسوی و کروبی نیست ، که اگر جز این بود برای ضربه زدن و فرو نشاندن این جنبش ، در دستگیری این دو تن و "اعتراف گیری" از آنان یک لحظه درنگ نمی کردند . آنان بخوبی می دانند که قیام سبزی که در این سرزمین دلاور خیز آغاز شده است قائم به آقایان موسوی و کروبی و این یا آن شخصیت اصلاح طلب نمی باشد که با دستگیری آنان این جنبش از حرکت بازایستد و یا در حرکت اش وقفه ای حاصل شود .
بدون اینکه از اهمیت همراهی واحترام مردم ایران نسبت به آقایان کروبی و موسوی بخاط ایستادگی شان در مقابل کودتاچیان تبهکار کاسته گردد ، این واقعیت انکار ناپذیر را هم نباید کتمان کرد که این آقایان هنوز راه درازی را درپیش دارند که خود را در مسند رهبران جبش ملی سبز و سراسری ایران بنشانند چرا که این آقایان تا همین جا هم که آمده اند به ضرب و زور حرکت خود جوش ملی ایرانیان برای تغییرات بنیادی بوده است وگرنه تقلب در انتخابات جمهوری اسلامی که تازگی ندارد . انتخابات قلابی و کودتای بیت رهبری فقط بهانه ای شد تا آتشی که 30 سال در زیر خاکستر مانده بود دوباره شعله ور گردد .
خطای بزرگی خواهد بود اگر به عمق و ریشه های جنبش عظیمی که امروزه با نام جنبش سبز در مقابل حکومت قرون وسطائی اسلامی قد علم کرده است پی برده نشود و آنرا فقط ناشی از اعتراض مردم به نتیجه یک انتخابات قلابی و یا مبارزه جناح های گوناگون جمهوری اسلامی برسر قدرت ارزیابی نمود . در "روزقدس" که حکومت اسلامی با تمام قوا به میدان آمده بود که شکل گیری هر تجمع مخالفی را در نطفه خفه سازد و هرگونه حرکت مخالفی را درهم شکند ، جنبش سبز با صف آرائی مجدّد خود در مقابل کودتاچیان ، یکبار دیگر نشان داد که عقبه این جنبش در عمق جامعه ، و نیروی محرکه آنرا ملتی جان به لب رسیده از جنایت ها و خیانت های حکومت فاسد اسلامی تشکیل می دهد . بنابراین آقای گنجی و تمام کسانی که این روزها در تلاش اند که قیام سبز و دوران ساز مردم ایران را به مسیر دلخواه خویش هدایت کنند و بر سر این جنبش ملی ، رهبری دلخواه خود بنشانند بهتر است کمی به علت ها و ریشه های تاریخی جنبشی که به نام جنبش سبز از دل مردمی داغ دیده و تحقیر شده سربرآورده است بیندیشند.
آقای گنجی و همفکران ایشان خوب است بخاطر بسپارند که هزاران هسته و گروه جوان ، دانشجوئی ، زنان ، کارگران ، اقوام و غیره وغیره که کار سازماندهی و رهبری جنبش سبز را برعهده دارند هرگز خطای پدران خویش را در سال 1357 تکرار نخواهند کرد و کسانی را در رهبری مبارزات خود نخواهند نشاند که فردا به بلای جان مردم ایران تبدیل گردند . اگر آقای گنجی و همفکران ایشان فراموش کرده اند ، ما فراموش نکرده ایم که خمینی با وعده تشکیل مجلس مؤسسان و سپردن اداره کشور به دست نمایندگان مردم ، محترم شمردن آزادی زنان ایران ، محترم شمردن آزادی مطبوعات ، عدم دخالت روحانیون در سیاست و صدها وعده و وعید توخالی دیگر و توسل به هزاران دروغ و نیرنگ ، برای ویران کردن ایران ، وارد این سرزمین شد و به اعتمادی که مردم شریف این آب و خاک به او کرده بودند چه خیانت هائی که نکرد ! همچنین اگر آقای گنجی فراموش کرده است ! ما فراموش نکرده ایم که در جریان انقلاب 57 چگونه پروسه ی "امام" سازی و "رهبر" سازی با همکاری و شرکت فعال حزب توده و فدائیان اکثریت که پاره ای از آنان امروزه به رنگ "سبزاسلامی" در آمده اند ، در میهن بخت برگشته ی ما شکل گرفت و به پیش رفت تا جائی که دیگر نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان .
حالا آقای گنجی پس از 30 سال و آنهمه فجایعی که حکومت اسلامی در میهن ما مرتکب شده است و پس از آنکه تمامی ارزش های انسانی و ایرانی ، توسط دارو دسته های وحشی و ضد بشر حاکم ، نابود گردیده یا به لجن کشیده شده است ، از نسل جوان وسبز ایران می خواهد که رهبری مبارزات خود را به دست کسانی بدهند که در اطلاعیه های خویش ، بازگشت به خط امام را در سرلوحه ی اهداف خود قرار داده اند !! غافل از اینکه مردم ایران و نسل جوان و سبزی که امروزه برای نجات ملت و کشور، اقدام به قیام سبز نموده است ، خوب می داند که : "این همه آوازه از شه بود" یعنی که تمام بدبختی ها و فجایعی که طی چهار دهه نصیب این ملک وملت شده است همه ناشی از همان "امام" و "خط" اش بوده است و اگر کسی این حقیقت آشکارتر از خورشید را نبیند و یا خود را به ندیدن بزند یا جاهل است و یا فریب کار. و اگر کسی تصوّر می کند که در جنبش سبز ملی ایران می توان با چراغ خاموش حرکت کرد و باند تبهکار خامنه ای – احمدی نژاد را به زیر کشید ، خود را فریب داده است .
11 مهرماه 1388
3 اکتبر 2009
بهروز ستوده
3 اکتبر 2009
بهروز ستوده
|